درس خارج فقه استاد مقتدایی

93/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الخمس (وجوب خمس در غوص)

«الرابع- الغوص، فكل ما يخرج به من الجواهر مثل اللؤلؤ و المرجان و غيرهما مما يتعارف إخراجه بالغوص يجب فيه الخمس»[1]

غوص: در بحث وجوب خمس گفتیم مورد اول غنائم و دومی معدن و سوم گنج بود که بحث شد اکنون چهارم از مواردی که خمس در آن واجب است غوص یعنی فرو رفتن در آب برای به دست آوردن جواهرات است، مورد بحث قرار می‌گیرد.

تعریف غوص:

برگرفته از کلام حضرت امام می‌توان گفت؛ فرو رفتن در آب برای درآوردن جواهرات را غوص می‌گویند؛ مسأله غوص از جهاتی جای بحث دارد.

جهت اول بحث: دلیل وجوب خمس در غوص:

الف: فتوای فقها: (شهرت):

مسأله وجوب خمس در مستخرج غوص تقریبا از چیزهایی است که بزرگان علما در کتابهاشان بحث کردند و مورد اتفاق است.

صاحب جواهر[2] بعد از کلام محقق[3] «کل ما یخرج من البحر بالغوص کالجواهر و الدرر مما یجب فیه الخمس» هر چیزی مانند جواهرات و مرواریدها با غواصی از دریا به دست آید خمس دارد، می‌فرماید «بلا خلاف اجده فیه بل کما اعترف به فی الحدائق[4] بل فی ظاهر الانتصار[5] و صریح الغنیة[6] و المنتهی[7] » من در این مسأله اختلافی ندیدم و همه فقهاء در اصل وجوب خمس در غوص اتفاق نظر دارند بلکه محدث بحرانی هم فرمود در مسأله خلافی نیست حتی از ظاهر عبارت سید مرتضی علم الهدی و نیز از صریح عبارت ابن زهره و نیز علامه حلی ادعای اجماع کردند.

صاحب جواهر می‌فرماید علامه در تذکرة[8] «نسبه الی علمائنا» علامه در تذکره قول به وجوب خمس در غوص را به علمای امامیه نسبت داده است.

پس تقریبا مورد اتفاق است.

ب: آیه غنیمت: در صورتی که غنیمت را به معنای مطلق فائده بدانیم.

می‌توانیم از آیه ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ فإنّ لله خمُسه﴾[9] وجوب خمس در غوص را استفاده کنیم زیرا اگر بگوییم غنائم به معنای چیزی است که در جنگ با کفار از کفار به دست می‌آید در این صورت غنیمت یکی از مصادیق خمس است اما اگر پذیرفتیم هر فائده‌ای که به دست آید سود و غنیمت نام دارد از این جهت مستخرج از غوص فائده به دست آمده است آیه شریفه دلیل بر وجوب خمس در غوص می‌شود البته ما در آن بحث‌های قبل گفتیم که استظهار از آیه همان غنیمت جنگی است.

ج: روایات کثیره هم داریم؛

    1. صحیحه حلبی «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) عَنِ الْعَنْبَرِ وَ غَوْصِ اللُّؤْلُؤِ- فَقَالَ عَلَيْهِ الْخُمُسُ الْحَدِيثَ.»

حلبی می‌گوید از امام صادق(ع) در مورد حکم خمس عنبر که از جواهرات است و مرواریدی که از غوص بدست می‌آید پرسیدم امام فرمود: خمس دارد.

ملاحظه می‌فرمایید سند روایت صحیح و دلالتش روشن است.

    2. مرسله صدوق «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: سُئِلَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع عَمَّا يُخْرَجُ مِنَ الْبَحْرِ- مِنَ اللُّؤْلُؤِ وَ الْيَاقُوتِ وَ الزَّبَرْجَدِ- وَ عَنْ مَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ هَلْ فِيهَا زَكَاةٌ- فَقَالَ إِذَا بَلَغَ قِيمَتُهُ دِينَاراً فَفِيهِ الْخُمُسُ.»

از امام موسی بن جعفر(ع) در مورد زکات جواهراتی مثل لؤلؤ و یاقوت و زبرجد که از دریا به دست می‌آید و نیز در مورد زکات معدن طلا و نقره پرسیدند؛ آن حضرت فرمود اگر به حد مقدار یک دینار ارزش داشته باشد پرداختن خمس آن واجب است.

کیفیت استدلال:

در اینجا هم وجوب خمس بیان می‌شود و هم حد نصاب که بعد ذکر می‌کنیم و در حد نصاب اقوال مختلفی است.

نکته: مرحوم صدوق در نقل خبر اگر بفرماید «رُوِیَ» نشان می‌دهد که خیلی اعتبار برای روایت قائل نیست اما اگر نسبت بدهد و بگوید قال الصادق یا سئل عن الصادق این موارد را می‌گوییم اعتبار دارد معلوم می‌شود که اعتماد دارد و به صدور روایت اطمینان کرده است و همان مرسلات ابن ابی عمیر حکم مسند را دارد.

    3. مرسله حماد «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ(ع) قَالَ: الْخُمُسُ مِنْ خَمْسَةِ أَشْيَاءَ مِنَ الْغَنَائِمِ وَ الْغَوْصِ- وَ مِنَ الْكُنُوزِ وَ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ الْمَلَّاحَةِ الْحَدِيثَ.»

حماد بن عیسی گوید که برخی از اصحاب نقل کرده‌اند که حضرت امام موسی بن جعفر(ع) فرمود: در پنج چیز خمس واجب است:

    1. غنائم

    2. غوص

    3. کنز

    4. معدن

    5. نمکزار

ملاحظه می‌فرمایید یکی از موارد پنجگانه دارای وجوب خمس، غوص است.

    4. «رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ – عن غیر واحد - أَنَّ الْخُمُسَ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ الْكُنُوزِ وَ الْمَعَادِنِ وَ الْغَوْصِ وَ الْغَنِيمَةِ.» ابن ابی عمیر از جماعتی نقل کرده است که در پنج چیز خمس واجب است:

    1. کنز

    2. معدن

    3. غوص

    4. غنیمت

کیفیت استدلال: گرچه مورد پنجم ذکر نشده است اما یکی از موارد خمس غوص است به علاوه آمده است عن غیر واحد چه اینکه ابن ابی عمیر اگر از یک نفر نقل کند قبول است چه رسد به نقل از چند نفر.

    5. «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا بَعْضُ أَصْحَابِنَا رَفَعَ الْحَدِيثَ قَالَ: الْخُمُسُ مِنْ خَمْسَةِ أَشْيَاءَ مِنَ الْكُنُوزِ وَ الْمَعَادِنِ وَ الْغَوْصِ وَ الْمَغْنَمِ الَّذِي يُقَاتَلُ عَلَيْهِ وَ لَمْ يَحْفَظِ الْخَامِسَ الْحَدِيثَ.»

احمد بن محمد گفت برخی از اصحاب گفته‌اند خمس در پنج چیز واجب است:

    1. کنز

    2. معدن

    3. غوص

    4. غنیمتی که با جنگ به دست آید.

و البته راوی پنجمی را فراموش کرد که امام چه فرمود.

کیفیت استدلال: گرچه روایت مرفوعه است ولی به صراحت وجوب خمس در غوص را بیان می‌کند.

جمع بندی روایات:

این روایات که بعضی صحیحه است و بعضی گرچه مرسله است اما مرسلات مورد اعتماد است و بعضی مرفوعه است امّا در مجموع این اختلاف سندها مضر نیست زیرا آنکه صحت سند دارد که صحیح و ثابت است و آنکه ضعیف است منجبر به عمل اصحاب است و در تأیید همین بررسی و جمع بندی کلام مرحوم صاحب جواهر[10] را می‌آوریم که بعد از نقل برخی روایات می‌فرماید «الی غیر ذلک مما هو مستغن بصحة سنده و وضوح دلالته و ما هو منجبر بالاجماع المحکی» روایات فراوان دیگری نیز در باب وجوب خمس در غوص رسیده است که گروهی از آنها از جهت سند صحیح و از جهت دلالت واضح و روشن است و گروهی دیگر گرچه مشکل سندی (مرفوعه یا مرسله) دارند اما با عمل اصحاب جبران می‌شود و از نظر تعداد مواردی که خمس دارد موارد ذکر شده در برخی روایات مشترک و در برخی موارد روایات اختلاف دارند جمع بین همه آنها با حذف مکررات 7 مورد می‌شود.

بیان یک تنافی و راه حل آن: گفته‌اند عناوینی که در روایات داشتیم مختلف است یک جا فرمود «الغوص» و در موارد دیگر فرمود «ما یخرج من البحر» و این دو عنوان نسبت بین آنها عموم و خصوص من وجه است یعنی یک صورت اجتماع و دو صورت افتراق دارد.

صورت اجتماع: با غوص در دریا جواهری به آورد.

صور افتراق:

    1. غوص باشد و در دریا نباشد مانند غوص در رودخانه و غیره و استخراج جواهر.

    2. استخراج از دریا باشد و غوص نباشد مانند به دست آوردن جواهرات از دریا از طریق وسائل جدید بدون غوص در دریا.

غوص هم شامل دریا می‌شود و هم شامل شط می‌شود و ما یخرج من البحر فقط شامل دریا می‌شود و گاهی با غوص است و گاهی بدون غوص است و شامل شط نمی‌شود بنابراین موضوع واحد نیست در چند روایت چهار یا پنج روایت غوص آمده و در یکی یا دو روایت «ما یخرج من البحر» آمده است.

راه حل اول: مرحوم اقای خویی[11] در بیان راه حل می‌گویند دو عنوان است و مستقل از هم و ربطی به هم ندارد.

مناقشه در راه حل مرحوم خویی:

آقای خویی بر خودشان اشکال کرده و می‌فرماید اگر دو عنوان باشد بنابراین لازم می‌آید که بگوییم موارد وجوب خمس 8 مورد است. چون بر فرض هفتم غوص باشد هشتم «ما یخرج من البحر» است و بعد به خودشان جواب می‌دهند که بر فرض 8 مورد شود ایرادی ندارد چون حصری که در روایات آمده است حصر حقیقی نیست.

راه حل دوم: گفته‌اند تقیید می‌زنیم اطلاق هرکدام را به صریح دیگر و نتیجه می‌شود ما یخرج من البحر بالغوص.

لذا مرحوم محقق[12] می‌فرماید «الرابع کلما یخرج من البحر بالغوص» آنچه که از دریا با غوص استخراج می‌شود.

مراد از مایخرج جواهر است اتفاقا عنوان سومی هم در روایت داشتیم که مصادیق را می‌پرسید

برای نمونه؛

1- «سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ ع عَنِ الْعَنْبَرِ وَ غَوْصِ اللُّؤْلُؤِ- فَقَالَ عَلَيْهِ الْخُمُسُ الْحَدِيثَ.»[13]

روایت صحیحه است که روای می‌گوید از امام صادق(ع) در مورد خمس عنبر و نیز استخراج مروارید با غوص بدست آمد پرسیدم امام فرمود خمس دارد.

2- «عَمَّا يُخْرَجُ‌ مِنَ‌ الْبَحْرِ مِنَ اللُّؤْلُؤِ وَ الْيَاقُوتِ وَ الزَّبَرْجَدِ وَ عَنْ مَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ مَا فِيهِ قَالَ إِذَا بَلَغَ ثَمَنُهُ دِينَاراً فَفِيهِ الْخُمُسُ.»[14]

نتیجه: سه عنوان در روایت بود:

    1. الغوص

    2. ما یخرج من البحر

    3. عن العنبر و غوص اللؤلؤ

برای حل تنافی می‌گوییم ما یخرج من البحر بالغوص من زبرجد و لؤلؤ و یاقوت و غیره من الجواهر و مما استخراجه من البحر که اطلاق برخی روایات یا صریح دیگر روایات تقیید می‌شود اتفاقا در عبارت امام در تحریر آمده است «الغوص فعل ما یخرج به (به سبب غوص) من الجواهر من اللؤلؤ و المرجان وغیرهما مما یتعارف اخراجه بالغوص»[15]

آنچه که با غوص از دریا بیرون می‌آورند و آنچه که عادتا از دریا بیرون می‌آورند خمس دارد.

مناقشه در راه حل دوم:

ممکن است بگوییم لازم نیست در هر موردی جمع بکنیم بین روایات بلکه باید ببینیم آیا باهم منافات دارند یا خیر؟ زیرا تقیید برای جایی است که تنافی وجود داشته باشد مثل ﴿تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ﴾[16] [17] و ﴿تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ﴾[18] اما اگر تنافی ندارند چرا تقیید بزنیم.

و در این مورد غوص یا استخراج از دریا هیچ تنافی وجود ندارد. هرکدام در جای خودش قابل عمل است یعنی هم ما یخرج من البحر بالغوص و هم بالآلة را شامل است. و هم ما یخرج من البحر و هم ما یخرج من الشط و غیره را شامل می‌شود.

فقط این نکته می‌ماند که نتیجه حکم چیست در این مورد هم می‌گوییم از روایات استفاده شد که مراد از آنچه از آب در می‌آید جواهرات قیمتی است یعنی شامل ماهی و غیره نمی‌شود.


[1] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص355، دار العلم.
[2] جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج16، ص39، بیروت.
[3] شرایع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص163، اسماعیلیان.
[4] الحدائق الناضرة، محقق بحرانی، ج12، ص343، جامعه مدرسین.
[5] الانتصار، شریف مرتضی، ص225، جامعه مدرسین.
[6] غنیة النزوع، ابن زهره، ص129، مؤسسه امام صادق علیه السلام.
[7] منتهی المطلب، علامه حلی، ج8، ص534، مجمع البحوث الاسلامیة.
[8] تذکرة الفقهاء، علامه حلی، ج5، ص419، آل البیت.
[9] انفال/سوره8، آیه41.
[10] جواهر الکلام، شیخ محمدحسن نجفی جواهری، ج16، ص40، بیروت.
[11] موسوعة الامام الخویی، سید ابوالقاسم خویی، ج25، ص107، احیاء التراث.
[12] شرایع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص163، اسماعیلیان.
[13] وسائل الشیعة، حر عاملی، ج9، ص498، کتاب الخمس، أبواب ما یجب فیه الخمس، باب7، روایت1، آل البیت.
[14] الکافی، کلینی، ج1، ص547، اسلامیة.
[15] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص355، دار العلم.
[16] مائده/سوره5، آیه89.
[17] مجادله/سوره58، آیه3.
[18] نساء/سوره4، آیه92.