درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/11/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات (دیه قطع سر میت)
 در مسأله 11 در بحث قطع راس المیت گفتیم اگر کسی سر میتی را قطع کند در مورد حکم دیه دو قول است:
 قول اول: صد دینار: مشهور قائلند از نظر دیه حکم دیه جنین کامل بدون روح را دارد و دیه جنینی که تکمیل شده و صورت بندیاش تمام است ولی هنوز روح در او دمیده نشده است 100 دینار است پس دیه قطع سر میت نیز 100 دینار است و گفتیم در مسأله ادعای اجماع نیز شده است.
 و گفتیم دلیل مسأله چند روایت است برای نمونه؛
 1- روایت صحیحه حسین بن خالد [1] را دیروز خواندیم این روایت را مشایخ ثلاث [2] نقل کردهاند و عبارات آن در نقلها مختلف است منتهی متنی که دیروز خواندیم از روی متن جواهر بود و مرحوم صاحب جواهر [3] تعبیر به حسنه حسین بن خالد میکند.
 اکنون در ادامه، بررسی بیشتری روی روایت انجام میشود.
 مرحوم آقای خویی [4] تحقیقی در مورد این روایت دارد و در تخصص ایشان هم هست میفرماید این روایت صحیحه است منتهی طرقش مختلف است طریق نقل مرحوم کلینی در کافی و طریق نقل مرحوم شیخ در تهذیب و طریق نقل مرحوم صدوق در من لا یحضر الفقیه ضعیف است و موارد ضعف را هم بیان میکند و در ادامه میفرماید طریق نقل برقی در محاسن [5] صحیح است و تک تک راویان مورد اعتماد هستند و میفرماید «فالنتیجة ان الروایة صحیحة ولا مناص من العمل بها» نتیجه میگیریم روایت صحیحه است و باید به آن عمل کنیم.
 شاهد حرف ما که استدلال میکنیم همین فراز است که دیه رأس میت دیه جنین است و به طور صریح در روایت آمده است.
 مرحوم آقای خویی میفرماید این روایت را در مسالک [6] و روضه [7] مرحوم شهید از سلیمان بن خالد نقل میکند و صاحب جواهر [8] هم از سلیمان بن خالد نقل میکند سپس میفرماید «فیه ان ذلک اشتباه منهما فان الروایة علی جمیع النسخ الموجودة عندنا عن حسین بن خالد» [9] این نقل به نام سلیمان بن خالد اشتباهی است که از شهید و صاحب جواهر صادر گردیده و الا در تمام نسخههائی که ما از کتب روائی در اختیار داریم حسین بن خالد آمده است.
 البته در جواهر فعلی اینطور نیست یعنی در جواهر چاپ فعلی عن حسین بن خالد آمده است و در پاورقی به اصلاح آن اشاره شده است و شاید مرحوم آقای خویی از جواهر قدیم نقل میکند که شش جلد بود با مجلدات قطور و غلطهای فراوان که داشت ولی الان اصلاح شده است.
 البته یک نکته باقی است که در برخی نقلها در روایت سألت ابا الحسن آمده است در حالی که اگر ضبط راوی سلیمان بن خالد باشد از اصحاب امام کاظم علیه السلام است و با سألت اباالحسن مناسب است ولی اگر حسین بن خالد که از اصحاب امام باقر علیه السلام است باشد کمی سنگین است تصور شود از امام کاظم یا امام رضا علیهما السلام نقل کرده باشد هر چند مرحوم آقای خوئی به این نکته توجه نکرده و مطرح نکرده است ولی جای بررسی دارد.
 2- روایت دوم هم مفصل است و از طرق مختلف نقل میشود مرحوم صاحب وسائل [10] مخلص روایت را آورده و تهذیب [11] و کافی [12] به طور مفصل آوردند صاحب جواهر [13] مفصل ذکر میکند و میفرماید روایت مرسل است اما چون مشهور به آن عمل کرده جبران میشود و ما با نقل جواهر میخوانیم.
 مرسله محمد بن صباح [14] «عن الصادق علیه السلام قال اتی الربیع اباجعفر المنصور وهو خلیفة فی الطواف» محمد بن صباح از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود در ایام حج شخصی به نام ربیع به منصور دوانیقی خلیفه عباسی که در حال طواف بود خبر داد «فقال یا امیرالمومنین مات فلان مولاک فقطع رأسه بعد موته فلان مولاک البارحة» گفت یکی دوستان (یا غلامان) شما دیشب فوت کرد و یکی دیگر از دوستان (غلامان) شما سر آن میت را برید «فاستشاط وغضب فقال لابن شبرمه وابن ابی لیلا وعدة من القضات والفقهاء ما تقولون فی هذا» منصور در حالیکه غضبناک بود و به شوط طواف ادامه میداد خطاب به ابن شبرمه و ابن ابی لیلا و تعدادی از قضات و فقهاء که اطرافش بودند پرسید اگر کسی سر میت را قطع کند حکمش چیست؟ «فکل قال ما عندنا فی هذا شیئ» همگی درمانده شدند و گفتند ما در این مورد چیزی نمیدانیم. «فجعل یردد المسأله ویقول اقتله ام لا؟» منصور در همان حال طواف مسأله را با خود زمزمه میکرد و میگفت چه کنم آیا جانی را بکشم یا خیر؟ «فقال له بعضهم قد قدم رجل الساعة فعنده الجواب فی هذا وهو جعفر بن محمد الصادق وقد دخل المسعی» در همین حال یکی از همراهان منصور گفت یک کسی هم اکنون وارد مسعی شد و اگر این مسأله جوابی داشته باشد نزد او است و آن جعفر بن محمد امام صادق علیه السلام است «فقال للربیع اذهب الیه وقل له لولا معرفتنا بشغل ما انت فیه لسألناک أن تأتینا ولکن اجبنا فی کذا وکذا» منصور خطاب به ربیع گفت برو به او جریان را بگو. گویا از این جهت که میخواست بگوید علی القاعده اگر مشغول نبودی یا ما میآمدیم و یا میگفتیم تو بیائی اما حالا فقط جواب مسأله را بگو ربیع رفت و جریان را به امام صادق علیه السلام گفت «قال قد تری شغل ما انا فیه وقبلک من الفقهاء فاسئلهم» امام فرمود میبینی که مشغولم این همه فقهاء نزد منصور هستند به منصور بگو از آنها بپرسد «قال قد سألهم فلم یکن عندهم شیئ» ربیع گفت از آنها پرسیدند و آنها گفتند ما در این مورد چیزی نمیدانیم «قال فرده الیه» امام فرمود نمیشود برو از همانها بپرس من الآن مشغولم «فقال اسئلک الا ان اجبتنا ولیس عند القوم فی هذا شیئ» ربیع گفت خواهش میکنم آنها درماندهاند شما جواب بگویید «فقال له ابوعبدالله حتی افرغ» امام فرمود پس صبر کن تا کارم تمام شود «فلما فرغ وجلس فی جانب المسجد الحرام فقال للربیع اذهب الیه فقل علیه ماة دینار» وقتی سعی امام تمام شد امام در کناری از مسجد الحرام نشستند و خطاب به ربیع گفتند برو به آنها بگو جانی باید 100 دینار دیه بدهد. «فابلغه ذلک فقال اسئله کیف صار علیه ماة دینار» ربیع جریان را به منصور و همراهان گفت آنها گفتند برو از امام صادق علیه السلام بپرس چرا باید 100 دینار دیه بدهد؟ «فقال ابوعبدالله فی النطفة عشرون دینار فی العلقة عشرون دینار فی المضغة عشرون دینار فی العظام عشرون دینار وفی اللحم عشرون دینار ثم انشاناه خلقا آخر وهذا هو میت بمنزلته قبل ان ینفخ فیه الروح فی بطن امه جنینا» امام فرمود در نطفه 20 دینار و در علقه 20 دینار و در مضغه 20 دینار و در عظام 20 دینار و در روئیدن گوشت 20 دینار «ثم انشأناه خلقا آخر» در پنج مرحله هر مرحلهای 20 دینار 100 دینار میشود و این مرحله جنین کامل بدون روح است و پس از آن روح دمیده میشود و این میت هم به منزله همان جنین بدون روح در شکم مادر است پس دیهاش صد دینار است. «قال فرجع الیه فاخبره بالجواب فاعجبهم ذلک فقالوا ارجع الیه وسله الدنانیر لمن هی لورثته او لا» ربیع جواب را برای منصور برد او و همراهان تعجب کردند و خوشحال شدند گفتند پس برو بپرس وارث این دیه کیست؟ «فقال لیس لورثته فیها شیئ انما هذا شیئ صار الیه فی بدنه بعد موته یحج بها عنه ویصدق عنه ویصیر فی سبیل من سبل الخیر» امام فرمود این دیه به ورثه میت نمیرسد بلکه پولی است که بعد از موتش به دست آمده لذا برای خود میت حج نیابتی انجام شود یا به نیت او صدقه بدهند و یا به نیت او در هر راه خیر مصرف کنند.
 ملاحظه میفرمائید این روایت نیز صراحت دارد که دیه رأس میت دیه جنین کامل بدون روح یعنی صد دینار است.
 قول دوم: تفصیل: در مقابل مشهور فتوای مرحوم صدوق در من لایحضر [15] است ایشان تفصیل داده و میفرمایند کسی که سر میت را قطع کرده است اگر قبلا در زمان حیات اراده کرده بود او را بکشد منتهی دسترسی پیدا نکرد تا اینکه آن شخص مرد و الان سرش را جدا کرده است در اینجا دیه کامل دارد و اما اگر در زمان حیات قصدی بر قتل او نداشت، دیهاش 100 دینار است.
 توجیه قول دوم (قول مرحوم صدوق): در مورد وجه این قول گفتهاند شاید مرحوم صدوق خواسته است جمع بین دو دسته روایات بکند.
 دسته اول: همین روایاتی که خواندیم می فرمایند دیه رأس میت همان دیه جنین و 100 دینار است.
 دسته دوم: در مقابل روایاتی داریم که می گوید قطع راس میت دیه کامل دارد و روایات متعددی هم هست.
 1- عبدالله بن مسکان [16] «عن الصادق علیه السلام فی رجل قطع راس المیت قال علیه الدیة لان حرمته میتا کحرمته وهو حی» عبدالله بن مسکان از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که سر میت را قطع کرد پرسید امام فرمود جانی دیه بدهکار است.
 2- روایت عبدالله بن سنان [17] «عن أبي عبد الله (عليه السلام) في رجل قطع رأس الميت؟ قال: عليه الدية لان حرمته ميتا كحرمته وهو حي.»
 3- محمد بن سنان [18] عمن أخبره «عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: سألته عن رجل قطع رأس رجل ميت؟ قال: عليه الدية فان حرمته ميتا كحرمته وهو حي.»
 ملاحظه میفرمائید که در هر سه روایت فوق «علیه الدیة» ظهور در دیه کامله دارد و تعلیل میآورد که حرمت میت همانند احترام انسان زنده است اگر سر انسان زنده را قطع کنند دیه کامله دارد.
 4- روایت جمیل بن دراج [19] «عن ابی عبدالله قطع راس المیت اشد من راس الحی» کسی سر انسانی را قطع کند جنایتش شدیدتر است از قطع سر انسان زنده وقتی جنایت بر زنده دیه کامل دارد بدیهی است قطع سر میت کمتر نیست بلکه لااقل مساوی است پس دیه آن هم دیه کامل است.
 
 جمع بین روایات:
 گفتهاند شاید مرحوم صدوق جمع کرده است و لذا فرمود آن روایاتی که دیه کامل را میگوید برای جایی است که قصد کشتن داشته و دسترسی پیدا نکرده بود و بعد از مردنش سرش را برید و آن روایاتی که دیه جنین را میگوید برای جایی است که قصد نداشته است.
 جواب توجیه کلام صدوق و راه جمع:
 هم صاحب جواهر [20] و هم مرحوم خویی [21] و هم دیگران به نوعی جواب دادهاند:
 اولا: هیچ قرینهای برای این تفصیل نداریم و شاهد جمعی به اینگونه نداریم.
 ثانیا: قابل حمل است لذا از باب حمل مطلق بر مقید میگوییم آن دو روایت که دیه جنین را میگوید و این روایت که میفرماید «علیه الدیة» یعنی همین دیهای که برای جنین تعیین شد و همین 100 دینار که تعیین شده است.
 ثالثا: تمسک به روایتی که اشد را مطرح کرده است یعنی شدت جنایت اما دلیل نمیشود که دیهاش مساوی با دیه حی باشد بلکه میگوید زشتی کار بیشتر است.
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.


[1] وسائل الشیعة 29: 325، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب24، ح2، آل البیت.
[2] الکافی 7: 349، دارالکتب الاسلامیة.من لا یحضره الفقیه 4: 157، جماعة المدرسین.تهذیب 10: 273 / رقم 1073 دارالکتب الاسلامیة.الاستبصار 4: 298 / رقم1121 دارالکتب الاسلامیة.
[3] جواهر الکلام 43: 384، دارالکتب الاسلامیة.
[4] مبانی تکملة المنهاج 2: 421، العلمیة.
[5] المحاسن 2: 305، دارالکتب الاسلامیة.
[6] مسالک الافهام 15: 491، معارف اسلامی.
[7] الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة 10: 295، کتابفروشی داوری.
[8] جواهر الکلام 43: 384، دارالکتب الاسلامیة.
[9] مبانی تکملة المنهاج 2: 422، العلمیة.
[10] وسائل الشیعة 29: 324، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب24، ح1، آل البیت.
[11] تهذیب الاحکام 10: 270 / 1065، دارالکتب الاسلامیة.الاستبصار 4: 295 / 1113، دارالکتب الاسلامیة.
[12] الکافی 7: 347، دارالکتب الاسلامیة.
[13] جواهر الکلام 43: 385، دارالکتب الاسلامیة.
[14] وسائل الشیعة 29: 324، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب24، ح1، آل البیت.
[15] من لا یحضره الفقیه 4: 158، جماعة المدرسین.
[16] وسائل الشیعة 29: 327، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب24، ح6، آل البیت.
[17] وسائل الشیعة 29: 327، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب24، ح4، آل البیت.
[18] وسائل الشیعة 29: 327، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب24، ح5، آل البیت.
[19] وسائل الشیعة 29: 328، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب25، ح1، آل البیت.
[20] جواهر الکلام 43: 385، دارالکتب الاسلامیة.
[21] مبانی تکملة المنهاج 2: 421، العلمیة.