درس خارج فقه استاد مقتدایی

90/08/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: کتاب الدیات (الحاق مشاهد مشرفه به حرم:)
 بحث اخلاقی: محسنات لسان:
 گفتیم یکی از صفات نیک برای انسان ذکر زبانی و قلبی است که از اوصاف عباد الله و عباد الرحمن و عباد الصالحین است و مرتبتی از مراتب کمال است.
 در آیات قرآن کریم شاید کمتر موضوعی داشته باشیم که روی آن به اندازه «ذکر» تاکید شده باشد ولی برای «ذکر» حد معین نشد بلکه دستور ذکر کثیر وارد شده است و قرآن کریم باعبارات متنوع به پیامبران یا مؤمنین یادآوری می‌کند که به یاد خدا باشید.
 1- «واذکر ربک کثیرا» [1] خداوند خطاب به حضرت زکریا می‌فرماید بسیار ذکر خدا را یاد آور باش.
 2- «واذکر ربک فی نفسک تضرعا وخیفة ودون الجهر من القول بالغدو والآصال» [2] پروردگارت را در درون خود و از روی تضرع و خوف آهسته و آرام صبحگان و شامگاهان یاد کن و از غافلان مباش.
 3- «واذکروا نعمة الله علیکم» [3] و نعمت بزرگ خدا بر خود را به یاد آور.
 4- «فاذکروا آلاء الله» [4] پس نعمت‌های خدا را به یاد آورید.
 5- «الذین یذکرون الله قیاما وقعودا وعلی جنوبهم» [5]
 همان کسانی که خدا را ایستاده و نشسته و در حالی که بر پهلو خوابیده‌اند یاد می‌کنند.
 این اذکار در بین علما معروف به «ذکر نافع» است و اگر مداوم باشد آثار خاصی دارد و یکی از برکات ذکر مداوم این است که خدا هم به یاد انسان خواهد بود.
 6- «فاذکرونی اذکرکم واشکروا لی» [6] خداوند در قرآن کریم می‌فرماید به یاد من باشید و ذکر بگوئید تا من نیز به یاد شما باشم و شکر مرا بجای آورید و نعمت‌های مرا کفران نکنید.
 7- «واقم الصلاة ان الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر ولذکر الله اکبر والله یعلم ما تصنعون» [7]
 نماز را بر پا دار که نماز انسان را از زشتی‌ها و اعمال ناپسند باز می‌دارد و یاد خدا بزرگتر و برتر است و خداوند آنچه را که انجام می‌دهید می‌داند.
 تعبیرات در تفسیر «ذکر الله اکبر»:
 تعبیر اول: «ذکر» مصدر است و در صورت اضافه شدن به فاعل (ذکر الله) یعنی خداوند به یاد بنده است.
 تعبیر دوم: «ذکر» در صورت اضافه شدن به مفعول (ذکر الله) یعنی انسان به یاد خداوند است.
 روایاتی هم در این مورد وارد شده است که اگر انسان به یاد خدا بود خدا هم به یاد اوست.
 1- «عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن ابن فضال رفعه قال: قال الله عز وجل لعيسى(ع): يا عيسى اذكرني في نفسك أذكرك في نفسي واذكرني في ملا[ك] أذكرك في ملاء خير من ملاء الآدميين، يا عيسى ألن لي قلبك وأكثر ذكري في الخلوات واعلم أن سروري أن تبصبص إلي وكن في ذلك حيا ولا تكن ميتا.» [8]
 مرفوعه ابن فضال نقل کرده است که خداوند به حضرت عیسی (ع) وحی فرستاد ای عیسی در درون خود به یاد من باش که من نیز در آن صورت به یاد تو خواهم بود و در حضور مردمان مرا یاد کن که در حضور کسانی که بهتر از آدمیانند تو را یاد خواهم کرد ای عیسی قلب خود را برایم نرم و پذیرا ساز و در خلوت‌ها بسیار به یاد من باش و این را بدان که ثمره شادی من به تو باز خواهد گشت ومن از تو راضی خواهم شد و در این جهت سر زنده باش و از مردگان مباش.
 در تعبیرات بزرگان است که ذکر دو مرحله دارد:
 مرحله اول: اولین مرحله ذکر این است که انسان به یاد خدا باشد و شاید این مرحله یک مقدار تمرین بخواهد که یوجب الانس والمحبة خود این ذکر موجب انس و محبت است.
 مرحله دوم: این است که یوجبه المحبة همان انسی که در اثر ذکر پیدا شد خودش موجب ذکر می شود یعنی من احب شیئا اکثر ذکره [9] انسان اگر چیزی را دوست بدارد بسیار از او نام می‌برد و دائم به یاد خداست و یاد خدا ملکه او می‌شود.
  امام صادق(ع) [10] می‌فرمود می‌دیدیم که پدرم زبانش به سقف دهان چسبیده و مرتب «لا اله الا الله» می‌گوید.
 در روایت آمده است معاذ بن جبل [11] از پیامبر پرسید یا رسول الله ای الاعمال افضل فقال ان تموت ولسانک رطب من ذکر الله. کدام عمل با فضیلت‌تر است؟ رسول الله فرمود بهترین کار این است که هنگام مردن زبانت به ذکر خدا مرطوب باشد.
 و دیده شده بعضی از بندگان خدا در همان حالت مرگ در حال ذکر بوده‌اند خوشا بحال کسانی که به این مرحله از ذکر برسند که در تمام حالات فانی فی الله باشند و با این حال بمیرند.
 
 بحث فقهی:
 گفتیم اگر کسی قتل یا جنایتی مرتکب شد و برای فرار از قصاص و حد به حرم پناه برد تا زمانی که در حرم پناهنده است قصاص نمی‌شود منتهی بر او سخت می‌گیرند تا از حرم خارج شود.
 در ذیل مسأله یک پرسش مطرح شد که آیا بقیه مشاهد مشرفه ملحق به حرم است یا خیر؟ در مسأله سه قول مطرح بود.
 1- توقف و تردید: کلام مرحوم امام [12] و ظاهر عبارت محقق تردید بود امام فرمود «علی رأی»
 2- عدم الحاق: مرحوم شهید قول دوم را پذیرفته بود و دلیل آنها که ذکر شد.
 3- الحاق: تعدادی از فقهاء قائل به الحاق بوده‌اند و مرحوم صاحب جواهر [13] استدلالاتی برای عظمت مشاهد مشرفه بیان کرد. از این جهت فرمود به حرم ملحق است و فرمود کسی اگر خلاف این فتوی بدهد جرأت می‌خواهد.
 
 بیان یک دلیل برای قول اول ودوم وجواب آن:
 اکنون پرسشی مطرح است که افرادی مثل مرحوم امام [14] و محقق [15] و شهید [16] که یا تردید دارند و یا می‌گویند ملحق نیست آیا این روایات را ندیدند که مشاهد مشرفه را به حرم ملحق کرده است؟
 می‌گوئیم قطعا دیدند و معتقدند که حرمت این مشاهد ازحرمت حرم اولی است. منتهی ممکن است گفته شود شاید در ذهن مبارکشان این بود که آیا ملاک حکم عدم اجرای حد در صورت پناه بردن به حرم؛ همان احترام است تا بگوییم در جاهای دیگر هم همین احترام موجود است یا اینکه ملاک چیز دیگری است؟ چه بسا این آقایان می‌گویند من المحتمل شاید عدم اجرای حد در صورت پناهنده شدن به حرم وجه دیگری داشته باشد.
 مرحوم آیت الله تبریزی [17] بر این مطلب تصریح می‌کند و می‌فرماید در ذهن آقایان شاید این باشد که «کون مشاهدهم فضلا عن حرم الرسول اولی حرمتا من الحرم المقابل للحل وان کان مما لاریب فیه الا ان کون تمام ملاک الحکم الوارد فی تلک الروایات مجرد حرمة الحرم ولا دخل فیه غیره من غير ورود خطاب شرعي في غير الحرم غیر ظاهر، والله العالم» شاید در ذهن آقایان این بود که گر چه بیشتر بودن حرمت مشاهد مشرفه از حرم کعبه مسلم است و شکی در آن نیست اما نمی توان به وضوح گفت دلیل عدم اجرای حدود درصورت پناهنده شدن مجرم به حرم به خاطر احترام به حرم است تا بگوئید پس مشاهد مشرفه که احترام بیشتری دارند از مجازت مجرم در صورت پناهنده شدن به آنها خودداری خواهد شد.
 پاسخ: می‌گوئیم بسیار واضح و روشن است که ملاک در حکم همین احترام است و دلیل، ظهور دو روایت است که به آن تمسک کردیم و در ذیل همین دو روایت آمده است اگر در بیرون حرم جنایت انجام داد و پناهنده شد نمی‌شود او را بیرون آورد ولی اگر در خود حرم این کار را انجام داد همانجا قصاص می‌شود و در خود روایت تعلیل آن را آورده و فرمود «یقام علیه الحد فی الحرم لانه لم یر للحرم حرمة» [18] در همان حرم حد بر او جاری می‌شود زیرا او به احترام حرم معتقد نیست تا ما او را به احترام حرم حد نزنیم.
 از این تعلیل استفاده می‌شود که ملاک در حکم احترام حرم است و این احترام در دیگر مشاهد مشرفه نیز وجود دارد. و تعلیل هم تعمیم دارد و شامل همه موارد می‌شود.
 مسأله26 «ما ذكر من التقادير دية الرجل الحر المسلم، وأما دية المرأة الحرة المسلمة فعلى النصف من جميع التقادير المتقدمة، فمن الإبل خمسون ومن الدنانير خمسمأة، وهكذا» [19]
 مساله 26 در مورد دیه زن است. ان شاء الله بحث بعد.
 وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.
 


[1] آل عمران(3): 41.
[2] اعراف(7): 205.
[3] آل عمران(3): 103.
[4] اعراف(7): 69.
[5] آل عمران(3): 191.
[6] بقره(2): 152.
[7] عنکبوت(29): 45.
[8] الكافي 2: 502، ط دارالکتب الاسلامیة.
[9] الكافي 2: 500، ط دارالکتب الاسلامیة.
[10] الكافي 2: 498، ط دارالکتب الاسلامیة.
[11] بحار الانوار 89: 20، ط بیروت
[12] تحرير الوسيله 2: 558، ط اسماعیلیان.
[13] جواهر الکلام 43: 32، ط دارالکتب الاسلامیة.
[14] تحرير الوسيله 2: 558، ط اسماعیلیان.
[15] شرایع الاسلام 4: 1018، ط استقلال طهران.
[16] مسالک الافهام 15: 322، ط المعارف الاسلامیة.
[17] تنقیح مبانی الاحکام، کتاب الدیات: 39، ط دار الصدیقة الشهیدة(س)، 1428ق، قم.
[18] وسائل الشیعة 13: 225، کتاب الحج، ابواب مقدمات الطواف، باب14، ح 1، ط آل البیت.
[19] تحرير الوسيله 2: 558، ط اسماعیلیان.