موضوع: كتاب الديات(دیه سر و صورت مرد دیه موی زن)
دیه سر و صورت مرد:
مرحوم امام در ذیل مسأله 1 سه فرع بیان کردند.
فرع اول: دیه موی صورت دوباره روئیده «وان نبتا وفی اللحیة ثلث الدیة علی الاقوی وفی شعر الراس الارش»
در مورد موی لحیه دو حالت مطرح است:
حالت اول: اگر جانی موی صورت کسی را از بین ببرد و از روئیدن دوباره مأیوس شوند و به کلی صورت خالی از مو شود گفتیم دیه کامله دارد.
حالت دوم: اگر پس از جنایت جانی و ریختن موی صورت مجنی علیه معالجه کرد و یا در طول مدت موی صورت دوباره روئید در مورد جنایت جانی دو قول است:
قول اول: ثلث دیه کامله: مرحوم امام میفرماید «ان نبتا ففی اللحیة ثلث الدیة علی الاقوی» اگر دوباره روئید اقوی این است که جانی ثلث دیه بپردازد.
مرحوم صاحب جواهر
[1]
میفرماید «قال به جمع کثیر من الاصحاب»
در مفتاح الکرامة
[2]
عبارت مفصلی دارد میفرماید «قد حکی علیه فی الخلاف اجماع الفرقه وکذا ظاهر المبسوط
[3]
»
دلیل قول اول: دلیل محکوم شدن جانی به ثلث دیه در صورت دوباره روئیدن موی صورت مجنی علیه یک روایت است.
«محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن محمد بن الحسن بن شمون، عن عبد الله بن عبد الرحمن الأصم، عن مسمع عن ابی عبدالله قال قضی امیرالمومنین فی اللحیة اذا حلقت فلم ینبت الدیة کاملة فاذا نبت فثلث الدیة»
[4]
بررسی روایت: مشایخ ثلاث
[6]
[8]
این روایت را نقل کردهاند و مرحوم صاحب مفتاح الکرامة
[9]
میفرماید «لا معارض لها وقد عمل به الاقدمون ومن لا یعمل باخبار الآحاد واعتضدت بالاجماعات فتعین العمل بها عندنا»
نتیجه: گرچه دلیل قول اول از نظر سند ضعیف باشد ولی منجبر به عمل اصحاب است.
قول دوم: ارش: مرحوم محقق
[10]
در شرایع مخالف است میفرماید «قیل علیه ثلث الدیة ولکن الاشبه فیه الارش»
دلیل قول دوم: آقایانی که ثلث دیه را میپذیرند به اعتبار روایت میگویند حکم امام بر ثلث دیه است و آقایانی که بر اساس قول دوم ارش را میپذیرند دلیل ندارد بلکه به اعتبار اینکه روایت مورد استناد قول اول ضعیف است میگویند حالا که مقدر شرعی ندارد پس باید ارش گرفته شود.
مرحوم آقای خویی
[11]
روایت مسمع که مورد استناد قول اول است را نقل میکند و میفرماید «روایة مسمع واضحة الضعف» اما همین روایت را صدوق
[12]
از سکونی نقل کرده است که در سندش حسین بن یزید نوفلی آمده است و در او اختلاف است بعضی گفتند ضعیف است بعضی گفتند «ان حسین بن یزید نوفلی ثقة علی الاظهر فالروایة معتبرة فتعین العمل بها»
روایت مسمع که کلینی و شیخ نقل کردند برخی گفتند واضحة الضعف است اما صاحب مفتاح الکرامة از روایت مسمع حمایت کرده است.
در مورد نقل مرحوم صدوق مرحوم آقای خویی نیز میفرماید «تعین العمل بها» بنابراین قول دوم یعنی قول مرحوم محقق که میفرماید اشبه این است که ارش دارد لا وجه له زیرا علی فرض که حرف صاحب مفتاح الکرامه و آقای خویی را قبول نکنیم و روایت مسمع بر ضعف خود بماند میگوییم روایت گرچه ضعیف است اما منجبر به عمل اصحاب است و کلام امام که فرمودند «وفی اللحیة ثلث الدیة علی الاقوی» صحیح است. و از ارش دست برمیداریم زیرا مقدر پیدا میکند.
فرع دوم: دیه موی سر مرد دوباره روئیده:
اگر کسی باعث از بین رفتن موی سر انسانی شد و آن موها پس از ریختن کامل با معالجه مجدد روئید حکم جنایتی که بر مجنی علیه وارد شد چیست؟
امام در تحریر میفرماید دیه موی سر مرد اگر پس از ریختن با جنایت جانی؛ دوباره روئید مقدر آن ارش و حکومتی است که حاکم مشخص میکند. چون دیه موی سر اگر پس از ریختن توسط جنایت دوباره روئید مقدر شرعی ندارد از روی همان قاعده قبلی که گفتیم حق مسلمان نباید هدر برود حکومت و ارش ثابت میشود.
مرحوم صاحب جواهر
[13]
میفرماید «علیه الارش کما ذهب الیه جمع من الاصحاب» در ریاض
[14]
میفرماید «انه الاشهر بل علیه عامة من تاخر»
و ارش هم به این صورت است که فرض میکنند این شخص عبد است و تفاوت قیمت با مو و بدون مو را محاسبه میکنند و به عنوان ارش تعیین میکنند و یا اینکه بما یراه الحاکم است و حاکم کارشناس معین میکند که ارش را تعیین کند.
فرع سوم: دیه موی زن: «واما الانثی ففی شعرها دیتها کاملة ان لم ینبت»
اگر جانی با جنایت بر زنی موی سر آن زن را نابود کند و از رویش دوباره مأیوس باشند دیه کامله یک زن را بدهکار است.
مرحوم صاحب جواهر
[15]
میفرماید «بلا خلاف اجده فیه».
دلیل مسأله:
1- براساس روایت
[16]
هشام بن سالم که فرمود «قال کل ما کان للانسان اثنان ففیهما الدیة وفی احدهما نصف الدیة وما کان فیه واحد ففیه الدیة» گفتیم آن عضوی که در انسان یکی است دیه کامل دارد. اما اگر جای آن موی جدید رشد کند «لو نبت ففیه مهر نسائها» جانی مهر المثل باید بدهد.
2- روایت عبدالله بن سنان
[17]
«قال قلت لابی عبدالله جعلت فداک ما علی رجل وثب علی امرئة فحلق راسها قال یضرب ضربا وجیعا ویحبس فی سجن المسلمین حتی یستبرأ شعرها فان نبت اخذ منه مهر نسائها وان لم ینبت اخذ منه الدیة کاملة قلت فکیف صار مهر نسائها ان نبت شعرها فقال یابن سنان ان شعر المرئة وعذرتها شریکان فی الجمال فان ذهب باحدهما وجب لها المهر کملا»
عبدالله بن سنان گوید از امام صادق(عليه السلام) پرسیدم فدایت شوم اگر مردی به زنی حمله کند و موی سر زن را ببرد و از بین ببرد حکمش چیست؟
امام(ع) فرمود اولا به شدت تعزیر میشود و بعد جانی را زندانی میکنند تا آثار وارده بر زن بهبود یابد پس از آن اگر موی سر زن دوباره روئید جانی باید مهرالمثل یک زن را به عنوان غرامت بپردازد. و اگر دوباره نروئید از جانی دیه کامله یک زن دریافت میشود. راوی میگوید پرسیدم دلیلش چیست که اگر مو دوباره روئید جانی باید مهر المثل بپردازد؟
امام(ع) فرمود موی سر زن و بکارت او دو تائی با هم باعث اعتبار و ارزش زن است و هر یک از این دو به تنهایی ارزش یک مهرالمثل دارد یعنی همانگونه که اگر بکارت از بین رفت مهرالمثل واجب است موی سر هم اگر از بین رفت مهرالمثل واجب میشود.
اختلافی در سند روایت وجود دارد برای بحث بعد ان شاء الله.
وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
[1]
جواهرالکلام 43: 171، ط دارالکتب الاسلامیة.
[2]
مفتاح الکرامة 10: 380، ط بیروت (القدیمة).
[3]
المبسوط 7: 83، ط المرتضویة.
[4]
وسائل الشیعة 29: 341، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب37، ح1، ط آل البیت.
[5]
در کافی و در تهذیب به همین تعبیر از مسمع نقل شده و در فقیه همین روایت از سکونی نقل می کند پس روایت یکی است اما طریق دو تا است.
[6]
الکافی 7: 316، ح23، ط دارالکتب الاسلامیة.
[7]
تهذب الاحکام 10: 250، ح990، ط دارالکتب الاسلامیة.
[8]
من لا یحضره الفقیه 4: 150، ط جماعة المدرسین.
[9]
مفتاح الکرامة 10: 380، ط بیروت (القدیمة).
[10]
شرایع الاسلام 4: 1030، ط استقلال طهران.
[11]
مبانی تکملة المنهاج 2: 268، ط العلمیة.
[12]
من لا یحضره الفقیه 4: 150، ط جماعة المدرسین.
[13]
جواهرالکلام 43: 171، ط دارالکتب الاسلامیة.
[14]
ریاض المسائل 14: 240، ط جماعة المدرسین.
[15]
جواهرالکلام 43: 174، ط دارالکتب الاسلامیة.
[16]
وسائل الشیعة 29: 287، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب1، ح12، ط آل البیت.
[17]
وسائل الشیعة 29: 334، کتاب الدیات، أبواب دیات الاعضاء، باب30، ح1، ط آل البیت.