درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/03/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات(دیه انگشتان)
 بزرگداشت یوم الله 14 و 15 خرداد:
 دو روز 14 و 15 خرداد را پشت سر گذاشتیم دو روز بسیار عظیم.
 14 خرداد مصادف با رحلت امام عظیم الشأن رهبر نظام و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران است که واقعا روز بسیار دلخراشی بود. و نیز 15 خرداد که یکی از ایام الله است و روزی است که شاید اولین برخورد و رودررویی با ملت بپاخواسته و نظام ستمشاهی این روز بود وقتی خبر منتشر شد که امام را از منزلشان دستگیر کردند بطور خودجوش زن و مرد از خانه ریختند بیرون و آمدند دم در خانه امام و از بیت امام به سمت صحن مطهر اجتماع عظیمی بود و رسما شعار علیه شاه میدادند خبر به دیگر شهرها هم رسید.
 آن سال 13 خرداد مصادف با ایام عاشورا بود 13 خرداد روز عاشورا بود و مردم و دسته جات سینهزنی آمادگی لازم را داشتند که امام آن سخنرانی عظیم را کردند و خطاب مستقیم ایشان به شاه بود که فرمود مردک کاری نکن که بگوییم ترا از مملکت بیرون کنند و مردم از بیرون رفتنت خوشحال شوند.
 چه کسی جرأت میکرد چنین خطاب سنگینی با شاه داشته باشد؟ شجاعت عجیبی میخواهد.
 مقایسه خفقان در ایران آن زمان و وجود فرهنگ شاه دوستی:
 در همان ایام در سفری که به اصفهان میرفتم در اتوبوس موج رادیو باز بود و ساعت 2 بعد از ظهر در اخبار هویدا نخست وزیر رژیم شاه مشغول سخنرانی بود او در صحبتهایش میگفت - این را من خودم از رادیو شنیدم میگفت اینکه میگویند اعلیحضرت محمدرضا شاه نفر اول مملکت است دروغ است زیرا اول جایی است که دومی باشد ولی برای شاه دومی وجود ندارد تا بگوییم شاه نفر اول مملکت است با وقاحت همانند اینکه میگفتیم «قل هو الله احد» خدا یکتا است و دوم ندارد هویدا نیز گفت شاه یکتاست و لقب خدایگان برای شاه تدارک دیدند. امام شجاعت عجیبی داشت که در برابر یک چنین شخصی چنین تعبیراتی بکار بردند.
 آن ایام که مصادف با محرم بود و شهربانی از طلاب و علماء برای منبر رفتن تعهد میگرفت که علیه اسرائیل و آمریکا صحبت نکنند و علیه شاه حرف نزنند امام در یک سخرانی فرمودند مگر شاه اسرائیلی است یا دست نشانده اسرائیل است که میگویید علماء علیه اسرائیل حرف نزنند؟ مگر شاه دست نشانده اسرائیل است؟
 در مورد کشتار روز 15 خرداد گفتهاند شاه شخصا در هلی کوپتر نشسته بود و شخصا دستور تیراندازی به تظاهر کنندگان تهران را صادر کرد. که امام بعد از این حادثه فرمودند من برای همیشه 15 خرداد را عزای عمومی اعلام میکنم. بالاخره روز عظیمی بود هدف امام از اولین لحظه شروع قیام لله بود «قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی وفرادی» [1] .
 در زمان مرحوم آیة الله بروجردی رسم بر این بود که هیچ کس در هیچ درسی روی منبر نمینشست و منبر اختصاص به رئیس داشت که آیة الله بروجردی بود درس امام بعد از آیت الله بروجردی هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت پر جمعیتترین درس بود. بعد از فوت مرحوم آیة الله بروجردی تعداد زیادی از مدرسین طراز اول بر منبر نشستند و روی منبر درس میگفتند و حضرت امام همچنان در مسجد سلماسی منبر درسی نداشت و برای تدریس روی زمین مینشست ما تعدادی از طلبهها منبری تهیه کردیم که فکر کنم قیمت آن 70 تومان شد هر طلبهای به قدر خود کمک کرد و من هم 5 تومان دادم در حالیکه در ماه به مجردین 30 تومان شهریه میدادند و من هم مجرد بودم و 30 تومان شهریه میگرفتم به هر حال با تقاضای طلاب امام برای اولین بار جهت درس روی منبر نشستند. آن روز بجای درس صحبت کردند اولین مطلب همین آیه بود و قرائت کردند «قل انما اعظکم بواحده» و آن موقع در آن جلسه جمعیتی که بودند اغلبشان اشک میریختند به ویژه مرحوم آیة الله شهید سعیدی و آیة الله مصباح در کنار هم نشسته بودند و مرحوم شهید سعیدی با بی تابی اشک میریخت و اشک روی گونههای او جاری بود آنچنان آن سخنرانی حماسی بود و تمام طلبهها اشک میریختند که من تا مدتها تأسف داشتم که چرا نشد آن سخنرانی ثبت و ضبط شود.
 بعدها هم در جاهای مناسب و بر اساس همین قیام لله مبارزات را شروع کردند و واقعا هم سینه را سپر کردند و آماده همه چیز بودند در یک مرحله که در منزل سخنرانی میکردند خبرنگاران در منزل امام جمع شده بودند. ایشان خطاب به رژیم فرمودند من سینه خودم را هدف گلولههای شما قرار دادم بکشید ما را اسلام زنده میشود و با صدای غراء میفرمودند «علمای اسلام» «مراجع نجف» «مراجع قم» اسلام در خطر است والله سکوت حرام است «ولو بلغ ما بلغ» و ایستادند.
 ادعای سوء تفاهم:
 به هر حال بعد از 15 خرداد امام را دستگیر کردند و به مدت حدود 9 ماه در تهران در زندان و حصر بودند و بعد که آزاد شدند و به قم برگشتند علماء از تمام بلاد به دیدن ایشان آمدند از جمله مرحوم آیة الله خادمی نیز از اصفهان به دیدن امام آمدند. البته مرحوم آیة الله خادمی به خاطر قرابت فامیلی که با ما داشت هر وقت به قم میآمد منزل ما وارد میشد در آن مرحله نیز به منزل ما وارد شد و برای دیدن حضرت امام رفتیم بعد هم امام از ایشان برای شام دعوت کردند ما هم به لحاظ شاگردی امام و نیز میزبانی آیة الله خادمی دعوت شدیم. در آن جلسه خصوصی شام که در خدمت امام بودیم امام برای آیة الله خادمی نقل کردند در تهران که در حصر بودیم سرلشگر پاکروان که رییس ساواک بود چند مرتبه آمد پیش من که این درگیریها سوء تفاهمی بود که پیش آمد. شما ملاقاتی با اعلیحضرت داشته باشید سوء تفاهم پیش آمده برطرف میشود و شما آزاد میشوید و به قم بر میگردید و به کار و درستان مشغول میشوید و کسی متعرض شما نمیشود امام فرمود من نفیا و اثباتا هیچ پاسخ ندادم و بعد اضافه کردند میخواستند بین من و شاه ملاقاتی پیش بیاید و فیلم و عکس بگیرند و بگویند خمینی با شاه ملاقات کرد و از شاه تقاضای عفو کردند و شاه هم او را بخشید و آزاد شد.
 «مو لازم»:
 مرحوم آقای عمید زنجانی که از فضلای قم بود و در برههای از زمان ما با ایشان هم درس و هم بحث نیز بودیم و بعدها به نجف برای تحصیل رفت برایم نقل کرد که من یک سفر از نجف رفتم کربلا امام هم برای زیارت به کربلا رفته بودند من رفتم اطراف منزل امام دیدم سروصدا است و ماشین و شرایط امنیتی است. معلوم شد تعدادی از حکومتیهای عراق به ویژه استاندار کربلا به دیدن امام آمدند وارد منزل شدم دیدم آنان در بیرونی منزل منتظر امام نشستهاند من هم در گوشهای نشستم و منتظر امام ماندم و امام وارد شدند و همه احترام کردند و استاندار شروع به صحبت کرد امام یک کلمه جواب به او نداد. افراد و سران حرف زدند و گزارش دادند که مثلا حرم ابوالفضل(ع) را چگونه توسعه دادیم و چه کردیم امام هیچ جوابی ندادند و هیچ حرفی نزدند تا اینکه یکی از آنان گفت حضرت رئیس شنیدند حالتان مساعد نیست و کسالت دارید دستور دادند هرگونه امکانات از دکتر و درمان را فراهم کنیم امام در اینجا فقط یک کلمه فرمودند «مولازم» نیازی نیست. بعد هم رویشان را کردند به من و از آیة الله نجفی مرعشی پرسیدند و از حوزه قم سوال کردند و بعد هم که آن حکومتیهای عراق خواستند بروند امام از جایشان تکان نخوردند.
 خدا را شکر توفیقی حاصل شد و یادی از امام داشتیم امیدوار هستیم در مواقعی که پیش میآید ذکری از امام داشته باشیم و از آن حضرت الگو بگیریم زیرا اقدامات ایشان باعث ایجاد نظامی سربلند شد و روز به روز هم اقتدار نظام بالاتر رفته و پر قدرتتر میشود و چون برای خدا بود جاوید است و نمیتوانند شیطنت بکنند ان شاء الله امیدواریم ملتهای دیگر هم پیروز شوند و به فضل الهی دیکتاتورها ساقط شوند.
 خیلی عذر میخواهم گرچه از وقت درس دقائقی گرفته شد اما به مناسب این ایام این چند جمله ذکر امام لازم بود.
 بحث فقهی: دیه انگشتان:
 الحادی عشر: الاصابع:
 مسأله 1: «فی اصابع الیدین الدیة کاملة وکذا فی اصابع الرجلین وفی کل واحد منهما عشر الدیة من غیر فرق بین الابهام وغیره»
 مجموعه انگشتان دست یک دیه کامله دارد و نیز مجموعه انگشتان پا یک دیه کامل دارد و هر انگشت از ده انگشت دست یا پا به طور مساوی یک عشر دیه دارد.
 مرحوم صاحب جواهر [2] میفرماید «بلا خلاف اجده بین الاصحاب بل الاجماع بقسمیه علیه کالنصوص المستفیضه»
 مرحوم شهید در مسالک [3] میفرماید «هو المشهور بین الاصحاب» قدیما وحدیثا مرحوم صاحب جواهر [4] در ادامه میفرماید «بل متاخرون کافة» مرحوم ابن ادریس در سرائر [5] میفرماید هو «الصحیح الذی یقتضیه اصول المذهب»
 دیه مجموع ده عدد انگشتان دست یک دیه کامله و نیز دیه انگشتان پا مجموعا دیه کامله است و انگشتان یک دست نصف دیه و انگشتان یک پا نصف دیه کامله دارد. این مسأله اتفاقی است. انما الکلام در کیفیت تقسیم دیه بین انگشتان است که چند قول مطرح است:
 قول اول: مشهور: علماء میگویند هر یک انگشت عشر دیه کامله دارد و تقسیم علی السویة است یعنی یک دیه کامله بر ده عدد انگشت دست یا ده عدد انگشت پا تقسیم میشود.
 دلیل مسأله:
 1- اجماع.
 2- نصوص عامه: روایاتی داریم که به طور عموم میگوید هر عضوی از بدن که جفت باشد دیه کامله دارد و چون مجموع ده عدد انگشتان دو دست یک جفت است دیه کامله دارد و انگشتان یک دست نصف دیه دارد و در مورد انگشتان پا نیز بر همین قرار است که یک دیه کامله بر تعداد ده عدد انگشتان پا تقسیم میشود. چنانچه گفتیم اصل این مطلب اجماعی و اتفاقی است.
 3- روایات خاصه:
 أ. صحیحه حلبی [6] عن ابی عبدالله فی الاصبع عشر الدیة اذا قطعت من اصلها او شلت قال سألته عن الاصابع أهنّ سواء فی الدیة قال نعم.
 ب. صحیحه عبدالله بن سنان [7] عن ابی عبدالله قال اصابع الیدین والرجلین سواء فی الدیة فی کل اصبع عشر من الابل.
 ج. خبر سماعه [8] قال سألته عن الاصابع هل لبعضها علی بعض فضل فی الدیة؟ فقال هن سواء فی الدیة.
 د. زراره [9] عن ابی عبدالله قال فی الاصبع عشرة من الابل اذا قطعت من اصلها أو شلت.
 ملاحظه میفرمایید روایات فوق بر موارد ذیل صراحت دارد:
 1- انگشتان دیه کامله دارد.
 2- یک دیه کامله بین تمام انگشتان دهگانه دست یا پا به تساوی تقسیم میشود.
 قول دوم: فرق بین ابهام و شصت: برخی گفتهاند میپذیریم که کل انگشتان دهگانه دیه کامله دارد اما یک ثلث دیه برای دو انگشت ابهام است و مابقی بین هشت انگشت به تساوی تقسیم میشود.
 جمعی از بزرگان قول دوم را پذیرفتهاند حتی بعضی ادعای اجماع نیز کردهاند.
 وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.


[1] سبأ: 46.
[2] جواهر الکلام 43: 252، ط دارالکتب الاسلامیة.
[3] مسالک الافهام 15: 429، ط المعارف الاسلامیة.
[4] جواهر الکلام 43: 252، ط دارالکتب الاسلامیة.
[5] السرائر 3: 388، ط جماعة المدرسین.
[6] وسائل الشیعة 29: 346، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضا، باب39، ح3، ط آل البیت.
[7] وسائل الشیعة 29: 346، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضا، باب39، ح4، ط آل البیت.
[8] وسائل الشیعة 29: 347، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضا، باب39، ح6، ط آل البیت.
[9] وسائل الشیعة 29: 348، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضا، باب39، ح8، ط آل البیت.