درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/06/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الديات (الذکر)

در مورد اعضائی که دیه مقدر شرعی دارند بحث داشتیم.

گفتیم پانزدهمین مورد از مواردی که دیه مقدر شرعی دارد آلت رجولی انسان است و گفتیم اگر حشفه و مافوق بر اثر جنایت قطع شود دیه کامله دارد و اگر تمام آلت قطع شود دیه کامله و مورد مشابه نیز داشتیم که اگر انگشتان یک دست قطع شود نصف دیه و اگر از مچ قطع شود نصف دیه دارد و اگر از کتف قطع شود نصف دیه دارد.

فروعی مرحوم امام در تحریر بیان کردند که برخی از آنها اختصاصی امام است و در کتاب دیگر ذکر نشد.

مسأله4: «لو قطع الحشفة وقطع آخر أو هو بقطع آخر ما بقي فالدية لقطعها والحكومة لقطع الباقي، ولو قطع بعض الحشفة والآخر ما بقي منها فعلى كل منهما بحساب المساحة.»[1]

فرع اول: اگر کسی حشفه را قطع کند یا بعضی از حشفه را قطع کرد دیه کامل دارد.

حال اگر مجموع در دو مرحله قطع شود - یا یک نفر دو مرحله جنایت کند؛ یا دو نفر در دو مرحله جنایت کنند و کل آلت را قطع کنند - در این صورت جانی اوّلی که حشفه را قطع کرد دیه کامله بدهکار است اگر همان شخص روز بعد - یا شخص دیگر - ما بقی را قطع کنند این فعل مستقل است و چیزی را قطع کرده است که لا تقدیر له شرعا لذا می‌بقی ارش دارد.

فرع دوم: اگر یک نفر بعض حشفه را قطع کند و دیگری یا خود جانی اوّل به جنایت دوم مابقی را قطع کرد جنایت اوّلی که بعض حشفه را قطع نمود بر اساس مساحت قسمت مقطوعه از حشفه با کل حشفه سنجیده می‌ همان جانی اوّل در جنایت دوم مابقی حشفه و آلت را قطع کرد در این مورد سه وجه ذکر شد:

وجه اول: فیه الحکومة: چون قطع نصف حشفه با بقیه آلت تقدیر شرعی ندارد.

وجه دوم: تعیین الدیة به حساب بعض حشفه: مقدار قطع شده را از نظر مساحت نسبت به کل حشفه می‌

وجه سوم: الدیة کاملة: اوّلی که بعض حشفه را قطع کرده است ارش بدهکار است و دومی چون آلت را قطع کرده است پس دیه کامله بدهکار است.

مرحوم امام می‌«اوجهها الاول»[2] که مابقی حکومت دارد «واحوطها الاخیر»[3] مورد احتیاط وجه سوم است. احتمال می‌«فی الذکر الدیة کاملة» شامل مورد نبود.

اقول: به نظر می‌

زیرا در وجه اول که فرمود اوجه است می‌قطع دیگر ما بقی حشفه و آلت را قطع کرد می‌

فرع سوم: اگر کسی بعض حشفه را قطع کند و دیگری بقیه حشفه را قطع کند که در مجموع کل حشفه قطع شد. برای دیه جانی اول مساحت قسمت قطع شده از حشفه نسبت به کل حشفه محاسبه می‌

مسأله6: «في ذكر العنين ثلث الدية، وكذا في قطع الأشل، وفي قطع بعضه بحسابه، ولا يبعد أن يكون الحساب بالنسبة إلى المجموع لا خصوص الحشفة.»[4]

گفتیم در دیه آلت انسان بین صغیر و کبیر و غیره تفاوت نیست.

اما در حکم قطع آلت عنین یعنی کسی که آلتش نعوظ ندارد دو قول است.

قول اول: مشهور گفته‌

صاحب جواهر[5] می‌«وفاقا للمشهور بل کافة المتأخرین بل عن الخلاف[6] الاجماع علیه»

دلیل مسأله:

انصراف ادله: گفته‌

قول دوم: دیه کامله: گرچه مرحوم شیخ ادعای اجماع کرده است اما مخالف دارد و جواهر[7] نقل کرده است که گفته‌

دلیل قول دوم: سکونی[8] قال امیرالمؤمنین «فی ذکر الصبی الدیة وفی ذکر العنین الدیة» - به صدر روایت عمل شده است- در مورد ذیل روایت هم آقایان به اعتبار این روایت می‌

مناقشه در دلیل قول دوم:

صاحب جواهر می‌

اقول: مرحوم آقای خویی چون اعراض مشهور را مضر نمی‌[9] «المشهور ان فی قطع ذکر العنین ثلث وهو لا یخلو من اشکال والاظهر ان فیه الدیة کاملة» و دلیلش همان معتبره سکونی[10] است.

اقول: به نظر ما عمل مشهور موجب تقویت و اعراض مشهور موجب ضعف است و فتوی امام هم همین است و نظر ما نیز موافق مشهور است.

نکته: مرحوم صاحب جواهر[11] می‌

تذکر: در جریان قطع اعضاء ممکن است یک چند عضو قطع شود در نتیجه چند دیه کامله ممکن است دریافت شود اما آنجا که بنا است حکومت دریافت شود نباید ارش بیش از دیه کامله شود.

وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین


[1] تحریرالوسیله، امام خمینی، ج2، ص582، دارالعلم.
[2] تحریرالوسیله، امام خمینی، ج2، ص583، دارالعلم.
[3] تحریرالوسیله، امام خمینی، ج2، ص583، دارالعلم.
[4] تحریرالوسیله، امام خمینی، ج2، ص583، دارالعلم.
[5] جواهرالکلام، شیخ محمدحسن نجفی جواهری، ج43، ص268، دارالکتب الاسلامیة.
[6] الخلاف، شیخ طوسی، ج5، ص260، مسأله71، جامعه مدرسین.
[7] جواهرالکلام، شیخ محمدحسن نجفی جواهری، ج43، ص269، دارالکتب الاسلامیة.
[8] وسائل الشیعة، حرعاملی، ج29، ص339، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب35، ح2، آل‌البیت.
[9] مبانی تکملة المنهاج، سیدابوالقاسم خویی، ج2، ص311، العلمیة.
[10] وسائل الشیعة، حرعاملی، ج29، ص339، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب35، ح2، آل‌البیت.
[11] جواهرالکلام، شیخ محمدحسن نجفی جواهری، ج43، ص268، دارالکتب الاسلامیة.