درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات(دیه شعر رأس دیه لحیه)
 دیه موی سر مرد:
 الاول الشعر:
 گرچه عبارت امام(ره) بطور مطلق حکم مو را بیان کرده است اما به قرینه اینکه بعدا جداگانه لحیه را ذکر میکند مراد موی سر است و لذا میگوییم اگر کسی جنایتی بکند که موی سر انسانی از ریشه کاملا بریزد و دوباره رشد نکند دیه کامل دارد و در این حکم جوان یا پیر یا بچه تفاوت ندارد البته این حکم برای مرد است و حکم زن بعدا بیان میشود.
 مرحوم صاحب جواهر [1] میفرماید «کما هو المشهور نقلا وتحصیلا بل لم اجد فیه خلافا یعتد به بل عن ظاهر المبسوط [2] الاجماع علیه»
 مرحوم شهید در مسالک [3] میفرماید «المشهور بین الاصحاب ان فی شعر الرأس إن لم ینبت الدیة»
 صاحب مفتاح الکرامة [4] میفرماید «هذا هو الاظهر الذی یقتضیه اصل مذهبنا لأنه شیئ واحد فی الانسان وقد اجمعنا علی ان کلما یکون فی بدن الانسان منه واحد ففیه الدیة کاملة»
 ملاحظه میفرمایید صاحب جواهر و مرحوم شیهد این قول را به مشهور نسبت دادند و مرحوم شیخ ترجیح داده است که مسأله اجماعی باشد با عنوان اقتضای مذهب گرایش به اجماعی بودن مسأله دارد.
 دلیل مسأله:
 1- صحیحه سلیمان بن خالد [5] «قلت لابی عبدالله رجل صب ماء حارا علی راس رجل فامتعط شعره فلا ینبت ابدا قال علیه الدیة»
 کیفیت استدلال:
 روایت از نظر سند صحیحه است و از نظر دلالت هم روشن است و عمدهترین دلیل مسأله همین روایت است که به صراحت لزوم دیه را مطرح کرده است.
 2- از علی بن خالد [6] یا علی بن حدید [7]
  [8] به هر دو طریق نقل شده است یعنی در یک بخش از سلسله سند علی بن خالد قرار دارد و در نقل دیگر در همان بخش از سند علی بن حدید آمده است «عن بعض رجاله عن ابی عبدالله قال قلت الرجل یدخل الحمام فیصب علیه صاحب الحمام ماء حارا فیمتعط شعر راسه فلا ینبت فقال علیه الدیة کاملة»
 بررسی روایت:
 اگر صب ماء حار عمدا باشد باید قصاص شود اما معمولا حمامی یا محسن است یا اجیر که در این صورت جنایتش دیه دارد. این روایت گرچه مرسله است اما به فرمایش صاحب جواهر [9] منجبر به عمل اصحاب میشود به علاوه صحیحه سلیمان بن خالد به کمک این روایت میآید.
 3- سلمة بن تمام [10] «قال اهرق رجل قدرا فیها مرق علی راس رجل فذهب شعره فاختصموه فی ذلک الی علی(ع) فاجله سنة فجاء فلم ینبت شعره فقضی علی بالدیة»
 ملاحظه میفرمایید این روایت نیز گرچه مهلت یک ساله را مطرح میکند اما در نهایت حکم به دیه داده است.
 مرحوم صاحب جواهر [11] بر وجوب دیه کامله در موی سر سه گونه استدلال دارد:
 1- به سه روایت سلیمان بن خالد وعلی بن خالد یا علی بن حدداد و سلمة بن تمام استدلال میکند.
 2- به روایاتی که در مورد موی زن وارد شده است نیز استدلال کرده و میفرماید بین زن و مرد از جهت اینکه مو عضوی از اعضاء بدن انسان است فرقی نیست.
 3- به روایاتی که میگوید آنچه در بدن دو تا است هر یک نصف دیه دارد و آنچه که یکی است دیه کامل دارد استدلال کرده و میفرماید موی سر از آن چیزهایی است که یکی است پس دیه کامله دارد.
 علی ای حال حکم از نظر فتوایی تمام است مدرک آن هم روایات است.
 مناقشه در استدلال به روایت سلیمان بن خالد:
 مرحوم شهید در مسالک [12] در اشکال به حکم دیه کامله برای موی سر بر روایت سلیمان بن خالد که عمده دلیل مسأله است ایراد وارد کرده است و چون این روایت دوگونه نقل شده است- یکی از طریق شیخ و دیگری از طریق صدوق- مرحوم شهید [13] این روایت را بر اساس نقل شیخ [14] با عبارت «فامتعط شعر راسه ولیحته» نقل میکند که امام(ع) برای مجموع سر و صورت دیه کامله قرار داده است بنابراین نمیتوان به این روایت تمسک کرد و گفت یک عضو است پس موی سر دیه کامله ندارد.
 رد اشکال شهید بر روایت:
 مرحوم صاحب جواهر در رد اشکال میفرماید:
 اولا: در کتاب من لا یحضره الفقیه مرحوم صدوق [15] این روایت را بدون لحیة نقل کرده است. لذا میگوییم گرچه تهذیب [16] با کلمه «لحیة» نقل کرده است اما همگان بالاتفاق میگویند روایاتی که در فقیه نقل شود اضبط از روایاتی است که در تهذیب نقل شود چون شیخ ذوالفنون بود ولی صدوق ذی فن بود و مرحوم شیخ ممکن است دقت کافی ننموده و با کلمه «لحیة» نقل کرده باشد. اما مرحوم صدوق با توجه به تخصصش با دقت عمل کرده و در نتیجه بدون کلمه «لحیة» آورده است و لذا نقل صدوق اولی است.
 ثانیا: در مورد لحیه روایت مستقل داریم که موی صورت اگر از بین رفت دیه کامل دارد. لذا این روایتی که موی سر و صورت را جمع کرده است با آن روایتی که به طور مستقل برای لحیة دیه کامله قرار داده است معارض میشود پس این روایت برای شعر راس است علاوه بر همه اینها روایاتی داشتیم که مؤید حرف صاحب جواهر است.
 نتیجه: شعر راس رجل، اگر از بین رفت و روییده نشد علیه الدیة الکاملة.
 حکم دیه لحیة:
 امام در تحریر میفرماید «وكذا في اللحية إذا حلقت أو نتفت مثلا ولم تنبت الدية كاملة»
 مرحوم صاحب جواهر [17] بعد از نقل کلام محقق [18] در شرایع میفرماید «وفاقا للاکثر کما فی کشف اللثام [19] بل المشهور کما فی المسالک [20] وغیرها بل عن ظاهر المبسوط [21] الاجماع علیه»
 دلیل دیه کامله در لحیة:
 «مسمع عن ابی عبدالله قال قضی امیرالمومنین فی اللحیة اذا حلقت فلم ینبت الدیة کاملة فاذا نبت فثلث الدیة» [22]
 بررسی روایت برای بعد ان شاء الله.
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.


[1] جواهرالکلام 43: 169، ط دارالکتب الاسلامیة.
[2] المبسوط 7: 83، ط المرتضویة.
[3] مسالک الافهام 15: 397، ط المعارف الاسلامیة.
[4] مفتاح الکرامة 10: 377، ط بیروت (القدیمة).
[5] من لا یحضره الفقیه 4: 149، ح5330، ط جماعة المدرسین.
[6] وسائل الشیعة 29: 341، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب37، ح2، ط آل البیت.
[7] در نقل تهذیب علی بن حدید آمده است.
[8] تهذیب الاحکام 10: 250، ح991، ط دارالکتب الاسلامیة.
[9] جواهرالکلام 43: 170، ط دارالکتب الاسلامیة.
[10] وسائل الشیعة 29: 342، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب37، ح3، ط آل البیت.
[11] جواهرالکلام 43: 170، ط دارالکتب الاسلامیة.
[12] مسالک الافهام 15: 398، ط المعارف الاسلامیة.
[13] مسالک الافهام 15: 397، ط المعارف الاسلامیة.
[14] تهذیب الاحکام 10: 250، ح992، ط دارالکتب الاسلامیة.
[15] من لا یحضره الفقیه 4: 149، ح5330، ط جماعة المدرسین.
[16] تهذیب الاحکام 10: 250، ح992، ط دارالکتب الاسلامیة.
[17] جواهرالکلام 43: 170، ط دارالکتب الاسلامیة.
[18] شرایع الاسلام 4: 103، ط استقلال طهران.
[19] کشف اللثام 5: 361، ط جماعة المدرسین.
[20] مسالک الافهام 15: 397، ط المعارف الاسلامیة.
[21] المبسوط 7: 83، ط المرتضویة.
[22] وسائل الشیعة 29: 342، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب38، ح1، ط آل البیت.