درس خارج فقه استاد مقتدایی
94/03/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الخمس (پرداخت خمس از ربح سال قبل یا سال مالی حاضر)
بحث اخلاقی: اندوهزدائی از برادر دینی:
از جمله اموری که در روایات توصیه شده است که هر انسان مومنی نسبت به برادر دینیاش اعمال بکند این است که کاری بکند که غم و اندوه برادر دینیاش رفع بشود که در کتب روایی همانگونه که تحت عنوان 1-قضای حاجت مومن؛ 2-سعی در قضات حاجت مومن؛ 3-ایجاد سرور در قلب مومن روایاتی آمده است بابی هم تحت عنوان «تفریج کرب المومن» داریم؛ یعنی کاری بکند که فرجی برای مومن ایجاد بشود که غم و اندوهش برطرف شود. و در روایات پاداش بالایی هم برای تفریج کرب مومن ذکر کردهاند در ذیل چند روایت را قرائت میکنیم.
1. «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ نُعَيْمٍ عَنْ مِسْمَعٍ أَبِي سَيَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ مَنْ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ كُرْبَةً نَفَّسَ اللَّهُ عَنْهُ كُرَبَ الْآخِرَةِ وَ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ وَ هُوَ ثَلِجُ الْفُؤَادِ وَ مَنْ أَطْعَمَهُ مِنْ جُوعٍ أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ وَ مَنْ سَقَاهُ شَرْبَةً سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الرَّحِيقِ الْمَخْتُومِ.»
ابوسیار گوید از حضرت امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود: الف: کسی که کاری بکند تا یک مشکل از مشکلات مومنی برطرف شود اولا: خداوند مشکلات و ناراحتیهای آخرت را از او برطرف میکند. (در آخرت یوم تشخص فیه الابصار است و حالتی پیدا میشود که چشمها از وحشت باز میماند و پلکها به هم نمیخورد) ثانیا: از قبر خارج میشود به گونهای که اعضای بدنش خنک است و عطش ندارد. (گفتهاند به قدری صحرای محشر گرم است که خون در بدن انسان جوش میآید) ب: اگر سیر نماید مومنی را خداوند از میوههای بهشت به او میدهد ج: کسی که یک مومنی را سیراب نماید خداوند او را از رحیق یعنی خمر ناب مهر شده و مصون از مستی و فساد سیراب مینماید. که خداوند در قرآن میفرماید
﴿إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ﴿22﴾عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ﴿23﴾ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ﴿24﴾ يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ﴿25﴾ خِتَامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذٰلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ﴿26﴾﴾[1]
نیکوکاران در بهشت در نعمت هستند روی تختها نشستهاند و نگاه میکنند. وقتی به صورتهای آنان نگاه شود شادی و شادابی در چهرههاشان پدیدار است و (حوریان بهشتی) سیراب میکنند آنان را از می ناب و شراب پاک که با مشک و عنبر مهر شده است که هم خنک و هم گوارا است. و خوشگذرانی اصلی خوشگذرانی آنجاست.
ملاحظه میفرمایید کسی که اندوهی از مومنی را برطرف کند این ثمرات بر کارش مترتب است.
2. «الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنِ الرِّضَا(ع) قَالَ: مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللَّهُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.»
حضرت امام رضا(ع) فرمود کسی که گشایشی برای مومنی ایجاد بکند خداوند گرفتاریهای قیامت او را برطرف میکند.
3. قضیهای در لئالی الاخبار نقل میکند که سلطان محمود سبکتکین از سلاطین مقتدر ایران بود و رفته بود شکار و دیروقت آمد شهر دید شخصی درب مغازهای میرود و برمیگردد جلو رفت دید شخصی است کتابی در دست دارد پرسید چه میکنی گفت طلبه هستم پول ندارم برای روشنایی حجره از روشنایی مغازه استفاده میکنم زمانی که مشتری دارد کنار میروم که مزاحم مشتریان او نشوم و زمانی که مشتری ندارد جلو میروم تا از نور آن برای مطالعه استفاده نمایم سلطان مقداری پول برای او فرستاد. همان شب پیامبر را در خواب دید در حالیکه سلطان در ذهنش از قبل سه شبهه و دغدغه داشت اول: اینکه مطالبی راجع به مادرش به او رسانده بودند که مادرش خوش عمل نبوده و میخواست بداند که آیا واقعا پسر پدرش یعنی سبکتکین است یا خیر؟ دوم: اینکه در مورد قیامت شبهه داشت که وقتی مردیم و استخوان پوسید آیا معاد وجود دارد یا خیر؟ سوم: اینکه علما وارث انبیاء هستند آیا واقعا اینگونه است یا خیر؟ در این خواب پیامبر با یک جمله هرسه شبهه او را رفع کرد و فرمود «یابن سبکتکین عززک الله فی الدارین کما اعززت ورثتی»
«ای پسر سبکتکین» با این خطاب شبهه اول او رفع شد. و با خطاب دوم که خداوند تو را در دو دار (دنیا و آخرت) عزیز بدارد شبهه دوم او رفع شد. و با خطاب سوم که فرمود همانگونه که طلبهای که وارث من است را عزیز داشتی شبهه سوم هم رفع شد.
ملاحظه میفرمایید سلطان محمود یک کار را انجام داد این همه نعمت خداوند در دنیا به او داد. و بدیهی است که با پیامبر در خواب دیدار کند و دیگر اینکه پیامبر برایش دعا کند. و صد البته اجر و پاداش او در آخرت هم سرجای خودش باقی است. و ما هم از این روایت که فرمود «کما اعززت ورثتی» این استفاده را میکنیم که لازم نیست مرجع تقلید باشد تا وارث انبیاء باشد بلکه هرکسی که در این راه وارد شود جزء وراث انبیاء هستند انشاءاله اعمالمان مورد قبول پیامبر و ائمه باشد. یعنی این روایت اطلاق دارد و تمام کسانی که در این سلک روحانیت وارد میشوند را شامل است.
خداوند ما را جزء گروه علمای وارث انبیاء قرار دهد و اعمال ما مورد قبول قرار گیرد و وقتی هفتهای دو دفعه چنانچه خود پیامبر فرمود اعمال ما به ایشان عرضه میشود برای ما دعا کند که فرمود من همانگونه که در حیاتم برایتان نعمت هستم بعد از مرگم هم برای شما رحمت هستم گفتند یا رسولالله رحمت بودتان در زمان حیات روشن است چون شما در بین ما هستید خداوند عذاب نازل نمیکند اما بعد از مرگ چگونه بر ما رحمت هستید؟ آن حضرت فرمود هفتهای دوبار نامه عمل شما را نزد من میآورند و از اعمالتان خبردار میشوم و اگر اعمال شما خوب باشد از شما خوشحال میشوم و برایتان دعا میکنم و اگر اعمالتان بد باشد برایتان طلب مغفرت میکنم. انشاءاله ما از مصادیق دعا و طلب مغفرت پیامبر باشیم.
بحث فقهی: مؤونه بودن دین؛
«مسألة 21 الدين الحاصل قهرا مثل قيم المتلفات و أروش الجنايات و يلحق بها النذور و الكفارات يكون أداؤه في كل سنة من مئونة تلك السنة فيوضع من فوائدها و أرباحها كسائر المؤن، و كذا الحاصل بالاستقراض و النسيئة و غير ذلك إن كان لأجل مئونة السنوات السابقة إذا أدّاه في سنة الربح، فإنه من المئونة على الأقوى خصوصا إذا كانت تلك السنة وقت أدائه، و أما الدين الحاصل من الاستقراض عن ولي الأمر من مال الخمس المعبّر عنه ب «دستگردان» فلا يعدّ من المئونة حتى لو أداه في سنة الربح، أو كان زمان أدائه في تلك السنة و أدّاه، بل يجب تخميس الجميع ثم أداؤه من المخمس، أو أداؤه و احتسابه حين أداء الخمس و ردّ خمسه.»[2]
بحث این است که اگر کسی که مدیون باشد در موقع محاسبه سال خمسی آیا دین او از مؤونه کسر میشود
مرحوم امام در این مسئله سه صورت تصور میکنند
صورت اول: دین قهری؛ «الدين الحاصل قهرا مثل قيم المتلفات و أروش الجنايات و يلحق بها النذور و الكفارات»[3]
1. قیم متلفات: گاهی به طور ناخواسته بدهکار میشود یعنی به صورت غیر عمد مال کسی را تلف میکند که قهرا ضامن است.
2. اروش الجنایات: ارش جنایت؛ اگر تصادفی کرد و پای کسی شکست ارش دارد یعنی مواردی از آسیب به بدن انسان که پرداخت قیمت ارش نام دارد.
3. النذور و الکفارات: نذور و کفارات؛ اگر به هر علتی نذر کرده است و یا به هر علتی کفاره بدهکار شد اکنون بحث این است که این سه صورت از دین را میتواند به عنوان مؤونه سال حساب کند و از ربح کسر کند.
صورت دوم: استقراض؛ «و كذا الحاصل بالاستقراض و النسيئة.»[4]
اگر در طول سال پولی از کسی قرض کرد یا جنسی را نسیه خریده است آیا میتواند جزء مؤونه سال خمسی محاسبه کند؟
صورت سوم: بدهیهایی که با دستگردان سهمین پیدا میشود؛ «و أما الدين الحاصل من الاستقراض عن ولي الأمر من مال الخمس المعبّر عنه ب «دستگردان» فلا يعدّ من المئونة حتى لو أداه في سنة الربح، أو كان زمان أدائه في تلك السنة و أدّاه، بل يجب تخميس الجميع ثم أداؤه من المخمس، أو أداؤه و احتسابه حين أداء الخمس و ردّ خمسه.»[5]
یعنی سهمین بدهکار میشود و ندارد بپردازد و دستگردان میکند و به عنوان قرض به ولی امر مقروض و مدیون میشود. آیا این دین را میتوان از ربح سال کسر کرد؟
حکم صور سهگانه:
حکم صورت اول: دین قهری مثل خسارات متلفات چه مثلی چه قیمی باشد و یا کسی که ارش بدهکار شده و یا کسی نذری کرده و یا کفارهای بدهکار است.
این بدهکاریها به ذمه است و قهرا ثابت شده است بلاشبهه جزء مؤونه است بنابراین این دینی که بعهده آمده از دیون قهریه است و میتواند از ربح امسال کسر نماید. البته در حدوث این دینها در صورت اول از سال جدید است قطعا از باب مؤونه امسال از ربح امسال کسر میشود و اگر مربوط به سال قبل است این جزء مؤونه سال قبل بود و اداء نکرد ولی امسال بر عهدهاش دینی است که واجب است اداء کند و از ربح امسال کسر میشود[6] اما اگر در سال دوم هم نخواست بدهد آیا میتواند مقدار دین پارسال را از مؤونه حساب کند و از ربح امسال کسر کند یا اینکه نمیخواهد امسال هم آن دین را بپردازد؟ جواب منفی است زیرا از باب من قتر علی نفسه میشود که اگر کسی بر خودش سخت گرفت و مثلا فرشی که نیاز داشت نخرید اکنون بابت آن فرشی که نیاز داشتم و نخریدم از ربح کسر کنم.
حکم صورت دوم: «و كذا الحاصل بالاستقراض و النسيئة و غير ذلك إن كان لأجل مئونة السنوات السابقة إذا أدّاه في سنة الربح، فإنه من المئونة على الأقوى خصوصا إذا كانت تلك السنة وقت أدائه،»[7]
دینی است که از طریق استقراض یا خرید نسیه بعهدهاش آمده که خود صوری دارد یعنی گاهی است که برای همین امسال است و همین امسال هم قصد پرداخت آن را دارد که همه اینها دین امسال است و گاهی برای سال بعد به ذمه کالایی میخرد هردو مورد صور فراوانی دارد که برای بعد انشاءاله.
وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.