درس خارج فقه استاد مقتدایی

93/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الخمس (حکم اموال غرق شده در ساحل افتاده توسط موج یا معلق در آب و صید آن توسط یابنده)

بحث اخلاقی: قضای حاجت مؤمن:

در بحث اخلاقی راجع به قضای حاجت مؤمن صحبت می‌کردیم و گفتم یکی از موارد روش زندگی و سبک معاشرت اسلامی این است که اسلام دستور محبت و رعایت حال همنوع خصوصا مسلمان و برادر دینی را می‌دهد؛ تا جایی که اگر مشکلی دارد و انسان می‌تواند مشکلش را برطرف کند وظیفه است اقدام کند. و با آن همه پاداشی که برای آن قرار داده شده اگر همه مسلمانان به این وظیفه عمل کنند هیچ محتاج و درمانده و گرفتاری باقی نمی‌ماند.

در مورد پاداش قضای حاجت مؤمن روایات فراوانی داریم که برخی از آنها قرائت شد. ولی برخی از روایات مانده که در آن عنایت ویژه‌ای به قضای حاجت مؤمن شده است که دو مورد از آنها را قرائت می‌کنیم که یک مورد جهت اثباتی و یک مورد جهت اثر منفی دارد.

1- «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَتَرِدُ عَلَيْهِ الْحَاجَةُ لِأَخِيهِ فَلَا تَكُونُ عِنْدَهُ فَيَهْتَمُّ بِهَا قَلْبُهُ فَيُدْخِلُهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِهَمِّهِ الْجَنَّةَ»[1]

حضرت امام باقر(ع) فرمود: وقتی برادر دینی انسان حاجتی دارد و نزد او می‌رود ولی تمکن از اینکه این حاجت را روا بکند ندارد. اما اهتمام قلبی به آن حاجت پیدا می‌کند و یک مشغله‌ای برای او می‌شود و یک دل مشغولی برایش پیدا می‌شود برای همین اهتمامی‌که پیدا کرد خداوند او را داخل بهشت خواهد نمود.

ملاحظه می‌فرمایید اثر اثباتی این روایت ورود به بهشت است.

2- عن ابی عبدالله فی حدیث قال «يَا إِسْمَاعِيلُ مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ فِي حَاجَةٍ يَقْدِرُ عَلَى قَضَائِهَا فَلَمْ يَقْضِهَا لَهُ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ شُجَاعاً[2] يَنْهَشُ إِبْهَامَهُ فِي قَبْرِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَغْفُوراً لَهُ أَوْ مُعَذَّباً‌»[3]

حضرت امام باقر(ع) خطاب به اسماعیل بن عمار صیرفی در روایت طولانی پرسش‌هایی را پاسخ دادند در ذیل روایت فرمود کسی که برادر دینی‌اش نزدش بیاید و حاجتی را مطرح کرده و آن شخص هم بتواند این حاجت را روا نماید ولی انجام ندهد خداوند یک مار بزرگ صاحب زهر کشنده بر او مسلط می‌کند در قبر و همراه او می‌ماند و همواره انگشت دستش را نیش می‌زند تا روز قیامت همچنان این کار ادامه دارد یعنی یک عذاب مستمر و دائمی سخت است حتی اگر گناهان او آمرزیده شود و در قیامت در راحتی باشد و گرفتار عذاب نشود این مار از او جدا نمی‌شود و این مقدار آزار تا قیامت همراه او هست.

اهمیت سعی در برآوردن حاجت مؤمن:

بابی در وسائل داریم بنام «باب السعی فی حاجة المؤمن»[4] [5] یعنی کسی که بلند می‌شود و راه می‌افتد برای رفع حاجت مؤمن و این علاوه بر قضای حاجت است یعنی ولو اینکه نتواند حاجت مؤمن را برآورده نماید چون اهمیت می‌دهد برای قضای حاجت مؤمن لذا بی‌بهره از پاداش آخرتی نیست. در این مورد روایات متعددی وجود دارد که برخی از آنها قرائت می‌شود.

    1. «عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ(ع) مَنْ مَشَى فِي حَاجَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ أَظَلَّهُ اللَّهُ بِخَمْسَةٍ وَ سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ لَمْ يَرْفَعْ قَدَماً إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ حَسَنَةً وَ حَطَّ عَنْهُ بِهَا سَيِّئَةً وَ يَرْفَعُ لَهُ بِهَا دَرَجَةً فَإِذَا فَرَغَ مِنْ حَاجَتِهِ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِهَا أَجْرَ حَاجٍّ وَ مُعْتَمِرٍ‌»

حضرت امام باقر(ع) فرمود: انسان وقتی بلند شد و راه افتاد برای قضای حاجت برادر مسلمانش خداوند هفتاد و پنج هزار فرشته را مامور می‌کند که همراه او باشند[6] و هیچ قدمی برنمی‌دارد مگر اینکه خداوند برایش یک ثواب می‌نویسد و یک گناه را می‌بخشد و یک درجه برایش ثبت می‌کند. به علاوه بعد از اینکه حاجت برادر مسلمانش را برآورده ساخت خداوند برایش ثواب یک حج گذار و یک عمره گذار را ثبت می‌کند.

ملاحظه می‌فرمائید روایت فقط سعی و فراغ از سعی را مطرح کرده است و روایت اعم است که سعیش به نتیجه برسد یا نرسد آن ثواب را دارد.

    2. «مَنْ سَعَى فِي حَاجَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ فَاجْتَهَدَ فِيهَا فَأَجْرَى اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ قَضَاءَهَا كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَجَّةً وَ عُمْرَةً وَ اعْتِكَافَ شَهْرَيْنِ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ صِيَامَهُمَا وَ إِنِ اجْتَهَدَ فِيهَا وَ لَمْ يُجْرِ اللَّهُ قَضَاءَهَا عَلَى يَدَيْهِ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَجَّةً وَ عُمْرَةً‌»

حضرت امام صادق(ع) فرمود کسی که برای برآورده شدن حاجت برادر مؤمنش کوشش کند و از تمام توانش استفاده کند و به خواست خدا با دستان او حاجت برادر مؤمنش برآورده شود خداوند در پرونده عملش یک حج و یک عمره و دو ماه اعتکاف در مسجد الحرام و دو ماه روزه همراه اعتکاف در مسجد الحرام را ثبت می‌کند و اگر از تمام توانش استفاده کند ولی موفق نشود و حاجت برادر مؤمنش به دست او انجام نگیرد خداوند برایش یک حج و یک عمره ثبت می‌کند.

امیدواریم خداوند توفیق عمل به این روایات در برآوردن حاجت مؤمن را به همه ما عنایت بفرماید.

بحث فقهی: حکم اموال غرق شده در ساحل افتاده توسط موج یا معلق در آب و صید آن توسط یابنده:

بحث در این بود که اگر کسی اموال غرق شده در دریا را استخراج کند و به دست آورد آیا خمس آن را بدهکار است یا خیر؟

گفتیم مشهور می‌گویند بعد از احراز اعراض مالک اگر کسی آن را یافت مالک می‌شود چون قرائن نشان می‌دهد اعراض شد و با اعراض از ملکیت مالک اصلی خارج می‌شود لذا بعد از پیدا شدن توسط یابنده غیر مالک اصلی دلیلی بر بازگشت به ملک مالک اصلی نداریم. لذا یابنده مالک می‌شود چون هم مطابق قاعده «من حاز شیئا» و دیگر قواعد است و هم دو روایت[7] [8] [9] دلیل بر مالک شدن یابنده را خواندیم.

و در مورد خمس آن هم گفتیم مرحوم صاحب جواهر[10] می‌گوید مطلقا خمس ندارد.

مرحوم سید در عروه[11] فرمود اگر چیزی که از دریا استخراج شد شبیه جواهرات متکون در دریاست احتیاط مستحب است که خمس بدهد و اگر شبیه جواهرات متکون در دریا نیست بالکل خمس ندارد.

مرحوم امام فرمود اگر جواهرات مستخرجه شبیه جواهرات متکون در دریاست احوط احتیاط لازم این است که حکم غوص را دارد و خمس دارد و اگر شبیه جواهرات متکون در دریا نیست اقوی این است که خمس ندارد.

و در مورد وجه احتیاط امام گفتیم آقای فاضل[12] یک وجهی ارائه کردند ولی توجیه آقای فاضل را قبول نکردیم و گفتیم عدم تمیز وجه احتیاط نمی‌شود بلکه اطلاق باعث احتیاط امام است.

اکنون در توضیح وجه احتیاط مورد احتمال ما؛ می‌گوییم اگر جواهرات مغروق درآورد که عین جواهر متکون در دریاست. فعلا این دانه جواهر ملک هیچ کس نیست و غواص از دریا آورد اطلاق روایت استخراج جواهرات از دریا این مورد را شامل می‌شود که این شخص جواهر را از دریا به دست آورده است پس خمس دارد چه اینکه بار اول با غواصی استخراج کرده باشد و یا اینکه یک بار توسط غواص قبلی استخراج شده و به هر علت دوباره در دریا افتاد و صاحبش مأیوس شد و اعراض کرده باشد حتی اگر روی آن کار شده باشد تحت اطلاق روایت قرار می‌گیرد که یابنده مالک است و باید خمس آن را بپردازد. و چون یک تفاوتی دارند که از قبل روی آن کار شده است احتمال اینکه خمس نداشته باشد لذا امام احتیاط لازم کرده است.

«مسأله 6: لو اخرج العنبر بالغوص جری علیه حکمه.»[13]

عنبر یکی از جواهرات متکون در دریا است و عنوان خاص دارد و لذا متفق علماء است که چه از قعر دریا یا از روی آب و یا از ساحل به دست آید خمس دارد و یک روایت دارد که از عنبر نام برد و قبلا به یک مناسبت خواندیم.

صحیحه حلبی: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ علیه السلام عَنِ الْعَنْبَرِ وَ غَوْصِ اللُّؤْلُؤِ فَقَالَ علیه السلام عَلَيْهِ الْخُمُسُ.»[14]

حلبی گوید از حضرت امام صادق(ع) در مورد خمس عنبر و مروارید استخراج شده از دریا پرسیدم آن حضرت فرمود خمس دارد.

ملاحظه می‌فرمایید عنبر عنوان مستقل دارد و لذا جای اختلاف نیست.

فقط محل بحث در دو مورد است:

    1. مفهوم واژه «عنبر»: یعنی اینکه عنبر چیست؟

    2. شرطیت نصاب در وجوب خمس عنبر: یعنی اگر عنبر به دست آمد برای وجوب خمس نصاب خاصی دارد یا خیر؟ و اگر نصاب داشت نصاب غوص مطرح است یا نصاب معدن دارد؟ و برخی گفته‌اند به استناد روایت نصاب ندارد

برای فردا انشاءاله

و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.


[1] مرآه العقول، علامه مجلسی، ج9، ص111، اسلامیه.
[2] یک نوع مار بزرگ شاید افعی مراد باشد.
[3] مرآه العقول، علامه مجلسی، ج9، ص104، اسلامیه.
[4] وسائل الشیعه، حرعاملی، ج16، ص365، آل‌البیت.
[5] مرآه العقول، علامه مجلسی، ج9، ص111، اسلامیه.
[6] ظل به معنای سایه است مرحوم مجلسی می‌فرماید این ملک سایه می‌اندازند دور او یا اینکه در زیر سایه آنها باشند مراد یعنی حمایت از او می‌شود.
[7] الکافی، شیخ کلینی، ج5، ص242، اسلامیة.
[8] تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج6، ص295، اسلامیه.
[9] وسائل الشیعة، حر عاملی، ج25، ص455، کتاب اللقطه، باب11، ح2، آل البیت.
[10] جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج16، ص42، بیروت.
[11] العروة الوثقی (المحشی)، سید یزدی، ج4، ص254، جامعه مدرسین.
[12] تفصیل الشریعة (کتاب الخمس)، محمد فاضل لنکرانی، ص102، مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام.
[13] تحریرالوسیله، امام خمینی، ج1، ص355، دارالعلم.
[14] وسائل الشیعه، حرعاملی، ج9، ص498، باب7، ح1، آل‌البیت.