درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الديات (تقسیم دیه انگشتان بر بندهای انگشتان)

مسأله3: «في أصابع الرجلين منفردة دية كاملة، وفي كل واحدة منها عشرها، ودية كل إصبع مقسومة على ثلاث أنامل بالسوية إلا الابهام فإنها مقسومة فيها على اثنين.»[1]

گفتیم برای مجموع ده انگشت دو پا یک دیه کامل ثابت است و هر یک انگشت یک عشر دیه دارد و در دلیل مسأله گفتیم علاوه بر اجماع روایات بالخصوص وجود دارد که خواندیم.

1- حکم بن عتیبة[2] «فی کل اصبع من اصابع الیدین واصابع الرجلین الف درهم»

هر انگشتی از انگشتان دست و نیز پا هزار درهم دیه دارد.

2- عبدالله بن سنان[3] «عن ابی عبدالله اصابع الیدین والرجلین سواء فی الدیة فی کل اصبع عشر من الابل»

انگشتان دست‌

و در نهایت گفتیم چون هر انگشتی – غیر از ابهام که دو بندی است - تقسیم به سه بند می‌

دلیل مسأله:

مضافا بر اجماعاتی که نقل شده است روایاتی در مورد یدین[4] خواندیم که حکم هر انگشت را یک عشر دیه معین کرده است و بدیهی است که وقتی یک انگشت سه بند داشته باشد یک عشر دیه بر سه تقسیم می‌

مسأله4: «الكلام في الرجل الزائدة كالكلام في اليد الزائدة، وكذا في الأصابع.»[5]

در بحث ید در مورد حکم ید زائده گفتیم دلیل خاصی بر دیه ید زائده نداریم لذا حکم آن حکومت و ارش است و اگر دست اصلی قطع شد نصف دیه کامله دارد و اگر دست زائد قطع شد ارش دارد و اگر هم دست اصلی و هم دست زائده قطع شد گفتیم یک نصف دیه و یک ارش دارد. و در رجل زائده نیز به همان صورت است اگر یک پا زیادی دارد چه از بیخ ران زائده باشد یا از وسط پای اصلی نصف دیه کامل و پای زائده حکومت و اگر با هم قطع شود نصف دیه کامل و ارش دارد.

حکم انگشت زائد:

در انگشت زاید تقدیر شرعی دارد و دیه آن ثلث دیه کامله است و دلیل آن روایت غیاث بن ابراهیم[6] است رواه المشایخ الثلاث[7] [8] [9] عن ابی عبدالله «فی الاصبع الزائدة اذا قطعت ثلث دیة الصحیحة»

انگشت زائد اگر قطع شود ثلث دیه انگشت اصلی ثابت است و این به خاطر اطلاق روایت در دست و پا یکسان است.

العشرون: الاضلاع:

بیستمین عضو از اعضاء بدن انسان که دیه مقدر شرعی دارد اضلاع است. ضلع یعنی دنده و حکم دیه‌همه علماء است. صاحب جواهر[10] می‌«بل لا اجد فیه خلافا» بلکه می‌«بل علیه شهرة عظیمة».

تفصیل بین دو قسمت دنده که برخی 25 دینار و برخی 10 دینار دیه داشته باشند مخالفی ندارد بلکه شهرت عظیمة بر آن قائم است.

دلیل مسأله:

کتاب ظریف[11] «عن امیرالمومنین(ع) قال فی الاضلاع فیما خالط القلب من الاضلاع اذا کسر فدیته خمس وعشرون دینار» و در فراز دیگر می‌«وفی الاضلاع مما یلی العضدین فدیة کل ضلع عشرة دنانیر اذا کسر»

امیرالمؤمنین(ع) فرمود دنده‌

توضیحی کوتاه در مورد دنده

1- در کنار قلب: مرحوم شهید در مسالک[12] با توجه به تعبیر روایت که می‌«والمراد بمخالطة القلب وعدمه کونه فی جانب الذی فیه القلب» منظور از مخالط با قلب بودن این است که دنده در طرف قلب باشد پس مخالط قلب اضلاعی هستند که طرف چپ و در کنار قلب قرار دارند و دیه هر کدام 25 دینار است و اضلاع طرف راست که در طرف قلب قرار ندارند (یا در طرف بازوها قرار دارد یا بالای قلب قرار دارد) هر کدام 10 دینار دیه دارد.

2- محیط بر قلب: به نظر می‌

به نظر می‌

3- احتمال تصحیف در کلمه «خالط»: مرحوم امام یک احتمالی می‌دیه است یعنی ضلعی که دیه‌«والاقوی فی الاضلاع التی تحیط به القلب من الجانب الایسر»[13] و از روی احتیاط هم می‌«وان کان القول بعدم الوجود الزاید علی عشرة الدنانیر»[14] یعنی ده دینار قطعی است منتهی شک می‌

نکته: با توجه به یک فتوی و یک احتیاط در عبارت فوق قابل ذکر است که در اینگونه موارد معمولا مقلد به فتوی عمل می کند نه احتیاط.

وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین


[1] تحریرالوسیله، امام خمینی، ج2، ص585، دارالعلم.
[2] وسائل الشیعة، حرعاملی، ج29، ص345، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب39، ح1، آل‌البیت.
[3] وسائل الشیعة، حرعاملی، ج29، ص347، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب39، ح4، آل‌البیت.
[4] وسائل الشیعة، حرعاملی، ج29، ص350، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب42، ح1، آل‌البیت.
[5] تحریرالوسیله، امام خمینی، ج2، ص585، دارالعلم.
[6] وسائل الشیعة، حرعاملی، ج29، ص346، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب39، ح2، آل‌البیت.
[7] الکافی، شیخ کلینی، ج7، ص338، ح11، دارالکتب الاسلامیة.
[8] تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج10، ص256، ح251 (1011)، دارالکتب الاسلامیة.
[9] من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج4، ص137، ح5302، جامعه مدرسین.
[10] جواهر الکلام، شیخ محمدحسن نجفی جواهری، ج43، ص280، دارالکتب الاسلامیة.
[11] وسائل الشیعة، حرعاملی، ج29، ص304، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب13، ح1، آل‌البیت.
[12] مسالک الافهام، شهید ثانی، ج15، ص440، معارف اسلامی.
[13] تحریرالوسیله، امام خمینی، ج2، ص586، دارالعلم.
[14] تحریرالوسیله، امام خمینی، ج2، ص586، دارالعلم.