درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات (ادعای نقص شنوائی در یک گوش بر اثر جنایت)
 این بحث که اگر در اثر جنایتی سماع کسی از بین رفت مفصل بیان شد.
 گفتیم اگر مجنی علیه ادعا کند سماع گوشش کم شده است اینجا برای تعیین دیه باید ببینیم مقدار نقص چقدر است.
 راه احراز ناشنوائی مجنی علیه:
 در کیفیت به دست آوردن نقص گفتیم؛
 1- اگر بشود توسط پزشک این کار انجام شود و اگر توانست تشخیص بدهد بر اساس آن حکم میشود.
 2- اگر نشد یعنی یا پزشک نباشد یا نتواند تشخیص دهد مرحوم امام راهی را مطرح کردند و فرمودند این شخص را در محلی نگه میدارند و یک زنگی مقابلش حرکت میدهند و زنگ را دور میکنند تا جایی که بگوید نمیشنوم همان مکان را علامت میگذارند و متراژ آن را به دست میآورند و در جهات مختلف این را امتحان میکنند و فاصله را تعیین میکنند.
 منشأ فتوای امام در تحریر:
 اصل جریان مقایسه گوش صحیح با گوش معیوب مورد ادعاء با این کیفیت که بیان شد روایتی است که میخوانیم.
 ابی بصیر [1] «عن أبي عبد الله (عليه السلام) في رجل وجي في اذنه فادعى أن إحدى اذنيه نقص من سمعها شيئا قال:» ابوبصیر گوید از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که بر اثر جنایت درد گوش پیدا کرد و مدعی شد در یکی از دو گوشش نقص شنوائی پیدا شد امام پاسخی دادند که دو مرحله دارد؛
 مرحله اول: «تسد التي ضربت سدا شديدا ويفتح الصحيحة، فيضرب له بالجرس» گوش مضروبه را به شدت میبندیم تا هیچ صدائی از طریق آن وارد نشود و گوش سالم را باز میگذارند و در مقابل آن شخص؛
 1- از طرف روبرو زنگی را به صدا در میآورند «ويقال له: اسمع، فإذا خفي عليه الصوت علم مكانه، ثم يضرب به من خلفه ويقال له: اسمع، فإذا خفي عليه الصوت علم مكانه، ثم يقاس ما بينهما فإن كان سواء علم أنه قد صدق، ثم يؤخذ به عن يمينه فيضرب به حتى يخفى عليه الصوت، ثم يعلم مكانه، ثم يؤخذ به عن يساره فيضرب به حتى يخفى عليه الصوت ثم يعلم مكانه، ثم يقاس بينهما فإن كان سواء علم أنه قد صدق» و به آن شخص که یک گوشش را بستهاند گفته میشود نسبت به صدای زنگ حساس باشد و آرام آرام صدا را از مقابلش دور میکنند تا جائی که بگوید صدای زنگ را نمیشنوم.
 2- سپس از طرف پشت سر به همان طریق عمل میکنند تا جائی که بگوید صدا را نمیشونم و همان مکان را مشخص و ثبت میکنند و متراژ آن را معین میکنند.
 3- از طرف راست زنگ را به صدا در میآورند و به همان گونه عمل میکنند تا نشنود و آخرین مکان را ثبت و متراژ میگیرند.
 4- زنگ را از طرف چپ به صدا در میآورند و آخرین مکان شنیدن را ثبت میکنند و متراژ میگیرند.
 در نهایت چهار مکان از نظر مقدار فاصله از هر طرف تا گوش مقایسه میکنند.
 مرحله دوم: «قال: ثم تفتح اذنه المعتلة وتسد الأخرى سدا جيدا ثم يضرب بالجرس من قدامه ثم يعلم حيث يخفى عليه الصوت يصنع به كما صنع أول مرة باذنه الصحيحة» گوش سالم به خوبی و کامل بسته میشود و در برابر آن از چهار طرف به همان صورت مرحله اول زنگ به صدا در میآید و در نهایت مکان از نظر فاصله با گوش سالم مقایسه میشود.
 مرحله سوم: «ثم يقاس فضل ما بين الصحيحة والمعتلة بحساب ذلك» فاصله سنجیده شده در مورد گوش معیوب با فاصله سنجیده شده در مورد گوش سالم مقایسه میشود تا مقدار نقص گوش معیوب مشخص گردد.
 بررسی روایت:
 اولا: در روایت آمده است برای اختبار گوش چپ مثلا از طرف راست آن انسان زنگ به صدا در میآید تا فاصله معین شود و همین طور برای اختبار گوش راست مثلا از چپ هم زنگ به صدا در میآید در حالیکه به نظر میرسد به صدا درآوردن زنگ از طرف راست مثلا گوش راست و پشت سر و مقابل کافی است و همین طور به صدا در آوردن زنگ از طرف چپ گوش چپ و مقابل و پشت سر کافی است.
 ثانیا: در مورد مراحل ایجاد صدا میگوئیم وقتی از مقابل بخواهند زنگ را به صدار در بیاورند و یا از طرف مقابل یک مرتبه کافی است زیرا مقابل و پشت سر برای گوش چپ و راست تفاوت چندانی ندارد به هر حال آنچه که در روایت آمد شاید برای شدت احتیاط است.
 ثالثا: نیاز به بستن چشم نیست زیرا اگر چشم باز باشد دقیقتر صدا را تشخیص میدهد.
 رابعا: در مورد نوع ایجاد صدا در روایت آمده بود «یضرب بالجرس» آیا این لازم است که زنگ باشد یا هر صدایی میتواند باشد ظاهرا جرس خصوصیتی ندارد امام اینجا همان جرس را فرمود اما مرحوم محقق در شرایع [2] میفرماید «ویصاح به» با فریاد زدن در اطرافش اختبار انجام میشود.
 ولذا اقوال مختلف است:
 الف: مرحوم صاحب شرایع دو طرف را بیان کرده است و میگوید دو طرف کفایت میکند.
 ب: مرحوم امام اینجا میفرماید «والاحوط الاولی تکرار العمل فی الیمین والیسار ایضا»
 ج: مرحوم صاحب جواهر [3] میفرماید «لا ریب فی ان ذلک اشد فی الاستظهار لکنه غیر لازم بعد فرض علم صدقه من اول مرة»
 د: مرحوم آقای خویی [4] میفرماید همان یک طرف کافی است زیرا این طریق اختبار است بنابراین اگر با اختبار از یک طرف به نتیجه رسیدیم کافی است.
 منتهی روایت از نظر وجود علی بن ابی حمزه بطائنی در سند که ضعیف است اعتبار زیادی ندارد و مرحوم آقای خویی به این روایت عمل نمیکند گرچه روایت در عین حال منجبر به عمل مشهور است.
 خامسا: یک تعبیر دیگری امام در تحریر دارند و برای شدت احتیاط میفرمایند در جایی که اختبار انجام میدهند باید هوا آرام باشد.
 سادسا: بعید نیست گفته شود با توجه به دستگاههای تشخیص نقص صوت بگوئیم اختبار به نحو خاصی که در روایت آمده است موضوعیت ندارد و اگر بتوانند از هر راهی نسبت به ادعای مدعی به وثوق برسند کافی است هر چند احتیاط در این است که حتی همراه وسائل پیشرفته عمل به روایت نیز مد نظر باشد.
 ادعای نقص شنوائی در هر دو گوش بر اثر جنایت:
 مرحوم امام این مسأله را عنوان نکردند که اگر ادعا کرد هر دو گوشم نمیشنود و نقص پیدا کرده حکم چیست؟ مرحوم صاحب جواهر [5] مطرح کرده و دیگران هم معترض شدهاند.
 راه اختبار در مورد ادعای نقص شنوانی هر دو گوش:
 راه اختبار این است که مدعی را وسط را نگه میداریم یک شخص صحیح السماع و هم سن با او را در کنارش قرار میدهیم و جرس را صدا در میآوریم و طی همان مراحلی که در روایت آمده بود تفاوت این شخص صحیح را با این شخص مدعی نقص مشخص میکنیم تا مقدار نقص معین شود.
 و برخی از فقهاء فرمودند علاوه بر اختبار یک قسامه هم انجام میدهیم زیرا ما اطمینان نداریم که گوش این شخص مدعی نقص با ضربه بر اثر جنایت از اول هم مثل این شخص صحیح السماع بود یا خیر؟
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین


[1] وسائل الشیعة، ج29، ص362، کتاب الدیات، ابواب دیات المنافع، باب3، ح2، آل البیت.
[2] شرایع الاسلام، ج4، ص1039، استقلال طهران.
[3] جواهر الکلام، ج43، ص299، دارالکتب الاسلامیة.
[4] مبانی تکملة المنهاج، ج2، ص352، العلمیة.
[5] جواهر الکلام، ج43، ص299، دارالکتب الاسلامیة.