درس خارج فقه استاد مقتدايي

87/08/19

بسم الله الرحمن الرحيم

«الفصل الخامس في حدالسرقة»در حد سرقت در پنج امر بحث مي‌شود:

1- سارق 2- مسروق 3- راه اثبات سرقت 4- حد سرقت 5- لواحق.

مقدمه

قبل از ورود در مباحث پنجگانه به عنوان مقدمه بحث اصل حرمت سرقت را مطرح مي‌کنيم و توضيحاتي پيرامون نوع حرمت و نسبت بين حرمت و حد بيان مي‌کنيم.

توضيحي پيرامون اصل حرمت: يكي از اموري كه مذاق شرع مقدس اهتمام عظيمي به آن دارد و تأكيدهاي فراواني در شرع روي آن شده است؛ رعايت حرمت مال مردم است. حرمت مال مردم در شرع مقدس اسلام در رديف احترام به خون آنان قرار دارد. همان‌گونه كه خون مسلمان محترم است و شارع مقدس به هيچ وجه اجازه نمي‌دهد به جان و خون انسان تعرض شود؛ در مورد مال مسلمان هم به هيچ‌وجه اجازه نداده و نمي‌دهد كسي من غير حق در مال ديگري تصرف بكند. احترام مال مسلمان مثل احترام خون و عرض و آبروي اوست. قرآن کريم مي‌فرمايد:«لاتاكلوا اموالكم بينكم بالباطل الا ان تكون تجارة عن تراض»[1]اكل مال به باطل جايز نيست مگر با تراضي و اذن صاحب مال تصرف بكنيد مثلاً بيع يا هبه يا اجاره و ديگر اقسام عقود كه تراضي در آن هست انجام شود. تراضي يا در مقابل عوض است و يا بلاعوض است که هبه مي‌كند و مجاناً اذن در تصرف مي‌دهد. مراد از اكل هم همان تصرف است«لاتاكلوا اموالكم بينكم بالباطل» هر راه باطلي را نهي مي‌كند و يكي از راه‌هاي باطل براي تصرف در مال ديگران سرقت است. سرقت طريق باطل تصرف در مال مردم است.

استناد به روايتي از پيامبر

روايتي از پيامبر اسلام نقل شده است که انسان از آن روايت اهتمام شارع به حرمت مال مردم را مي‌فهمد. حجةالوداع سال آخر عمر پيامبر بود که با اعلان عمومي به جهان اسلام براي حضور و انجام مناسک همراه پيامبر جمعيت عظيمي از سراسر جهان اسلام به مکه آمدند. طبيعي است هر کس هرجا باشد روز عيد قربان در مني حاضر است. پيامبر همان روز را انتخاب کرد و حديث ذيل را بيان فرمود.

ابي اسامه زيد شحام عن ابي عبدالله(ع) ابو اسامه نقل مي‌کند امام صادق فرمود«ان رسول الله وقف بمني حين قضي مناسكها في حجةالوداع»[2] پيامبر وقتي مناسك حج را انجام داد در روز عيد قربان رمي جمره كرد و قرباني كرد سر تراشيد و براي وقوف که در مني حاضر بود؛ سخنان مفصلي براي مردم بيان کرد که بخشي از آن در ذيل مي‌‌آيد و چند پرسش در آن مطرح است.

سؤال اولفقال اي يوم اعظم حرمة؟» پيامبر از حاضرين پرسيد احترام چه روزي از تمام روزها بيشتر است؟ قالوا هذا اليوم حاضرين گفتند يا رسول الله همين امروز (روز عيد قربان) بهترين روز از روزهاي سال است بالاترين عيد از عيدهاي اسلام است.

سؤال دومقال فاي شهر اعظم حرمة» حرمت و احترام كدام ماه از همه ماهها بالاتر است؟«فقالوا هذا الشهر يا رسول» حاضرين گفتند اي پيامبر خدا همين ماه ذيحجه بهترين ماه سال است.«قال فاي بلد اعظم حرمة» احترام كدام مكان از همه مكانها بالاتر است؟«قالوا هذا البد» حاضرين گفتند همين شهر مكه.

تا اينجا از همگان اعتراف گرفت. در روزي كه بهترين روزهاست در ماهي كه بهترين ماههاست در مكاني كه بهترين مكانهاست اجتماع هم اجتماع مسلمين است که از همه بلاد اسلامي جمع شده‌اند. پيامبر مي‌خواهد مطلبي را بگويد که صد البته بايد مطلبي اساسي و مهم باشد.

فرمود«فان دمائكم و اموالكم عليكم حرام كحرمة يومكم هذا في شهركم هذا في بلدكم هذا» احترام و حرمت خون مسلمانها و مال مسلمانها مثل احترام امروز در اين ماه و محل است«حتي الي يوم تلقونه فيسئلكم عن اعمالكم» اين احترام براي خون و مال مسلمان برقرار است تا روز قيامت روزي كه خدا را ملاقات كنيد و خدا از شما بپرسد كه نسبت به خون مسلمانها و مال آنان چگونه رفتار کرديد.

ملاحظه مي‌فرمائيد از ديدگاه پيامبر احترام خون مسلمان و مال مسلمان در رديف هم قرار دارد.

سپس خطاب به جمعيت فرمودند«الا هل بلغت» آيا حکم الهي را ابلاغ كردم؟«قالوا نعم»گفتند يا رسول الله بله ما تصديق داريم شما حكم الهي را بيان كرديدقال اللهم اشهدپيامبر فرمود: خدايا شاهد باش حكم تو را ابلاغ كردم.

پس از آن در ادامه فرمود:«الا من كانت عنده امانة فليؤدها الي من ائتمنه عليها»هركس امانتي از مال ديگري نزدش باقي است برود امانت را رد بكند.

ابتدا مال و دم را با هم برابر قرار داد پس از آن در مقام توضيح فرمود آنكه تو را امين دانسته مالي را به امانت به تو سپرده است بايد امانت ديگران را تحويل دهيد. (آنوقتها خيلي رايج بوده مثل الان بانك و امثال اينها نبوده كه مي‌روند پولشان را در بانک به امانت مي‌گذارند. يعني اگر کسي يك مسافرت مي‌خواست برود پولي داشت نزد يكي امانت مي‌گذاشت تا برود برگردد)«فانه لايحل دم امرء مسلم و لاماله الا بطيب نفسه» خون هيچ مسلماني بر ديگر مسلمانان و مال هيچ مسلماني بر ديگر مسلمانان حلال نيست مگر اينکه با رضايت صاحب مال تصرف کند.«ولاتظلموا انفسكم و لاترجعوا بعدي كفارا» پس به خود ستم نکنيد و بعد از من، از راه و رسم من رويگردان نشويد.

اين روايت مي‌فهماند احترام مال مسلمان تا چه حدي است و در رديف خون مسلمان است.

نتيجه:

بررسي آيات و روايات نشان مي‌دهد يكي از طرق اکل مال به باطل تصرف بي‌اجازه است و سرقت نيز تصرف بي‌اجازه است و لذا سرقت در اسلام حرام است؛ بالادلة الاربعة

الف: الكتاب. قوله تعالي«السارق و السارقه فاقطعوا ايديهما جزاءا بما كسبا نكالا من الله والله عزيز حكيم»[3] كسي كه دزدي كند مرد يا زن باشد دستشان را قطع كنيد اين قطع كردن دست عقوبت آن عملي است كه انجام داده است و اين يك عقوبت سخت است که از طرف پروردگار براي آن كسي كه در مال ديگري بعنوان سرقت تصرف، بكند قرار داده شده است.

اين آيه شريفه علاوه بر اينكه دلالت بر حرمت سرقت دارد مي‌رساند كه سرقت از گناهان كبيره است و خداوند حد عقوبتي نيز براي آن قرار داده است.

آيات ديگري هست كه به همين اكتفا مي‌كنيم.

ب: روايات. روايات داله بر حرمت سرقت به حد تواتر رسيده است كه براي نمونه چند روايت را نقل مي‌كنيم.

1- مرحوم شيخ صدوق[4] از سكوني[5] نقل مي‌کند و سكوني از امام صادق نقل مي‌کند امام صادق از پدرانش نقل کرد قال«قال رسول‌الله(ص) اربع لاتدخل بيتا واحدة منهن الا خرب» چهار چيز است كه هر يكي از اينها در خانه‌اي وارد نمي‌شود مگر اينكه آن خانه خراب بشود«و لم يعمر بالبركة» و هيچگاه در اين خانه بركت نمي‌آيد. آباد و با برکت نمي‌شود. بركت از آن خانه برداشته مي‌شود.

مراد از خرابي آن هم همين است كه در اين خانه همواره گرفتاري است.

«1- الخيانة 2- السرقة 3- شرب‌الخمر 4- الزنا».

هر يك از اين چهار چيز در يك خانه‌اي بيايد بركت از آن خانه بيرون مي‌رود.

2- محمد بن سنان عن الرضا(ع)«فيما كتب اليه من العلل»

حضرت امام رضا(ع) مكتوب مفصلي دارند كه علل احكام را براي محمد بن سنان نوشته‌اند و در عيون اخبارالرضا[6] آمده است. (البته اگر مراجعه كنيد امام براي چند نفر علل احکام نوشتند براي نمونه يك شرح اجمالي از احكام اسلام و فلسفه احكام براي مامون نوشتند و مورد ديگر براي همين محمد بن سنان و يكي هم براي ابن وشّاء نوشته‌اند. ظاهرا براي افراد متعددي علل احکام از ناحيه حضرت امام رضا(ع) نوشته شده است که مي‌توانيد در عيون اخبارالرضا ملاحظه فرماييد.)

در ضمن علل مفصلي که براي محمد بن سنان نوشتند آمده است«و حرم السرقة» خداوند سرقت را حرام كرد«لما فيها من فساد الاموال و قتل الانفس لو كانت مباحة» زيرا اگر اسلام اجازه دهد كسي در مال ديگري تصرف كند مال از بين مي‌رد و هركسي مال ديگري را به چپاول مي‌برد و سرقت مي‌كند در نتيجه طرف مقابل از خود دفاع مي‌كند و چه بسا قتل الانفس پيش مي‌آيد يعني يا خود اين شخص كشته مي‌شود يا آن طرف كشته مي‌شود.«و لما يأتي في التغاصب من القتل و التنازع و التحاسد» در تغاصب و چپاول اموال يکديگر از طريق سرقت، قتل پيش مي‌آيد و دعوا و نزاع بين مردم پيدا مي‌شود و به يکديگر حسد مي‌برند«و مايدعوا الي ترك التجارات و الصناعات في المكاسب» كسي دنبال كسب و تجارت نمي‌رود. براي چه برود زحمت بكشد كار بكند حقوقي بگيرد درآمدي داشته باشد مي‌رود راحت و آسوده از مال مردم مي‌دزدد.

پس اصل حرمت ثابت و علت حرمت هم مشخص است.

3-«عن ابي جعفر عن اخيه علي بن جعفر عن اخيه موسي بن جعفر»[7]قال قال رسول‌الله(ص) لايزني الزاني و هو مومن و لايسرق السارق و هو مومن» كسي كه زنا مي‌كند مومن نيست يعني در حال ايمان كسي زنا نمي‌كند و کسي که سرقت مي‌کند مومن نيست. در روايات ديگر توضيح مي‌دهد و مي‌فرمايد روح ايمان از او گرفته مي‌شود تا روح ايمان در او هست حاضر به سرقت مال مردم نيست حاضر به زنا نيست.

4- موثقه اسحاق بن عمار[8]عن ابي عبدالله(ع) في قول الله عزوجل قرآن مي‌فرمايد«الذين يجتنبون كبائر الاثم والفواحش الا اللمم»[9] كساني كه از گناهان كبيره و از فواحش اجتناب مي‌كنند مگر لمم، يعني آن گناه صغيره‌اي که انسان انجام مي‌دهد بعد هم بلافاصله توبه مي‌كند اين گناهان كه خودبخود آمرزيده مي‌شود هم گناه صغيره است و هم اينكه فوراً بلافاصله استغفار مي‌كند رواي مي‌پرسد مراد از اين آيه چيست؟ امام فرمود«الزنا و السرقة و اللمم» لمم چيست كه لازم نيست مؤمنين از آن اجتناب داشته باشند بلکه خود به خود آمرزيده مي‌شود«و يغفر مادون ذلك»«ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم»[10]اگر از گناهان كبيره اجتناب كنيد سيئات گناهان صغيره که آن را لمم گويند؛ آمرزيده مي‌شود. مي‌فرمايد«الرجل يلّم بالذنب فيستغفرالله عنه» يك گناه كوچكي مرتكب مي‌شود بلافاصله توبه مي‌كند يعني انسان معصوم نيست و ممكن است دچار يك انحرافي بشود اما بلافاصله استغفار مي‌كند و آمرزيده مي‌شود. امام مي‌فرمايد مراد از فواحش يكي زنا است يكي سرقت است پس در قرآن از زنا تعبير به فاحشه شده است«لاتقربوا الزنا انه كان فاحشة و ساء سبيلا»[11] يعني گناه شديد همان گناهي كه از اقبح قبائح است را فاحشه مي‌گويند. امام مي‌فرمايد مراد از فواحش يكي هم سرقت است پس اين هم در رديف زنا از گناهان كبيره است و گناهي است كه حد دارد.

5- فضل بن شاذان[12] عن الرضا(ع) في كتابه الي مامون حضرت امام رضا(ع) در ضمن آن نامه‌اي كه به مامون دادند و احكام اسلام را مفصل در آن نوشتند فرمود«و اجتناب الكبائر» يكي از وظايف مسلمانها اجتناب از كبائر است مراد از كبائر چيست«و هي قتل النفس التي حرم الله تعالي و الزنا و السرقة و شرب ‌الخمر».

ملاحظه مي‌فرمائيد سرقت در رديف زنا و قتل نفس قرار داده شد. بردن مال مثل ريختن خون انسان است كه لازم است از آن اجتناب شود.

ج- اجماع. اتفاق مسلمين«من العامة والخاصة علي حرمة السرقه و هم علي حد» همه علماي خاصه و نيز عامه حد را قبول دارند. لکن در كيفيت آن (كه بعد مي‌رسيم) بعضي شبهه كرده‌اند اما در اصل حرمت و اينكه براي آن شارع مقدس حد قرار داده است اتفاق دارند. بلكه مي‌شود گفت از ضروريات اسلام است كه اتفاق كل و اجماع مسلمين بر حرمت آن است.

د- عقل. عقل حکم مي‌کند يكي از چيزهايي كه شايد بگوييم از قبيح‌ترين اعمال است تصرف در مال مردم بدون اذن است از ديوار خانه مردم بالارفتن و دزديدن مال مردم را كدام عقل سليم و فطرت پاكي قبول مي‌كند؟

نتيجه: در اسلام براي مال مردم و رعايت مال مردم و احتياط در مال مردم همانند احتياط در دماء مسلمين اهتمام بالايي قرار داده شد.

بحث بعدي اين است كه آيا اين حد براي مطلق سرقت است يا براي نوع خاصي از سرقت؟ انشاءالله فردا.

وصلي الله علي سيدنا محمد و آل محمد

[1] سوره نساء آيه29.

[2] حر عاملي، وسائل الشيعه، ج29، ص10، باب 1 از ابواب قصاص نفس،ح3

[3] سوره مائده آيه38.

[4] شيخ صدوق، امالي، ص482، چاپ بعثت.

[5] حر عاملي، وسائل الشيعه، ج28، ص242، باب اول از ابواب حد سرقت ح 3.

[6] شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا، ج1، ص103.

حر عاملي، وسائل الشيعه، ج28، ص241، باب 1 ابواب حد سرقت ح2.

[7] حر عاملي، وسائل الشيعه، ج28، ص242، باب 1 ابواب حد سرقت ح4.

[8] حر عاملي، وسائل الشيعه، ج15، ص323، باب 46 ابواب جهاد نفس ح11.

[9] سوره53 آيه32

[10] سوره نساء، آيه31.

[11] سوره اسراء، آيه32.

[12] حر عاملي، وسائل الشيعه، ج15، ص329، باب 46 ابواب جهاد نفس ح33.