درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/02/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات(از دست رفتن منفعت تکلم با جنایت جانی)
 مسألة 9 - لو جنى بغير قطع فذهب كلامه ثم عاد فالظاهر أنه تستعاد الدية، وأما لو قلع سنه فعادت فلا تستعاد ديتها.
 یک فرع از دیه لسان باقی مانده است که امام طی مسأله 9 آن را بیان نموده و فرع مهمی است.
 اگر کسی بدون اینکه زبان کسی را قطع بکند کاری کرده است که مجنی علیه قادر به تکلم نیست یا ضربهای زده یا ترسانده او را و تکلم را از دست داد گفتیم برای همان منفعت نطق که از بین رفته است باید دیه کامل بدهد این بحث گذشت.
 اکنون بحث این است که اگر از اینکه نطق را از دست داد حتی از طریق دادگاه یک دیه کامل گرفت اما بعد از مدتی نطق برگشت آیا دیه را باید برگرداند؟ آیا جانی میتواند درخواست بازگشت دیه را بکند؟ فیه قولان
 قول اول: بازگشت دیه: مرحوم صاحب شرایع [1] و نیز صاحب جواهر [2] نقل میکنند از مرحوم شیخ که «قال الشیخ فی المبسوط [3] نعم» مرحوم شیخ فرمود جانی میتواند تقاضای برگشت دیه نماید «لانه لما نطق بعد ان لم ینطق علمنا ان کلامه ما ذهب اذ لو کان ذهب لما عادوا»
 دلیل مسأله این است وقتی دوباره سخن گفت میفهمیم قدرت تکلم به کلی از دست نرفته بود زیرا اگر به طور کلی از بین رفته بود برگشت نداشت. بنابراین دیه برمیگردد و فقط بابت این مدتی که قدرت بر نطق نداشت یک حکومت باید بپردازد.
 قول دوم: عدم برگشت دیه: مرحوم شیخ در خلاف قول مخالفی دارد. مرحوم محقق [4] میفرماید «وقال فی الخلاف [5] لا وهو الاشبه» ومرحوم صاحب جواهر در ادامه میفرماید «لا تستعاد لان الاخذ کان بحق والاستعادة تفتقر الی دلیل»
 دلیل مسأله:
 شیخ در خلاف میفرماید مجنی علیه از بابت حقی که داشت دیه دریافت کرد و چیزی که به حق دریافت شد بر نمیگردد زیرا دلیل برگشت نداریم.
 مرحوم صاحب شرایع [6] هر دو قول را از مرحوم شیخ نقل میکند و میفرماید «وهو اشبه» یعنی قول دوم که «لا تستعاد» بود را قویتر میداند اما تعبیر به اشبه دارد.
 اقول: این کلام محقق تمام نیست.
 مرحوم صاحب جواهر [7] نیز میفرماید که ما وقتی مراجعه به ادله میکنیم روایات میگوید برای کسی که قدرت تکلم را از دست داده دیه کامل دارد و حکم ظاهر روایات برای کسی است که دائما قدرتش را از دست بدهد و ادله از موردی که موقتا قدرت تکلم نداشته باشد انصراف دارد بنابراین قول اول که تستعاد باشد اقوی است.
 مرحوم امام میفرماید «الظاهر انه تستعاد الدیة» اگر نطقش برگشت ظاهر این است باید دیه را برگرداند زیرا منساق ادله جایی است که دائما تکلم را از دست بدهد.
 پرسش: در مورد دندان گفتهاند اگر از بین برود جانی باید دیه بدهد و اگر دوباره بعد از مدتی دندان جایش درآمد آیا جانی میتواند دیه دندانی را که داده پس بگیرد؟
 آنجا میگویند حق ندارد. اکنون پرسش این است که ما الفرق؟
 پاسخ: در قدرت نطق اگر از بین رفت و لال شد عادتا طوری نیست که برگردد بلکه میفهمیم که از اساس اصلا از بین نرفته بود بخلاف دندان که عادتا جایش در نمیآید که اگر درآمد می گوییم هبه جدیده من الله تعالی است اما در لسان اگر مجنی علیه پول را برنگرداند دِین است و به هر کیفیتی که شده باید برگرداند.
 السابع الاسنان:
 اگر کسی ضربه بزند و تمام دندانهای کسی بشکند و از بین برود دیه کامل دارد در جواهر [8] میفرماید «بلا خلاف اجده فیه بل عن ظاهر المبسوط [9] الاجماع علیه»
 اکنون پرسش این است سهم هر دندان چیست؟
 میگوییم دیه کامل بر 28 دندان تقسیم میشود. البته دندانهای عقل که بعد میگوییم دیه ندارد بلکه در دندان عقل حکومت ثابت است.
 برخی میگویند انسان 32 دندان دارد از این جهت که در سنین بالا چهار دندان عقل در میآورد که اینهم اتفاقی است و لذا مورد محاسبه واقع نمیشود.
 در جواهر [10] میفرماید «عن الشیخ فی الخلاف [11] ان علیه اجماع الفرقة واخبارها» صاحب جواهر بعد از نقل کلام شیخ میفرماید «لعله کذلک فانی لم اجد فیه مخالفا بین من تعرضا لذلک» دو مطلب مطرح است:
  1. کل دندانها دیه کامل دارد و اتفاقی و اجماعی است.
  2. دیه کامل را بر 28 دندان تقسیم میشود و این نیز اتفاقی و اجماعی است.
 مرحوم شهید در مسالک [12] میفرماید «انه المعروف من مذهب الاصحاب» پس اتفاقی است.
 بیان سهم هر دندان از دیه:
 12 دندان را مقادیم میگویند و 16 دندان مواخر است. سهم هر کدام از 12 عدد ازمقادیم از کل دیه 50 دینار است. و به ترتیبی که در ذیل میآید نامگذاری شده است:
  1. 4 عدد از دندانهای جلو دو عدد پایین و دو عدد بالا را ثنایا میگویند.
  2. 4 عدد از بالا و پایین در دو طرف ثنایا را رباعیات میگویند.
  3. 4 عدد بعد از رباعیات در دو طرف بالا و پایین را انیاب (نیش) میگویند.
 و انیاب آن دندانهایی است که نوک تیز است. مجموع آن دوازده عدد میشود که مقادیم فم است. و دیه هر کدام 50 دینار است که در جمع 600 دینار است.
 سهم دیه هر یک از مواخر نصف مقادیم یعنی 25 دینار است که بصورت ذیل نامگذاری شده است:
  1. 4 عدد بعد از انیاب از دو طرف بالا و پایین ضواحک نام دارد.
  2. 12 عدد سه عدد از هر طرف بالا و پایین بعد از ضواحک، طواحن یعنی دندان آسیا نامیده میشود.
 این 16 عدد مواخر است دیه هر یک نصف هر دندان از مقادیم یعنی هر یک 25 دینار است.
 دلیل مسأله:
  1. اجماع: بر این مطلب ادعای اجماع شده است.
  2. روایات دو روایت داریم که مرحوم صاحب وسائل در باب 38 ابواب دیات اعضا نقل می کند ما یکی را امروز نقل می کنیم.:
 الف: «محمد بن علي بن الحسين باسناده إلى قضايا أمير المؤمنين (عليه السلام) أنه قضى في الأسنان التي تقسم عليها الدية أنها ثمانية وعشرون سنا، ستة عشر في مواخير الفم، واثنى عشر في مقاديمه، فدية كل سن من المقاديم إذا كسر حتى يذهب خمسون دينارا يكون ذلك ستمائة دينار، ودية كل سن من المواخير إذا كسر حتى يذهب على النصف من دية المقاديم خمسة وعشرون دينارا، فيكون ذلك أربعمائة دينار فذلك ألف دينار، فما نقص فلا دية له، وما زاد فلا دية له.» [13]
 امام علی(ع) در قضاوت فرمود دندانها 28 عدد است. هر کدام از مقادیم که از بین رفت 50 دینار دیه دارد. و دیه هر یک از مواخیر 25 دینار است. اگر کسی دندانش کمتر از 28 بود محاسبه نمیشود و اگر بیش از 28 عدد بود نیز دیه ندارد.
 روایت دوم برای فردا.
 وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین


[1] شرایع الاسلام 4: 10300، ط استقلال طهران.
[2] جواهرالکلام 43: 224، ط دارالکتب الاسلامیة.
[3] المبسوط 7: 136، ط مکتبة المرتضویة.
[4] شرایع الاسلام 4: 10300، ط استقلال طهران.
[5] الخلاف 5: 242، مسأله37، ط جماعة المدرسین.
[6] شرایع الاسلام 4: 1033، ط استقلال طهران.
[7] جواهرالکلام 43: 224، ط دارالکتب الاسلامیة.
[8] جواهرالکلام 43: 229، ط دارالکتب الاسلامیة.
[9] المبسوط 7: 140، ط مکتبة المرتضویة.
[10] جواهرالکلام 43: 229، ط دارالکتب الاسلامیة.
[11] الخلاف 5: 243، ط جماعة المدرسین.
[12] مسالک الافهام 15: 420، ط المعارف الاسلامیة.
[13] وسائل الشیعة 29: 342، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب38، ح1، ط آل البیت.