درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/03/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات(شکستن قسمت ظاهر دندان)
 بحث اخلاقی:
 دیروز جمعه سوم ماه مبارک رجب مصادف با شهادت حضرت امام هادی(ع) بود ایشان یکی از ائمهای هستند که در دوران امامتشان سختیهای فراوانی داشتند 33 سال امامت داشتند که 23 سال در سامرا تحت مراقبت بودند. متوکل عباسی خبیثتر و فاسدتر و سنگ دلتر از تمام خلفای عباسی بود خباثت متوکل به حدی بود که تصمیم گرفت قبر امام حسین(علیه السلام) را خراب کند لذا عدهای از غلامان یهودی را فرستاد که قبر را آب ببندند و کشت کنند که آثار قبر از بین برود و بازرسیها دیدبانیهایی در اطراف در بیابانها گماشته بود مانع افرادی که میخواهند به زیارت بروند شوند حتی دست و پاهای بعضی از زائرین را قطع میکردند بعضیها را میکشتند.
 در یک برهه از زمان جاسوسان به متوکل خبر دادند که امام هادی(ع) در مدینه محبوبیت فوق العادهای در بین شیعه دارد (و واقعا هم اینچنین بود) به طوری که هر لحظه ممکن است امام هادی علیه عباسیان خروج کند و خلافت را بگیرد متوکل که از حکومت خود ترسیده بود فرستاد و امام را به اجبار به سامرا آوردند و در یک محلی بنام عسکر که حالت پادگان داشت امام را اسکان دادند و مرتب مراقب امام بودند در عین حال دشمنان مرتب سعایت میکردند خبر می دادند که امام پول جمع میکند اسلحه جمع میکند و دنبال این است که خروج کند چند مرتبه فرستاد که خانه امام را بازرسی کنید هرچه هست بیاورید میرفتند بازدید میکردند میدیدند هیچ خبری نیست. یک دفعه گفت خود حضرت را هم بیاورید گردش کردند چیزی نبود یک مقداری شن کف حجره بود که امام روی آن مشغول دعا و مناجات بودند با همان وضع امام را شبانه آوردند که متوکل شاید مست بود و کاسه شراب دستش بود که به امام تعارف کرد امام قسم یاد کرد که تاکنون گوشت و پوست ما به این چیزها آلوده نشده حضرت فرمود مرا معاف بدار اما متوکل اصرار کرد و امام نپذیرفت متوکل گفت پس شعر بخوانید امام فرمود «انی قلیل الروایة من الشعر» من شعر بلد نیستم من کم شعر می خوانم به هر حال این شعر [1] را خواندند:
 باتوا علی قلل الاجبار تحرسهمغلب الرجال فلم تنفعهم القللواستنزلوا بعد عز من معاقلمواسکنوا حفرا یا بئس ما نزلواناداهم صارخ من بعد ما دفنوااین الاساور والتیجان والحللاین الوجوه التی کانت محجبةمن دونها تضرب الاستار والکللفافصح القبر عنهم حین سائلهمتلک الوجوه علیها الدود تنتقلقد طال ما اکلوا دهرا وقد شربواواصبحوا بعد طول الاکل قد اکلوامسعودی در مروج الذهب مینویسند متوکل با اینکه مست بود در عین حال با این اشعار منقلب شد و گریه کرد و همه حاضرین هم گریه کردند و احترام کرد و امام را با عزت و احترام برگرداند منزل ولی این موقت بود آنها خباثت زیادی داشتند.
 یک وقت روز عید فطری بود که دستور داد لشگریان به صف شوند و فقط خودش و ابن خاقان سوار بر اسب بودند یک شخص از محبان امام رسید خدمت امام دید امام در هوای گرم پای پیاده در مسیری طولانی عرق فراوانی میریخت آن شخص رفت جلو و سلام کرد و عرض کرد یا بن رسول الله خیلی برای من سخت و ناگوار است شما با این وضع گرفتار چنگال این متوکل ملعون و خبیث شدید و شما را اینگونه توهین و تحقیر میکند امام دست روی شانه آن شخص گذاشتند خسته بودند و تکیه دادند و خطاب به آن شخص فرمودند «ما کان ناقة الصالح عند الله افضل منی» [2] همین جمله را امام فرمودند و چیزی نگفتند. آن شخص میگوید بعداً من این جمله را به یکی از دوستانم که از علماء بود گفتم و آن عالم متعجب شد و مرا قسم داد ترا بخدا بگو آیا امام همین طور فرمودند گفتم بله گفت پس بشارت به تو میدهم متوکل بیش از سه روز مهلت ندارد چرا که در قرآن در داستان صالح دارد که «تمتعوا فی دارکم ثلاثة ایام انه وعد غیر مکذوب» [3] وقتی ناقه صالح را پی کردند خطاب شد به آنها بگو سه روز بیشتر مهلت ندارید بعد از سه روز همه نابود میشوید و همین هم شد بعد از سه روز پسر خود متوکل غلامان غیر عرب زبان را مامور کرد ریختند خانه متوکل که او را بکشد وزیر متوکل وقتی احساس خطر کرد خودش را انداخت روی متوکل برای حفظ جان او اما غلامان با شمشیر زدند هر دو را قطعه قطعه کردند بطوریکه جسدهایشان از هم تشخیص داده نمی شد.
 بالاخره وجود مبارک امام دهم امام هادی علیه السلام یکی از کسانی بودند که دوران امامتش 33 سال فشار زیادی تحمل کردند مخصوصا 15 سال که متوکل خلافت داشت در ظاهر احترام میگذاشت ولی اذیت فراوانی برای ایشان داشت ان شاء الله خداوند همه ما را مشمول عنایت آن حضرت بفرماید و اسباب زیارتش را نصیب ما بفرماید ان شاء الله.
 بحث فقهی:
 شکستن قسمت ظاهر دندان:
 مسأله 5 «لو كسر ما برز عن اللثة خاصة وبقي السنخ إي أصله المدفون فيها فالدية كالسن المقلوعة، ولو كسر شخص ما برز عنها ثم قلع الآخر السنخ فالحكومة للنسخ، سواء كان الجاني شخصين أو شخصا واحدا في دفعتين.»
 در مسأله 5 دو فرع مطرح است:
 فرع اول: شکستن بخش خارج از لثه از دندان: در مورد دندانی که با ریشه کنده شود در مسأله4 گفتیم دیه کامل دارد که مرحوم صاحب جواهر [4] فرمود «بلا خلاف فیه بل الاجماع بقسمیه علیه مضافا الی اطلاق النص علیه»
 اکنون در فرع اول از مسأله5 میگوییم اگر قسمت ظاهری و بیرون از لثه دندان کنده و شکسته شود و ریشه کنده نشود و فقط روی دندان شکسته شود مرحوم صاحب شرایع [5] میفرماید «فی ثبوت الدیة له تردد» در حکم مسأله دو احتمال وجود دارد:
 احتمال اول: همان دیه 50 دینار برای هر یک از دندان مقادیم یا 25 دینار برای هر یک از مواخیر ثابت باشد.
 دلیل احتمال اول:
 1- گفتهاند «صدق السن علیه» بر قسمتی از دندان که در بیرون از لثه واقع است اسم دندان صادق است.
 2- بلکه بالاتر از آن مرحوم شهید [6] در مسالک میفرماید «السن ما شاهدته زایدا عن اللثة» و تعلیل به لغت هم میکند که در لغت آمده است «السنخ اصل السن» [7]
 احتمال دوم: گفتهاند مجموع دندان یک چیز است و دو قسمت نیست و اتحاد العضو مطرح است و لفظ سنّ شامل هر دو قسمت خارج و داخل لثه میشود.
 بررسی نتیجه دو احتمال:
 نتیجه احتمال اول این میشود که وقتی دندان عبارت باشد از آنچه که در بیرون لثه باشد شکسته شدن قسمت بیرونی یک دیه کامل دارد و آن قسمت که درون لثه (در فرع دوم مطرح میشود) به عنوان یک عضو از انسان است که مقدر شرعی ندارد و اگر آسیب ببیند ارش دارد.
 مرحوم محقق [8] نیز بعد از اینکه میفرماید «فیه تردد» میفرماید «بل اقرب ان فیه الدیة وفاقا لجماعة کثیرة بل نسبه فی مجمع البرهان [9] الی ظاهر الاکثر»
 نتیجه احتمال دوم: با احتمال دوم نتیجه این میشود که چون قسمت ظاهر و باطن لثه مجموعا یک دندان است پس باید مجموع مساحت دندان محاسبه شود و بعد قسمت ظاهری دندان اندازه گیری شود و نسبت مساحت قسمت ظاهری با قسمت باطن لثه به درصد محاسبه شود تا سهم هر قسمت از بابت درصدی که دارد از کل دیه مشخص گردد و دیه قسمت ظاهر که شکست بر اساس همان درصد پرداخت شود.
 مناقشه در نتیجه احتمال دوم: میگوییم محاسبه مساحت مجموع از ظاهر و باطن اصلا ممکن نیست زیرا به طور واضح آن زمان مشخص نبود که چه مقدار در داخل لثه قرار گرفته است تا محاسبه شود و در عصر حاضر نیز قلیل المؤونه نیست بنابراین به نظر میرسد احتمال اول اقوی باشد.
 فرع دوم: دیه کنده شدن ریشه دندان: اگر قسمت بیرون از لثه دندان شخصی به آفت یا به جنایت شکسته شد و در مرحله بعد جانی دوم یا همان جانی ظلما و عدوانا آن قسمت باقی مانده یعنی مقدار زیر لثه و ریشه را کند فیه الحکومة فرمودند دیه ندارد چون مقدر شرعی ندارد بلکه مجنی علیه ارش دریافت میکند.
 مسأله 6 «لو قلع سن الصغير غير المثغر انتظر إلى مضي زمان جرت العادة بنباتها، فإن نبتت فالأرش على قول، ولا يبعد أن تكون دية كل سن بعيرا، وإن لم تنبت فديتها كسن البالغ.» [10]
 اگر دندان شیری کودک بر اثر جنایت شکست در مسأله دو قول است:
 قول اول: انتظار: باید صبر کرد تا ببینند جایش در میآید یا خیر اگر دندان جدید در آمد برای مدت زمانی که دندان نداشته است ارش تعیین میکنند اما اگر در نیامد دیه دارد.
 قول دوم:دیه مستقله: بعضی گفتند دندان بچه دیه مستقله دارد و دیه دندان شیری یک شتر است.
 دلیل قول دوم: به چند روایت تمسک میکنند که روایتها از نظر سند ضعیف است و قابل اعتنا نیست. روایتها ان شاء الله فردا.
 وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین


[1] کنزالفوائد: 159، ط مکتبة المصطفوی.
[2] بحارالانوار 50: 204، ط بیروت.
[3] هود: 65.
[4] جواهر الکلام 43: 240، ط دارالکتب الاسلامیة.
[5] شرایع الاسلام 4: 1034، ط استقلال طهران.
[6] مسالک الافهام 15: 424، ط المعارف الاسلامیة.
[7] الفائق فی غریب الحدیث 1: 405، ذیل ماده سنخ.
[8] شرایع الاسلام 4: 1034، ط استقلال طهران.
[9] مجمع الفائدة والبرهان 14: 392، ط جماعة المدرسین.
[10] اثغر یعنی بچهای که دندان اصلیاش درآمده است بعضی از راویان میگویند «کانوا یحبون ان یتعلم الصبی الصلاه اذا اثغر»