درس خارج فقه استاد مقتدايي

88/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

تذکر اخلاقی:

موانع درس فراوان است و هر روز موانع جدیدی نیز می‌رسد برادران بزرگوار باید توجه داشته باشند مسیر حوزه مسیر ویژه‌ی تعلیم، تعلم و تفقه فی الدین است. این وظیفه اصلی ماست و حوادثی که پیش می‌آید فرع است طلاب می‌توانند در متن قضایای جامعه باشند اما به کیفیتی که به تعلیم و تعلم لطمه وارد نشود. بلکه ضمن درس و بحث در یک جلسه و راهپیمایی شرکت می‌کند، یا در موردی اظهار نظر می‌کند. اگر یک روز یا یک ساعت از عمر انسان از بین برود و درس نخواند هرگز نمی‌تواند جبران کند باید بکوشیم هیچ چیز مانع پیشرفت درسی، مطالعه، مباحثه و حضور در درس نشود. مشکلاتی که پیش می‌آید را باید در مسیر خودش قرار داد و تعلیم، تعلم، تفقه در دین، بررسی مسائل علمی، نوشتن، پژوهش و امثال اینها برای طلبه اصل است. توصیه ما به شما عزیزان این است که نگذارید وقتتان بیهوده تلف بشود بعد پشیمان شوید، پشیمانی هم هیچ موقع سودی ندارد.

بحث فقهی:

مسأله23: در بحث قصاص گفتیم با تحقق قتل عمد قصاص ثابت است. یکی از چیزهایی که در محاکم بسیار پیچیده است تشخیص قتل عمد است و تشخیص آن در حکم نیز تأثیر می‌گذارد زیرا اگر عمد باشد قصاص دارد اگر شبه عمد یا خطای محض باشد دیه دارد، و دیه حسب مورد با عاقله یا با خود جانی یا بیت المال است لذا به خاطر اهمیت مسأله در فقه موارد متعددی را بعنوان مثال ذکر می‌کنند. و هر یک از آنها یک راهی برای تشخیص عمد از غیرعمد باز می‌کند.

اقسام قتل عمد:

1- قتل عمد بالمباشرة: و این عملاً صوری دارد که برای نمونه در ذیل چند صورت بیان می‌شود:

صورت اول: با دستهایش گلوی کسی را فشار داده او را خفه می‌کند.

صورت دوم: با دست دهان کسی را می‌گیرد و او را خفه می‌کند.

صورت سوم: با چاقو کسی را می‌کشد.

صورت چهارم: با شمشیر سر یک کسی را می‌برد.

در همه این صور عرفاً می‌گویند مباشرتاً انجام داد.

2- قتل بالتسبیب: یعنی سببی ایجاد کرده است که آن سبب موجب قتل شد. قتل بالتسبیب هم صور متعددی دارد:

صورت اول: این است که به ایجاد سبب ایجاد فعل می‌شود به این صورت که جانی منفرداً فعل تسبیب را انجام می‌دهد. برای نمونه:

1- بدون کمک کسی ریسمان را با فشار به گلوی کسی می‌بندد تا او خفه بشود (این غیر کسی است که با دست انسانی را خفه کند).

2- با یک دستمال گلوی کسی را می‌بندد آن دستمال موجب قتل می‌شود.

3- با گلوله در فاصله‌ی مثلاً 500متری یک شخصی را می‌کشد.

4- شخصی را از یک بلندی به پایین می‌اندازد.

5- شخصی را در آب دریا می‌اندازد و آب او را خفه می‌کند.

6- شخصی را در آتش می‌اندازد و آتش او را می‌سوزاند.

در تمام این صور فعل قتل، مباشری نیست بلکه تسبیب است. سبب آب و آتش است اما جانی این سبب را انجام داد و قتل واقع شد.

صورت دوم: جانی سبب را ایجاد می‌کند منتهی قتل با مباشرت خود مجنی‌علیه انجام می‌شود، برای نمونه:

جانی در یک لیوان شربت سمّ می‌ریزد و مجنی‌علیه با اختیار خودش شربت لیوان را می‌آشامد مسموم می‌شود می‌میرد. در همه این موارد گفتیم با کمک خود مجنی‌علیه قتل تحقق پیدا کرده است و در عین حال قتل عمد است.

صورت سوم: انجام قتل با کمک یک حیوان

(بحث امروز): مسأله24 صورت سوم از تسبیب است یعنی جانی فعلی که با کمک یک حیوان باعث قتل است را انجام می‌دهد مثلاً در باغ وحش و در یک قفسی چند شیر را نگه می‌دارند شخصی درب قفس را باز می‌کند یک نفر را داخل قفس می‌اندازد و شیر او را می‌درد یا در سابق گودالی می‌کندند یا دیوار می‌کشیدند چند حیوان درنده را در آنجا نگهداری می‌کردند.

اگر شخصی را در مسبعة یعنی جایی که درنده وجود دارد انداخت و درنده‌ها او را خوردند در این صورت؛

1- اگر برای مقتول امکان فرار از مهلکه نباشد قتل عمد است.

2- اگر امکان فرار باشد و فرار نکند و بماند تا شیر او را از بین ببرد اینجا قتل عمد نیست. در همه این موارد مفصلاً بحث کردیم و گذشت.

مسأله25: بحث این است که کسی را می‌برد در یک بیابانی معروف که منطقه حیوانات درنده است یا جنگلی که محل حیوانات درنده است گرچه در حال حاضر درنده‌ای به چشم نمی‌خورد اما تصادفاً حیوانی او را می‌درد. در این صورت؛

1- اگر دست‌هایش را بسته بود و راه فرار نداشت قتل عمد است. زیرا عرف می‌گوید قتل مستند به جانی است. اگر راه فرار داشت صوری همانند بقاء عمدی و عدم بقاء مطرح است که در مسأله‌های قبل گذشت.

2- اگر در یک بیابانی که احتمال دارد درنده در آنجا وجود داشته باشد رها شود در این صورت اگر با قصد قتل او را در بیابان یا جنگل رها کرد به امید اینکه حیوان درنده‌ای او را ببلعد و تصادفاً هم حیوان درنده‌ای او را بلعید می‌گوییم گرچه گذاشتن این شخص در این ارض و یا آن جنگلی که حیوان درنده ندارد ممایقتل غالباً نیست اما چون قصد قتل دارد و قتل هم محقق شد قتل عمد است. اما اگر قصد قتل نداشت بلکه قصد اخافه و ارعاب داشت و تصادفاً حیوان درنده‌ای آمد او را بلعید اینجا قتل عمد نیست چون هم فعل ممایقتل غالباً نیست و قصد قتل نیز نداشت پس شبه عمد است بنابراین این قصاص ندارد و دیه دارد.

3- اگر شخصی را در یک بیابان معمولی که مطمئن است حیوان درنده‌ای ندارد رها کرد و تصادفاً حیوانی پیدا شد و او را بلعید اینجا چون اطمینان دارد که حیوان درنده‌ای نیست قصد قتل هم ندارد می‌گوییم در تمام صور قصاص ندارد.

مسأله26: «لو القاه عند السبع فعضّه بما لایقتل به لکن سری فمات فهو عمد علیه القود» اگر کسی را پیش یک حیوان درنده انداخت و حیوان او را گاز گرفت، مثلاً سگی داشت آن شخص را برد کنار سگ و سگ هم پرید و گاز گرفت و این گاز ممایقتل غالباً نبود و با معالجه خوب می‌شد، و قصد قتل هم نداشت اما سری بنفسه و انجر الی قتله این محل گازگرفتگی تورم و چرک کرد و چرک به قلبش خورد موجب مرگش شد. پس خود گاز گرفتگی موجب قتل نیست بلکه همانند زخمی است که آن زخم عفونت پیدا کند و موجب مرگ بشود آیا این قتل عمد است یا شبه عمد؟

قبلاً گفتیم اگر کسی جرحی که ممایقتل نیست بر کسی وارد کرد مثلاً اگر یک چاقو به کسی بزند، ممایقتل غالباً نیست اما ممایسری غالباً است، غالباً موجب سرایت به نفس می‌شود پس فعل به ضمیمه ممایسری غالباً به ممایقتل غالباً تبدیل می‌شود خود این گاز گرفتن حیوان مثل آن چاقویی که شخصی زد فعل ممایقتل نیست اما اینطور ضربه نوعاً سرایت به نفس می‌کند بعد از یک مدتی عفونی شده منجر به مرگ می‌شود در اینصورت قتل عمد است. اما اگر غالباً ممایسری نیست بلکه با عدم معالجه تصادفاً سرایت الی النفس کرد این قتل شبه عمد است و قصاص ندارد.

مسأله27: بحث بیشتری دارد انشاءالله فردا.

و صلی الله علی سیدنا محمد و ال محمد