درس خارج فقه استاد مقتدایی

90/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات (مصادیق ضمان دیه بالتسبیب اضرار به ماره با ایجاد میزاب و غیره)
 مسأله4: «لو حفر بئرا في ملك غيره عدوانا فدخل ثالث فيه عدوانا ووقع في البئر ضمن الحافر»
 این مسأله مانند مسأله 1 از ضمان دیه است. اگر بدون اطلاع مالک در ملکش چاهی کنده شد حافر ضامن است چون عدوان است حتی اگر کسی عدوانا و بدون اذن وارد این منزل شد و افتاد در چاه و مُرد حافر ضامن است زیرا گرچه بدون اذن وارد شدنش تعدی و تجاوز به ملک غیر- مثلا دزدی- بوده است اما این موجب هدر بودن خونش نیست بلکه ادله ضمان شامل این مورد می‌شود. و فرض این است که چاه را عدوانا کنده است و رضایت بعد از قتل تاثیر در ضمان قتل ندارد.
 مسأله5: «من الاضرار بطريق المسلمين إيقاف الدواب فيه وإلقاء الأشياء للبيع، وكذا إيقاف السيارات إلا لصلاح المارة بمقدار يتوقف عليه ركوبهم ونقلهم»
 اگر کسی در مسیری عمومی حیوان یا ماشینش را نگه دارد و باعث اضرار شود مسأله دو صورت دارد:
 صورت اول: اگر توقف او برای منفعت عامه نباشد ضامن است.
 صورت دوم: اگر بخاطر نیاز مردم باشد چون لمصلحة المارة است اشکالی ندارد و جزء همان مصادیقی است که اگر برای مصلحت عامه وضع حجر کند یا میخی بکوبد و تصادفا باعث اضرار شود چون محسن است ضامن نیست.
 مسأله6: «ومن الضرار إخراج الميازيب بنحو يضر بالطريق، فإن الظاهر فيه الضمان، ومع عدم الاضرار لو اتفق إيقاعها على الغير فأهلكه فالظاهر عدم الضمان، وكذا الكلام في إخراج الرواشن والأجنحة، ولعل الضابط في الضمان وعدمه إذن الشارع وعدمه، فكل ما هو مأذون فيه شرعا ليس فيه ضمان ما تلف لأجله، كالخراج الرواشن غير المضرة ونصب الميازيب كذلك وكل ما هو غير مأذون فيه ففيه الضمان، كالأضرار بطريق المسلمين بأي نحو كان، فلو تلف بسببه فالضمان ثابت وإن لا تخلو الكلية في الموضعين من كلام وإشكال»
 در این مسأله سه عنوان مورد بحث قرار می‌گیرد:
 مورد اول: میزاب؛ مورد دوم: رواشن؛ و مورد سوم: اجنحة.
 در هر یک از موارد سه صورت مطرح است:
 صورت اول: اضرار به مارة مطلقا.
 صورت دوم: عدم اضرار به مارة.
 صورت سوم: اضرار اتفاقی و موردی.
 حضرت امام با عنایت به دو صورت فوق معیار ضمان و عدم ضمان را اذن شارع دانسته است یعنی اگر هر یک از موارد سه گانه مطابق اذن شارع بود ضمان ندارد و اگر مصداق اذن شارع نباشد ضمان دارد.
 اکنون در بحث از مسأله6 تحت عنوان اضرار و عدم اضرار مسأله را بررسی می‌کنیم.
 صورت اول: عدم اضرار به مارة: اگر در طریق عام میازیب یا رواشن و یا اجنحة ایجاد کند و مضر به حال ماره نباشد مثلا در ارتفاع بالاست و مزاحم رفت و آمد نیست- البته مواقع بارانی هم نیست چون معمولا انسان در مواقع باران مواظب و آماده و مهیا است اما در مواقع غیر بارانی قسم بعدی است که می‌گوییم- نه ارتفاع آن مزاحم است نه آبریزی آن مزاحم است «فان الظاهر عدم الضمان» اگر تصادفا منجر به مزاحمتی شد ضمان ندارد.
 دلیل مسأله:
 1- این عمل شرعا جایز بود و ضمان ندارد.
 مرحوم محقق [1] می‌فرماید «فانه عمل الناس»
 مرحوم صاحب جواهر [2] در ادامه می‌فرماید: «فی جمیع الاعصار والامصار»
 2- اجماع: مرحوم صاحب جواهر [3] اضافه می‌کند «بل حکی الاجماع علیه منهم المصنف فی النافع [4] بل فی السرایر [5] نفی الخلاف فیه بین المسلمین»
 و نیز شیخ طوسی [6] ادعای اجماع کرده است.
 3- روایت: روایتی داریم که مشهور است وقتی پیامبر به مدینه آمدند مسجدی ساختند که حجره‌هایی داشت و یک درب به بیرون داشت و یک درب به مسجد و ناودانهایی داشت که به طرف مسجد جاری بود و بعد از مدتها وقتی جمعیت زیاد شد مزاحمت‌هائی برای مردم داشت رسول الله(ص) مأمور شدند درب‌های باز شده به طرف مسجد را ببندد و به امر خدا همه را بستند الا درب خانه امیرالمؤمنین و همه ناودان‌ها را هم برگرداندند فقط به عباس اجازه دادند که ناودان خانه‌اش به طرف مسجد باشد. ابابکر هر چه اصرار کرد که ناودان حجره‌اش را برنگردانند پیامبر نپذیرفت و نیز اصرار کرد فقط اجازه باز کردن یک پنجره به طرف مسجد را داشته باشد که اجازه داده نشد تا در زمان خلافت عمر روزی عمر از زیر آن ناودان عبور می‌کرد. از ناودان حجره عباس چند قطره آب به لباس عمر ریخت و عمر عصبانی شد خود عمر شخصا رفت و ناودان را از جا کند و دور انداخت خبر به عباس رسید و عباس آمد و خطاب به عمر گفت «أتقلع میزابا نصبه رسول الله بیده» آیا میزابی را که رسول الله با دست خودش نصب کرده است از جا کنده‌ای؟ عمر متوجه شد که این همان میزابی است که رسول الله نصب کرده است «فقال عمر والله لاینصبه الا من یرقی علی ظهری» [7]
  [8] لذا برای جبران گفت من اشتباه کردم به خدا قسم کسی میزاب را نصب نمی‌کند مگر از گُرده عمر بالا رود و لذا در همان جا خم شد کنار دیوار که فردی روی گُرده او رفت و ایستاد و ناودان حجره عباس را دوباره نصب کرد.
 ملاحظه می‌فرمایید نصب میزاب اگر مزاحمتی نداشته باشد جایز است.
 4- سیره: مرحوم شیخ در خلاف [9] می‌فرماید «لان هذا الاجنحة والساباط والسقائف وغیر ذلک الی یومنا هذا ولم ینقل ان احدا اعترض فیها فثبت ان اقرارها جایز اجماعا»
 دلیل جواز این است که این اجنحة و بالکن‌ها و نیز گذرها که سقف کوچه می‌شود و سایبان‌ها و سقائف که در برخی محله‌ها برای بازار یا محل تجمع ایجاد می‌کنند همواره بوده است و کسی اعتراضی نکرده است پس معلوم می‌شود جایز است.
 5- اصل: مرحوم شیخ طوسی [10] در ادامه می‌فرماید «مضافا الی ان الاصل عدم الضمان»
 مرحوم محقق [11] بعد از میزاب می‌فرماید «وکذا اخراج الرواشن فی الشوارع اذا لم تضر بالمارة»
 حکم ایجاد میزاب و غیره در کوچه بن بست:
 البته در کوچه‌ای که بن بست است نیز همین گونه است عبارت علما معمولا قید ندارد.
 مرحوم صاحب جواهر این قید را زده که بشرط اینکه نافذه باشد و کوچه در رو داشته باشد و اگر بن بست است به اذن شرکاء مانعی ندارد به دلیل اینکه اینجا مشترک است و تصرف در آن با اذن شرکاء است.
 اقول: ظاهرا این کافی نیست زیرا اینجا اگر مشترک بین 5 نفر است در کوچه غیر بن بست عموم مسلمین مشترکند حال وقتی در اشتراک 5 نفره جایز نباشد در اشتراک بین عموم مسلمین هم نباید جایز باشد. بنابراین در مورد طریق‌های بن بست هم همان دلایل طریق‌های ماره جاری است پس عبارت مرحوم محقق اطلاق دارد و عبارت علما هم اطلاق دارد و حکم کوچه و خیابان در رو دار با کوچه و خیابان بن بست یکی است.
 صورت دوم: اضرار به مارة: صورت دوم این است که ایجاد میزاب و غیره باعث مزاحمت و اضرار به مارة باشد بحث آن برای بعد ان شاء الله.
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین


[1] شرایع الاسلام 4: 1026، ط استقلال طهران: «الثامنة: نصب الميازيب إلى الطرق جائز، وعليه عمل الناس»
[2] جواهر الکلام 43: 117، ط دارالکتب الاسلامیة.
[3] جواهر الکلام 43: 117، ط دارالکتب الاسلامیة.
[4] مختصر النافع 2: 306، ط مطبوعات الدینیة.
[5] السرائر 3: 400، ط جماعة المدرسین.
[6] الخلاف 5: 290، ط جماعة المدرسین.
[7] مسالک الافهام 15: 370، ط المعارف الاسلامیة.
[8] مسند احمد 1: 210، ط دار صادر، بیروت.
[9] الخلاف 5: 290، ط جماعة المدرسین.
[10] الخلاف 5: 290، ط جماعة المدرسین: «دليلنا: أن الأصل جوازه، و المنع يحتاج الى دليل.»
[11] شرایع الاسلام 4: 1026، ط استقلال طهران.