درس خارج فقه استاد مقتدایی

90/11/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات (قتل بچه با حرکت دایه در حال خواب)
 حضرت امام در مسأله 7 می‌فرماید: «النائم إذا أتلف نفسا أو طرفا بانقلابه أو سائر حركاته على وجه يستند الاتلاف إليه فضمانه في مال العاقلة، وفي الظئر إذا انقلبت فقتلت الطفل رواية بأن عليها الدية كاملة من مالها خاصة إن كانت إنما ظأرت طلبا للعز والفخر، وإن كانت إنما ظأرت من الفقر فإن الضمان على عاقلتها، وفي العمل بها تردد، ولو كان ظئرها للفقر والفخر معا فالظاهر أن الدية على العاقلة، والأم لا تلحق بالظئر.»
 بحث این بود که اگر کسی خواب باشد و در خواب حرکتی بکند و در اثر این حرکت بچه‌ای که کنار او خوابیده بود تلف شود یا نقص عضو برای بچه پیش آید در مسأله دو قول است:
 قول اول: شبه عمد: گروهی گفتند قتل شبه عمد است و دیه بعهده خود شخص نائم است.
 قول دوم: خطای محض: گروهی گفتند قتل خطای محض است و دیه به ععهده عاقله است.
 ما گفتیم خطای محض است و یک شبهه هم بود جواب دادیم.
 تا اینجا بحث در نائم بود که تمام شد منتهی در نائم قید کردند که غیر دایه باشد و گفتیم اگر دایه باشد و در اثر حرکتی در خواب بچه تلف شود روایت خاصی وارد شده است که آن را از نائم جدا می‌کند.
 قتل بچه با حرکت دایه در خواب:
 اکنون به بحث دایه نائم می‌پردازیم و می‌‌گوییم مسأله دو صورت دارد:
 صورت اول: پذیرش دایگی للعز والفخر: اگر از روی عزت و فخر دایگی را پذیرفت مثلا افتخار کند که دایه فلان بچه بوده است و قصد کاسبی نداشته است دیه را باید خودش بدهد
 صورت دوم: پذیرش دایگی للفقر: و اگر از روی فقر و ضرورت و تأمین معاش دایگی را پذیرفت دیه را عاقله باید بپردازد.
 دلیل مسأله:
 مستند هر دو صورت روایت است. محمد بن مسلم از ابوجعفر امام پنجم(ع) نقل کرده است که فرمود «ایما ظئر قوم قتلت صبیا لهم وهی نائمة فقتلته فان علیها الدیة من مالها خاصة ان کانت انما ظائرت طلبا العز والفخر وان کانت ظائرت من الفقر فان الدیة علی عاقلتها» [1]
 امام می‌فرماید اگر دایه برای عز و فخر شیردهی کرده و در خواب باعث قتل بچه شد دیه با دایه است یعنی قتل شبه عمد است و اگر بخاطر فقر و جهت تأمین معاش شیردهی کرده است دیه با عاقله است یعنی قتل خطای محض است.
 طرق نقل روایت:
 صاحب وسائل این روایت را به چند طریق نقل می‌کند:
 طریق اول: محمد بن یعقوب کلینی [2] با سلسله سند از محمد بن مسلم از امام پنجم(ع).
 طریق دوم: مرحوم شیخ در تهذیب [3] سند را به محمد بن مسلم از ابی جعفر(ع) می‌رساند.
 طریق سوم: مرحوم صدوق [4] در من لا یحضر از محمد بن مسلم از ابی جعفر(ع) نقل می‌کند.
 طریق چهارم: مرحوم شیخ [5] در طریق دیگری از ابی جعفر(ع) غیر محمد بن مسلم نقل می‌کند.
 طریق پنجم: در تهذیب [6] و نیز در کتاب محاسن برقی [7] روایت را از غیر محمد بن مسلم از امام هشتم(ع) نقل می‌کند.
 در هر حال مضمون یکی است. جمع کثیری از علماء به این روایت عمل کردند.
 مرحوم محقق در شرایع [8] روایت را نقل کرده و بر اساس آن فتوی داده است.
 مرحوم شهید در مسالک [9] می‌فرماید «ان فی اسنادها ضعف وجهالة»
 عین همین نظر را محقق اردبیلی در مجمع الفائدة [10] دارد و می‌فرماید «ولکن فی سند الکل ضعف وجهالة یمنع من المعل بمضمونها مع مخالفتها للاصل» ایشان برای رد روایت علاوه بر ضعف سند مخالفت روایت با اصل را مطرح می‌کند چون این تفصیل تفصیل روشنی نیست زیرا اگر در خواب منتهی به مرگ شد چه فرقی می‌کند که از روی طلب فخر باشد یا از روی فقر پس تفصیل نمی‌تواند دلیل محکمی بر مخالفت با اصل باشد و چون دلیل محکمی نداریم مقتضای اصل و قاعده می‌گوید هر دو مورد خطای محض است.
 مرحوم شهید در مسالک [11] می‌فرماید «مخالفتها للاصل من ان فعل النائم خطاء محض وطلب الفخر لا یخرج الفعل عن وصفه بالخطاء»
 امام هم می‌فرماید در ظئر روایتی است که دلالت بر این تفصیل دارد «وفی العمل بها تردد»
 مرحوم آقای خویی [12] روایت را به طرق مختلف نقل می‌کند و می‌فرماید درست است که ضعف دارد منتهی در مجموع این طرقی که این روایت به آن طرق نقل شده؛ صحیح است.
 برای نمونه در محاسن برقی نقل شده است مرحوم آقای خویی در ادامه می فرماید «وما رواه البرقی سنده صحیح وکانه لم یلتفتوا الیه» شاید فقهاء روایت برقی را ندیدند لذا ایشان می‌فرماید چاره‌ای نیست باید به این روایت عمل کنیم.
 مناقشه در کلام مرحوم خویی:
 اولا: به نظر می رسد خیلی بعید است که آقایان روایت برقی را ندیده باشند.
 ثانیا: محقق اردبیلی [13] می‌فرماید «وفی الکل ضعف» همه روایات ضعیف است. بقیه فقهاء نیز شبیه اردبیلی گفته‌اند پس نمی‌توان به آقایان نسبت داد که روایت را ندیده باشند.
 ثالثا: صاحب وسائل با همان طریقی که از شیخ نقل می‌کند؛ از برقی هم نقل می‌کند پس نمی‌شود بگوییم فقهاء در وسائل نقل از شیخ را دیدند ولی نقل از برقی را ندیدند.
 توجیه کلام مرحوم خویی:
 البته در توجیه کلام مرحوم خویی می‌توان گفت نظر آقای خویی این است که سند روایت برقی صحیح است ولی بقیه آقایان می‌گویند روایت برقی هم ضعیف است.
 مرحوم شهید [14] می‌فرماید «وکان القول بوجوب دیته علی عاقلتها مطلقا اقوی وهو خیرة اکثر المتأخرین»
 نکته: بر فرض روایت را قبول کنیم و فتوی به تفصیل بدهیم اما چون روایت خلاف مقتضای قاعده است نمی‌توان گفت اطلاق دارد بلکه باید به مورد روایت اکتفاء شود. برای مثال اگر کسی هم از روی فخر و هم از روی فقر دایه شد و شیردهی کرد این خارج از روایت است و حکم خطای محض دارد.
 حکم قتل بچه توسط مادر شیرده در حال خواب:
 امام در ذیل می‌فرماید «والام لا تلحق بالظئر» مادری که در حال شیر دادن و در حال خواب باعث قتل بچه‌اش شد محلق به دایه نیست.
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین


[1] وسائل الشیعة 29: 266، کتاب القصاص، ابواب موجبات الضمان، باب29، ح1، ط آل البیت.
[2] الکافی 7: 370، ح2، ط الاسلامیة.
[3] تهذیب 10: 222، ح872، ط الاسلامیة.
[4] الفقیه 4: 160، ح5363، ط جماعة المدرسین.
[5] تهذیب 10: 222، ح873، ط الاسلامیة.
[6] تهذیب 10: 222، ح874، ط الاسلامیة.
[7] المحاسن للبرقی 2: 305، ط الاسلامیة.
[8] شرایع الاسلام 4: 235، ط اسماعیلیان.
[9] مسالک الافهام 15: 352، ط المعارف الاسلامیة.
[10] مجمع الفائدة والبرهان 14: 232، ط جماعة المدرسین.
[11] مسالک الافهام 15: 352، ط المعارف الاسلامیة.
[12] مبانی تکملة المنهاج 2: 224، ط العلمیة.
[13] مجمع الفائدة والبرهان 14: 232، ط جماعة المدرسین.
[14] مسالک الافهام 15: 352، ط المعارف الاسلامیة.