درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات (دیه جنین)
 بحث اخلاقی: ریا:
 بحث اخلاقی چهارشنبهها در مورد ریا بود مطالبی صحبت شد و گفتیم حرمت و عقوبت شدیدی قرآن و روایات برای ریا بیان کردهاند؛ و کمتر گناهی است که اینگونه عقوبت داشته باشد زیرا حتی در حد شرک به خداوند مطرح شده است.
 قرآن کریم میفرماید «فمن کان یرجوا لقاء ربه فالیعمل عملا صالحا و لایشرک بعبادة ربه احدا» [1] آنان که امید به لقاء پروردگار دارند باید عملشان صالح باشد.
 مراد از صالح در روایت:
 قرینه وارده در ادامه آیه که میفرماید «ولایشرک» یعنی شریک در عمل برای خداوند قرار ندهد؛ نشان میدهد صالح کسی است که مشرک نباشد و مشرک یعنی غیر خالص پس غیر خالص بودن شرک است پس وقتی مشرک بودن غیر خالص بودن است صالح بودن خالص بودن است پس عمل صالح یعنی عمل خالص.
 «عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): إن أخوف ما أخاف على أمتي من بعدي هذه المكاسب الحرام والشهوة الخفية [2] والربا.» [3]
 بالاترین نگرانیام نسبت به امتم شرک اصغر است سوال شد شرک اصغر (شهوت خفی) چیست فرمودند این است که عملی بجا میآورد و قصدش در آن عمل غیر خدا است.
 در روایتی دیگر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید میترسم از امتم از شرک و بعد فرمود اینکه میگوید مشرک میشوند نه این است که بت پرست شوند و گاو، خورشید، ماه و درخت و حجر و امثال آن را بپرستند بلکه مراد این است که در عمل قصدشان برای غیر خداست.
 در قیامت مشرک را به عنوانهای «یا فاسق» «یا فاجر» «یا کافر» صدا میزنند. و این چیزی است که در شرع مقدس بسیار روی آن تکیه شده است.
 قرآن کریم میفرماید: «فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون الذین هم یراؤون» [4]
 پس وای بر نماز گزارانی که در نماز خود سهل انگاری کنند همان کسانی که ریا میکنند.
 این عملی است که مخصوصا ماها باید پرهیز کنیم و تمرین زیادی هم میخواهد ببینیم که اصلا وارد شدیم در این وادی که قصدمان را خدایی و خالص کنیم؟ آیا شده موردی پیش بیاید که اگر به نحوی قصدمان غیر خدا باشد خودمان را ملامت کنیم؟ این را باید تمرین کرد که یک شخص روحانی باید نیتش خالص برای خدا باشد درس میخواند برای خدا باشد نه اینکه یک عنوانی پیدا کند و بعد صاحب یک منصب شود. اگر تبلیغ میرود برای خداوند باشد قصدش این نباشد که منبرش مشتری پیدا کند و تعریفش کنند.
 نصیحتی طنزگونه:
 مرحوم آیة الله العظمی آقای محقق داماد از مدرسین ممتاز حوزه علمیه قم بود که درس محققانه عمیقی داشتند و بزرگانی نظیر آیة الله آقای شبیری زنجانی، آیة الله جوادی، یا مرحوم آیة الله مصطفی خمینی، و آیة الله العظمی سید علی محقق داماد، فرزند مرحوم محقق داماد و دیگران در آن درس شرکت میکردند درس اصولشان عصرها در مسجد اعظم دایر بود و چون از زمان مرحوم آقای بروجردی مرسوم شده بود که در آخرین روز درس و قبل از شروع تعطیلات و نیز در روز شروع درس نکاتی اخلاقی بیان میکردند به ویژه رسم امام خمینی این گونه بود که قبل از تعطیل کردن درس برای ماه رمضان یا محرم یا تابستان بحثی اخلاقی مطرح میکرند در یکی از مراحل قبل از رمضان به مرحوم داماد اصرار شد و برخی پیشنهاد کردند حالا که درس برای حدود یک ماه و کمی بیشتر تعطیل میشود کمی صحبت کنید و ما را نصیحت کنید ایشان که معمولا در مورد غیر درس کم صحبت میکردند یک جمله به مزاح فرمودند که گرچه عنوان مزاح داشت اما نصیحتی طنزگونه و سازنده بود ایشان فرمودند «خوب شما که به تبلیغ میروید؛ برای خدا که نمیروید، پس لااقل چیزی بگویید که به درد مردم بخورد.» همین جمله را گفت و از منبر پائین آمد. این کلام مزاح بود اما عنایت داشتند که کار برای خدا باشد یک ماه رمضان ببیند آیا پای منبریهای شما تغییر حالت دادند یا خیر؟
 در روایتی هم میفرماید نشانه اینکه انسان عملش ریا است این است که دوست دارد او را مدح کنند و او را ببینند. یعنی انجام عمل او در جمع و در خفاء فرق میکند. واقعا خودمان را محک کنیم ببینیم اینگونه هستیم یا خیر؟
 یا در روایتی میفرماید علامت خالص بودن عمل این است که اگر در آن جایی که عبادت انجام میدهد انسان باشد یا بهیمه برایش فرق نمیکند. ایستاده است نماز میخواند اگر یک گربه داخل اطاق باشد و به او که در حال نماز است نگاه کند یا اینکه یک انسانی در اطاق ناظرش باشد در نوع عمل تأثیر نداشته باشد این نشانه خلوص عمل است اما اگر این حال پیدا میشود و فرق گذاشت نشانه ریا است و همین دقیقا مصداق هبط عمل است و عمل انسان را نابود میکند.
 امیدواریم ان شاء الله خدای متعال نیت خالص به همه عنایت بفرماید و همین به دست آوردن نیت خالص توفیق میخواهد واقعا باید از خداوند بخواهیم که توفیق نیت خالص به ما بدهد ما عمل چندانی نداریم اما سعی کنیم همان عمل کمی که انجام میدهیم لااقل خالص و لله و عبادت باشد و معصیت نباشد.
 
 بحث فقهی:
 در مسأله3 گفتیم مراحلی برای جنین مطرح است و هر کدام دیه معین دارد از عشرین دینار در مرحله اول تا 100 دینار در مرحله آخر بیان شد و در نهایت بحثی مطرح کردیم که حکم ما بین دو مرحله چیست؟ یعنی وقتی گفتیم از ابتدای ورود نطفه به رحم تا چهل روز جنین در مرحله نطف است و از روز چهل و یکم تا هشتادمین روز در مرحله علقه است آیا بین نطفه و علقه یعنی از روز چهل و یکم تا روز هشتادم دیهای محاسبه میشود که بگوییم مثلا وقتی روز چهلم سقط شود 20 دینار دیه دارد روز چهل و یکم یا چهل و دوم تا هشتادم هر روز بر مقدار دیه افزده شود تا به علقه برسد و 40 دینار شود و یا بین دو مرحله حکم جدا ندارد؟
 و گفتیم مرحوم شیخ در نهایه [5] میفرماید «بینهما شیئ بحساب ذلک» و در ادامه تفسیر مرحوم ابن ادریس [6] از کلام شیخ و مراد شیخ را بیان کردیم و گفتیم ابن ادریس با طرح عنوان 20 روز برای تثبیت هر مرحله فرمود از روز بیست و یکم برای هر روز یک دینار بر دیه اضافه میشود. یعنی تا روز بیستم مرحله نطفه است و از روز بیست و یکم تا چهلم در مرحله علقه است و از روز چهل و یکم در مرحله مضغه است تا برسد به عظام که از روز شصت و یکم در مرحله عظام است تا برسد به هشتاد روز و از روز هشتاد و یکم در مرحله گوشت روئیدن روی استخوان است و بعد از تکمیل روئیدن گوشتها نفخ روح میشود. [7]
 این توجیه و تفسیر ابن ادریس از کلام شیخ بود.
 و گفتیم با توجه به اینکه روایات وارده فاصله مراحل را چهل روزه حساب کردهاند مدت ایام پنج مرحله در صورتی که در مرحله صاحب لحم شدن نیز 40 روز تا تکمیل گوشت فرصت باشد جمع مرحله 200 روز یعنی شش ماه و 20 روز میشود و اگر فرض شود که مرحله صاحب لحم شدن بعد از عظام فوری است مجموع پنج مرحله پنج ماه و ده روز میشود. در حالی که با بیان ابن ادریس مدت ایام پنج مرحله فقط 100 روز میشود و لذا با توجه به این تناقض و نکاتی دیگر به مناقشه در کلام ابن ادریس پرداختیم.
 مناقشه در کلام ابن ادریس:
 مرحوم محقق میگوید:
 1- «نحن نطالب اولا کلام شیخ را به دلیل. یعنی اولا از خود شیخ می پرسیم به چه دلیل میگویی بینهما شئ؟
 2- ونطالب ثانیا کلام ابن ادریس را به دلیل. و خطاب به ادریس میگوییم به چه دلیل در تفسیر کلام شیخ میگویید علقه از روز بیست و یکم شروع میشود.
 اشکال اول بر ابن ادریس:
 محقق حلی در ادامه با بیان اولین اشکال بر ابن ادریس میگوید «ان المروی ان المکث بین النطفة والعلقة اربعون یوما» [8] روایات میگوید ترتیب مراحل در رحم چهل روز است تا رأس روز چهلم نطفه است و از روز چهل و یکم روز اول شروع مرحله علقه است إلی آخر.
 گرچه روایات داله بر چهل روز را دیروز خواندیم؛ اما برای توضیح بیشتر متن هر سه روایت را مجدداً میآوریم.
 1- «عن سعيد بن المسيب، قال: سألت علي بن الحسين (عليهما السلام) عن رجل ضرب امرأة حاملا برجله فطرحت ما في بطنها ميتا، فقال: إن كان نطفة فان عليه عشرين دينارا، قلت: فما حد النطفة؟ فقال: هي التي إذا وقعت في الرحم فاستقرت فيه أربعين يوما، وإن طرحته وهو علقة فان عليه أربعين دينارا، قلت: فما حد العلقة؟ قال: هي التي إذا وقعت في الرحم فاستقرت فيه ثمانين يوما قال: وإن طرحته وهو مضغة فان عليه ستين دينارا، قلت: فما حد المضغة؟ فقال: هي التي إذا وقعت في الرحم فاستقرت فيه مائة وعشرين يوما، قال: وإن طرحته وهو نسمة مخلقة له عظم ولحم مزيل الجوارح قد نفخت فيه روح العقل فان عليه دية كاملة . . الحديث.» [9]
 2- «عن محمد بن مسلم قال: سألت أبا جعفر (عليه السلام) عن الرجل يضرب المرأة فتطرح النطفة؟ فقال: عليه عشرون دينارا، فقلت: يضربها فتطرح العلقة فقال: عليه أربعون دينارا، فقلت: فيضربها فتطرح المضغة، فقال: عليه ستون دينارا فقلت: فيضربها فتطرحه وقد صار له عظم، فقال: عليه الدية كاملة، وبهذا قضى أمير المؤمنين (عليه السلام)، فقلت: فما صفة النطفة التي تعرف بها؟ فقال: النطفة تكون بيضاء مثل النخامة الغليظة فتمكث في الرحم إذا صارت فيه أربعين يوما، ثم تصير إلى علقة، قلت: فما صفة خلقة العلقة التي تعرف بها؟ فقال: هي علقة كعلقة الدم المحجمة الجامدة تمكث في الرحم بعد تحويلها عن النطفة أربعين يوما، ثم تصير مضغة، فقلت: فما صفة المضغة وخلقتها التي تعرف بها؟ فقال: هي مضغة لحم حمراء فيها عروق خضر مشبكة، ثم تصير إلى عظم، قلت: فما صفة خلقته إذا كان عظما؟ فقال: إذا كان عظما شق له السمع والبصر ورتبت جوارحه، فإذا كان كذلك فان فيه الدية كاملة.» [10]
 3- «عن أبي جرير القمي قال: سألت العبد الصالح (عليه السلام) عن النطفة ما فيها من الدية؟ وما في العلقة؟ وما في المضغة؟ وما في المخلقة وما يقر في الأرحام؟ فقال: إنه يخلق في بطن أمه خلقا من بعد خلق يكون نطفة أربعين يوما، ثم تكون علقة أربعين يوما، ثم مضغة أربعين يوما، ففي النطفة أربعون دينارا، وفي العلقة ستون دينارا وفي المضغة ثمانون دينارا، فإذا اكتسى العظام لحما ففيه مائة دينار، قال الله عز و جل: (ثم أنشأناه خلقا آخر فتبارك الله أحسن الخالقين) [11] فإن كان ذكرا ففيه الدية وإن كانت أنثى ففيها ديتها.» [12]
 از بعضی از نساء اهل خبره هم که سوال کردیم گفتند خیلی کم اتفاق میافتد که در 4 ماه و ده روز یا چهار ماه و نیم بچه تکان بخورد و اگر تکان بخورد بعید است که از دمیده شدن روح باشد؛ شاید بر اثر حرکات مادر باشد حتی آن خانم متخصص فن نسبت به یک روایت میداد که بعد از چهار ماه فرشتههائی مأمور تکان دادن بچه میشوند تا به بچه نقش داده شود اما در پنج ماه روح دمیده میشود. [13]
 
 یک مؤید روائی بر دمیده شدن روح در پنچ ماهگی:
 در روایتی [14] هم داریم که اگر بچه در ماه پنجم سقط شد واجب است غسل داده شود.
 بدیهی است غسل برای جایی است که روح داشته باشد. نتیجه میگیریم در ماه پنجم روح دمیده میشود. [15]
 خلاصه اشکال اول بر ابن ادریس: تقسیم 20 روزه و نامگذاری هر مرحله در رأس یک 20 روز خلاف روایت است.
 اشکال دوم: علی فرض که فاصله هر مرحله 20 روز باشد اینکه شما میگویید از روز 21 شروع به علقه شدن میشود این اول الکلام است و دلیل میخواهد بر فرض بپذیریم تا روز بیستم نطفه است و از بیست و یک روز تا روز چهلم علقه است شما که میگویید از روز بیست و یکم علقه شروع میشود این حرف دلیل میخواهد.
 اشکال سوم: اینکه تقسیم به ایام میکنید و میگوئید بیست روز 20 دینار بیست و یک روز 21 دینار تا مثلا 39 روز 39 دینار این تقسیم دلیل میخواهد.
 مرحوم صاحب مفتاح الکرامة [16] میفرماید این مسأله (مراحل رشد جنین) از مسائلی است که از نظر روایات در خفاء باقی مانده است زیرا در روایات میگوید مراحل بر اساس 40 روز است. و در مرحله صاحب گوشت شدن هم نمیگوید طی چند روز بعد از کامل شدن گوشت و پوست، روح دمیده میشود. آیا طب هم تایید میکند یا خیر؟ معلوم نیست [17] .
 برخی گفتهاند طب بیان مرحلهای 40 روزه را تأیید میکند و برخی گفتهاند مرحله 20 روزه را تأیید میکند منتهی عمده چیزی که هست این است که در مورد روایات مرحوم صاحب شرایع [18] میفرماید ما اعتمادی به روایات نداریم. اکنون این اعدم اعتماد محقق را بررسی میکنیم و بدیهی است که عدم اعتماد محقق به روایات وجهی ندارد و در طول بحث روشن میشود حق با مفتاح الکرامة است.
 دلیل عدم اعتماد محقق به روایات:
 اولاً: در مورد روایت سعید بن مسیب در رجال بحث مفصلی روی این است در بعضی جاها میگویند از اصحاب امام امیرالمؤمنین علیه السلام و پای رکاب ایشان در جنگ بوده است و نیز از حواریون امام سجاد بوده و یک آدم عالم و فاضل و از نظر تقوی در حد بالایی بوده است.
 و بعضی هم میگویند خلاف طریقه اهلبیت نظر میداده یعنی بیشتر از ابوهریره و غیره نقل میکند و در روز شهادت امام سجاد علیه السلام که هیچ یک از اهالی در مدینه باقی نماند مگر اینکه در تشییع شرکت کرد این آقا بهانهای جور کرد و رفت در مسجد النبی و در تشییع جنازه امام سجاد علیه السلام که همه حاضر بودند شرکت نکرد بعد که مورد اعتراض واقع شد عذرخواهی کرد و گفت که من از پیامبر شنیدم که اگر مسجد مدینه خالی باشد و کسی دو رکعت نماز در حال تنهائی در مسجد النبی بخواند غفرالله آمرزیده میشود میگوید لذا وقتی دیدم همه به تشییع رفتند و مسجد خالی شد رفتم در مسجد دو رکعت نماز بخوانم اما وقتی وارد مسجد شدم صدای تکبیر سهمگینی شنیدم و ترسیدم تکبیر دوم را که شنیدم بیهوش شدم و بعد که به هوش آمدم دیدم گویا تشییع جنازه تمام شد و افرادی نیز در مسجد حاضرند در نتیجه نه به نماز رسیدم و نه به تشییع جنازه.
 مناقشه در دلیل اول عدم اعتماد محقق به سعید بن مسیب:
 در مورد اشکال اول محقق توجیه کردند که شاید سعید بن مسیب نفهمید و خیال کرد اگر به نماز برود بهتر است و بعد هم وقتی دید چنین شد توبه کرد پس مذمت ندارد.
 اما در جواب این توجیه بعضی میگویند چه عبادتی بالاتر از تشییع امام سجاد علیه السلام؟ و این عدم شرکت دلیل مذمت او است.
 به هر حال شخصیت سعید بن مسیب محل کلام است پس به روایت سعید بن مسیب اعتمادی نیست.
 ثانیا: روایت سوم روایت ابی جریر است که اشکال دارد.
 ثالثا: گرچه روایت محمد بن مسلم صحیح است اما سه روایت از نظر محتوی اختلافاتی دارند بعضی از روایتها چهار مرحله میگویند (ابی جریر) مثلا یکی عظم را نمیگوید بعضی هم همان مرحله اول را اربعین دینار میگوید (محمد بن مسلم سعید بن مسیب) پس روایات هم به خاطر مشکل سند و هم به خاطر اختلافات کامل نیست و نمیتوانیم به روایات اعتماد کنیم اما اگر علم روز خلاف این را گفت نمیتوانیم بگوییم خلاف روایات است ضمن اینکه علم روز تجربی است و پزشکی ممکن است ترقی کند و نکات دیگری را کشف کند پس روی علم روز هم نمیتوانیم با یقین برخورد کنیم لذا همان 40 روز را که در مورد مراحل در روایات آمده است رعایت میکنیم و فتوی میدهیم هر چند بعید نیست بگوییم علی القاعده علم روز دقت کامل دارد و اگر برای ما ثابت شود که گفتار پزشکان از روی دقت است ممکن است بگوییم شاید در واقع روایات کامل نباشد اما در نهایت به ظاهر روایت عمل میکند پس ما حرف مرحوم شیخ و ابن ادریس را میگذاریم کنار و از روایات استفاده میکنیم که میگوید اول و آخر 40 روز نطفه است و 40 روز دوم علقه است چه اول آن و چه آخر آن یعنی در چهل روز دوم مسمای علقه 40 دینار دیه دارد و در چهل روز سوم مسمای مضغه شصت دینار دیه دارد و در چهل روز چهارم مسمای عظام هشتاد دینار دیه دارد و در چهل روز پنجم مسمای صاحب لحم شدن 100 دینار دیه دارد. [19]
 پس مابینهما چیزی نیست و در این فاصله مسمی کافی است لذا امام هم میفرماید «الاقوی انه لیس بین کل مرتبة مما تقدم ذکره والمرتبة التی بینهما شیئ فما قیل بینهما شیئ بحساب ذلک غیر مرضی»
 وقتی خود کلام شیخ از نظر امام خمینی غیر مرضی باشد نوبت توجیه و تفسیری که ابن ادریس بیان کرده است نمیرسد.
 نتیجه: این فرمایش امام حرف بسیار متینی است.
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.


[1] الکهف: 110.
[2] الشهوة الخفية حب اطلاع الناس على العمل أو الشهوات الكامنة التي يحسب الانسان خلو النفس عنها ويظهر أثرها بعد حين.
[3] الکافی 5: 124، دارالکتب الاسلامیة.
[4] الماعون: 4 6.
[5] النهایة : 778، قدس محمدی.
[6] السرائر 3: 416، جماعة المدرسین.
[7] گفتنی است در ابتدای فصل هشتم کتاب Longman's Medical Embryology (جنین شناسی پزشکی لانگمن) آمده است رأس اتمام سومین ماه یعنی در 90 روز به بعد در جنین سقط شده در رحم تکان و رفلکس عضلانی دیده میشود.این نشان میدهد گفتار ابن ادریس چندان بی جهت نیست.
[8] شرایع الاسلام 4: 1046، استقلال طهران.
[9] وسائل الشیعة 29: 316، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب19، ح8، آل البیت.
[10] وسائل الشیعة 29: 314، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب19، ح4، آل البیت.
[11] المؤمنون (23): 12 14.
[12] وسائل الشیعة 29: 317، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب19، ح9، آل البیت.
[13] در فصل هشتم کتاب Longman's Medical Embryology (جنین شناسی پزشکی لانگمن) آمده است در 12 هفتگی (بعد از سه ماه) جنین پس از گرفتن گوشت پوست بسیار نازک دارد و عروق خونی زیر پوست مشخص است و صورت همه ویژگیهای انسانی را دارد اما گوش همچنان به صورت اولیه است. گرچه حرکات جنین در این زمان شروع میشود امام مادر آن را احساس نمی کند.همچنین در فصل ششم کتاب مذکور آمده است بعد از لقاح از هفته سوم تا انتهای هفته هشتم دوره رویانی و اندام زایی است در این دوره بافتها و اندامها شکل اولیه را به دست می آورند. و از آغاز هفته نهم تا تولد دوره جنینی است. در این دوره بلوغ بافت و اعضاء و رشد سریع بدن رخ می دهد.
[14] الکافی 3: 206، دارالکتب الاسلامیة: «عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن موسى، عن زرارة، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: السقط إذا تم له أربعة أشهر غسل.»
[15] در فصل هشتم کتاب Longman's Medical Embryology (جنین شناسی پزشکی لانگمن) آمده است جنین اگر در 5/6 تا 7 ماهگی متولد شود 90 درصد شانس زنده ماندن دارد و این نشان می دهد که قبل از شش ماهگی روح دمیده میشود.هر چند دمیده شدن روح من الرب است و پزشکی اطلاعی از آن ندارد. به همین جهت در بیان مراحل جنین از دمیده شدن روح در رحم هیچ سخنی نمیگوید و فقط به تکان خوردن جنین در رحم و یا درصد زنده ماندن بعد از تولد اشاره دارد.
[16] مفتاح الکرامة 10: 511، س21، القدیمة.
[17] گفتنی است گرچه تأیید طب ملاک تفسیر روایات نمیتواند باشد زیرا طب همواره در حال تغییر است و در هر روز نکات جدیدی کشف میکند بنابراین در صورتی که روایات صحیحه باشد عدم تأیید طب عصر حاضر ضرری به روایات نمیرساند زیرا ممکن است در آینده دانش طب به پیشرفتهایی برسد که در آن صورت روایات قابل فهم شود.برای اطلاع بیشتر در رابطه عدم اتقان نظر پزشکی در مورد مراحل جنین مراجعه به فصل هشتم کتاب Longman's Medical Embryology (جنین شناسی پزشکی لانگمن) توصیه میشود.
[18] شرایع الاسلام 4: 1047، استقلال طهران.
[19] قابل توجه است که در جای خود به اثبات رسیده است حضرت امام خمینی(ره) در مقایسه بین روایات و حکم عقل میفرمایند حتی اگر حکم عقل قطعی در برابر روایات باشد باید به هر نحو ممکن سعی کرد راهی برای انتخاب و تعبد به روایت پیدا شود.