درس خارج فقه استاد مقتدایی

کتاب الامربالمعروف و النهی عن المنکر

92/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر (جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات)
 در استدلال به آیات برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر دو آیه خواندیم
 آیه اول: ﴿ولتكن منكم أمة يدعون إلى الخير ويأمرون بالمعروف وينهون عن المنكر وأولئك هم المفلحون﴾ [1] وجه استدلال و اشکالاتی که وارد بود مطرح شد.
 آیه دوم: ﴿كنتم خير أمة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر وتؤمنون بالله﴾ [2] در مورد آیه دوم نیز گفتیم ظهور در وجوب دارد.
 آیه سوم: در بحث امروز سومین آیه را مورد بررسی قرار می‌دهیم. قرآن کریم می‌فرماید ﴿الذين إن مكناهم في الأرض أقاموا الصلاة وآتوا الزكاة وأمروا بالمعروف ونهوا عن المنكر﴾ [3]
 برای بیان اینکه الذین در اول آیه چه کسانی هستند باید آیه قبل را بررسی کنیم. در ذیل آیه قبل می‌فرماید ﴿ولينصرن الله من ينصره إن الله لقوي عزيز﴾ [4] خداوند وعده می‌دهد -با تاکید به لام و نون- که حتما یاری می‌کند کسانی را که دین او را یاری کنند. و برای دلگرمی آنان می‌فرماید بدانید که خداوند قوی عزیز است و برای یاری توان دارد در ادامه برای معرفی یاری‌کنندگان خداوند می‌فرماید ﴿الذين إن مكناهم﴾ [5] آنان کسانی هستند که این اوصاف را دارند که اگر ما به آنان در زمین تمکن دادیم و تسلط و سلطه پیدا کردند و هرگونه اختیاری که لازم داشته باشند در اختیارشان گذاشتیم مثلا اگر نیاز به وسیله جنگی دارند پولش را از طریق نعمت‌ها در اختیارشان قرار می‌دهیم تا بخرند و در صورت لزوم علم آن را می‌دهیم که خودشان اسلحه بسازند و یا هر قدرت دیگر؛ سه مقوله اساسی را مورد توجه قرار می‌دهند. که در ذیل برای هر یک از سه مقوله یک مثال به عنوان سنبل آن بخش بین می‌شود
  1. ارتباط با خداوند: نماز را اقامه می‌کنند که نماز سنبل ارتباط با خداوند است.
  2. حمایت از مردم: و اینها زکات می‌دهند که سنبل حمایت از مردم است.
  3. پی‌ریزی جامعه سالم: و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند یعنی اجتماع سالمی بنا می‌کنند که از هرگونه آلودگی دور باشد. پس نصرت دهندگان خداوند این افراد هستند که خداوند وعده یاری به آنان داده است.
 یعنی خداوند در مقابل وعده یاری این سه مورد را از انسانها مطالبه می‌کند و لذا می‌گوییم این آیه به وضوح دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دارد لذا مرحوم طبرسی می‌فرماید «وهذا يدل على وجوب الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر.» [6]
  مرحوم صاحب جواهر در مورد وجوب امر به معروف و نهی از منکر به همین سه آیه تمسک می‌کند و در ادامه می‌فرماید «إلى غير ذلك مما ذكره تعالى في كتابه العزيز» [7] آیات زیاد دیگری نیز هست که بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دلالت دارد ولی به همین سه تا اکتفا می‌کند. لذا ما هم به همین سه آیه اکتفا می‌کنیم.
 مرحوم فاضل لنکرانی در تفصیل الشریعة ذیل استدلال به همین آیه سوم یک مطلب جدیدی دارند و می‌فرمایند «و هی أشدّ انطباقا علینا» یعنی در این زمان خیلی انطباق با ما دارد
 دلیل انطباق: مرحوم فاضل در ادامه می‌گوید «و النکتة فی اشدیة الانطباق» دلیل انطباق این است که خداوند یک قدرتی به برکت نظام جمهوری اسلامی در اختیار این ملت گذاشت و قدرت هم به دست روحانیون قرار داده شد «قدرة لم یکن لها سابقة فی عالم الاسلام» از صدر اسلام تا حالا سابقه ندارد که قدرتی به عنوان دولت در اختیار مرجعیت و روحانیت باشد قبلا در دست طاغوت بود که کوشش در هدم اصل و فرع اسلام داشتند اکنون مومنین تمکن پیدا کردند هیچ نظام و دولتی نبود که چنین قدرتی داشته باشد و پشتوانه آنها هم خود مردم هستند که ما موارد متعددی از همراهی‌های مردم با نظام را مشاهده نموده‌ایم از جمله همراهی مردم در جنگ و پیشرفت‌های علمی و نظامی جدید که علم و ابزار تولید قدرت در اختیار این نظام است با این وصف انتظار هست که نماز بپا دارند و زکات بپردازند و امر به معروف و نهی از منکر کنند خدا رحمت کند مرحوم امام‌ره را مکرر تاکید داشتند که وزارتخانه‌ای بنام امر به معروف و نهی از منکر تشکیل شود بدیهی است اگر در مورد امر به معروف و نهی از منکر وزارتخانه‌ای داشتیم این وضعی که داریم نمی‌شد و در حال حاضر نغوذ بالله اگر نگوییم بی‌اعتنائی شد می‌توانیم بگوییم امر به معروف و نهی از منکر به کلی ترک شده است.
 الان هم برخی کشورها لااقل یک مامورین حسبه دارند که تحت عنوان محتسب در ادارات مستقرند و نظارت می‌کنند که تخلفات کمتر شود اگر وازرت امر به معروف دایر شود و از طریق راهکارهای علمی به امور اجرائی بپردازند وعده نصرت خداوند را دارند به علاوه وقتی مکناهم صادق است انتظار خداوند در یکی از مقوله‌ها تاسیس تشکیلات امر به معروف و نهی از منکر است.
 انتظار بود از جمهوری اسلامی که این کار انجام بشود لکن نشده است متاسفانه حوزه هم آن وظیفه‌ای که داشت کوتاهی کرده انشاءاله امیدواریم یک تحرکی ایجاد بشود. مقام معظم رهبری هم تاکید داشتند که دروس حوزه باید دروسی باشد که مورد نیاز نظام است.
 استدلال به روایات بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر: روایات متعددی داریم.
 روایت اول: «وعن علي بن إبراهيم، عن هارون بن مسلم، عن مسعدة بن صدقة [8] ، عن أبي عبدالله(ع)، قال: قال النبي(ص): كيف بكم إذا فسدت نساؤكم، وفسق شبابكم ولم تأمروا بالمعروف، ولم تنهوا عن المنكر؟ فقيل له: ويكون ذلك يا رسول‌الله؟ فقال: نعم وشر من ذلك، كيف بكم إذا أمرتم بالمنكر ونهيتم عن المعروف؟ فقيل له: يا رسول‌الله ويكون ذلك؟ قال: نعم وشر من ذلك، كيف بكم إذا رأيتم المعروف منكرا والمنكر معروفا؟!.» [9]
 چه حالی پیدا می‌کنید که می‌بینید زنهای شما فاسد شوند و جوانان شما فاسق شوند و امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنید؟ اصحاب گفتند آیا امکان دارد اینگونه شود رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند بله و بدتر از آن زمانی است که مردم امر به منکر و نهی از معروف کنند اصحاب گفتند آیا امکان دارد اینگونه شود پیامبر فرمود بله و بدتر از آن زمانی است که معروف منکر و منکر معروف شود.
 آیا واقعا این زمان را مصداق همین روایت نمی‌بینیم؟ بدیهی است داریم افرادی که به منکر امر می‌کنند و مومنین را مسخره می‌کنند و باز دسته سوم که منکر را معروف و معروف را منکر می‌دانند.
 کیفیت استدلال: روایت از نظر سند صحیح و مورد اعتماد و از نظر دلالت صریح در وجوب امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد زیرا چیزی که در لسان رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم تعبیر به شر شده است یعنی حرام است در نتیجه امر به معروف و نهی از منکر واجب می‌باشد.
 روایت دیگر هم داریم انشاءاله برای بعد.
 وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین


[1] سوره آل‌عمران، آیه 104.
[2] سوره آل‌عمران، آیه 110.
[3] حج/سوره22، آیه41
[4] حج/سوره22، آیه40
[5] حج/سوره22، آیه41
[6] تفسیر مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، ج7، ص158، موسسه اعلمی‌بیروت.
[7] جواهرالکلام، شیخ محمدحسن نجفی جواهری، ج21، ص352، دارالکتب الاسلامیة طهران.
[8] گفتنی است مسعدة بن صدقة کسی است که اعتماد است به روایات او و تعبیر ثقه کرده‌اند و افرادی هم در سند هستند که از اصحاب اجماع هستند لذا روایت مورد اعتماد است و نوع فقهاء به آن عمل کرده‌اند.
[9] وسائل الشیعة، حرعاملی، ج16، ص122، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، باب1، ح12، آل‌البیت.