1401/02/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الإجارة/العين المستأجرة /حکم تلف عین مستأجرة
تذکر اخلاقی: راجع به فلسهی روزه، دیروز مطالبی بیان شد؛ چنانچه در صراحت قرآن کریم وارد شده است مهمترین فلسفهی روزه، کسب تقوای الهی است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾[1] «اى افرادى كه ايمان آوردهايد! روزه بر شما مقرر شده، همان گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند مقرر شد؛ تا پرهيزگار شويد.»[2] بنا بر این تشریع حکم صوم به جهت کسب تقوای الهی است؛ یک مسلمان یک ماه گرسنگی و تشنگی و رنج و تعب و مشقت روزهداری و امسکاک از مباحات روزمره را بر خود تحمیل میکند در حالی که امکان دسترسی به خوراکیها و نوشیدنیهای مختلف و گوارا برای او مهیاست ولی به جهت امر خدای متعال از أذان صبح تا أذان مغرب همهی آنها را بر خود ممنوع میکند تا هم به وظیفهی شرعی خود عمل کند و هم از آثار سازندهی روزهداری بهرهمند شود.
سؤالی که در اتمام هر ماه رمضان برای هر مؤمنی باید پیش آید این است که: حال که به توفیق و فضل الهی، روزهی ماه رمضان، کامل به جا آورده شد آیا آثار روزهداری که مهمترین آن کسب تقوای الهی است در او تحقق پیدا کرده است یا خیر؟ در جواب این سؤال میتوان گفت: وقتی توفیق روزهداری برای کسی یا امتی عنایت میشود به طور قطع آثار آن از جمله کسب تقوای الهی نیز شامل آن روزهداران میشود ولی آنچه مهم است حفظ این تقوا در فراز و نشیب زندگی است؛
معمولا افراد متدین مانند قشر طلاب و روحانیت خود را متعهد و ملتزم به رعایت مسائل شرعی و اخلاقی میدانند و مدام در صدد اجتناب از معاصی حتمی هستند ولی برای همین گروه نیز ممکن است از راههای ظریفتری که شاید برای برخی چندان اهمیت نداشته باشد رگههای گناه و معصیت نفوذ کند، مثلا سخنی و کنایهای به کار ببرد که بوی بیتقوایی و غیبت و دروغ به مشام برسد به عنوان نمونه: به کسی قول داده باشد کاری انجام دهد و یا وساطتی بکند و به دروغ و در هالهای از ابهام بگوید که «من این کار را برای تو انجام دادم و این سفارش را انجام دادم ولی نتیجهای نگرفتم»؛ و مثل این که علیه مسئولی سخنی بگوید که به ناحق اتهام سهل انگاری و خیانت و بیسوادی به او بدهد، مخصوصا توده روحانیت باید توجه کنند هر چند برخی حرفها و رفتارها بین توده عوام چندان اهمیتی نداشته باشد و لاأبالی گری به حساب نیاید ولی از قشر روحانیت انتظار میرود تمام حرکات و سکنات و گفتار خود را بر اساس تقوا کنترل نمایند و همیشه در ذهن و قلب خود مراقب باشند که کوچکترین گرایش به گناه و بیانصافی در آنها رسوخ نکند.
خاطره استاد: یکی از نمونههای علم و زهد و تقوا در دورهی معاصر را میتوان مرحوم حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی[3] نام برد، اینجانب در دوران نوجوانی محضر ایشان را درک کردم، از طرفی توفیق داشتیم همسایهی ایشان بودیم و از طرفی نسبت خویشی نیز با ایشان داشتم و بسیار از معاشرت ایشان لذت میبردم و گاهی از درس ایشان نیز بهرهمند میشدم؛ موارد متعددی از ایشان به خاطر دارم که میفرمودند: «یک وقت انسان در موقعیتی قرار میگیرد که دوست دارد یک حرفی؛ دروغی، تهمتی، تمسخری علیه کسی مرتکب شود ولی احتمال میدهد این حرف بیتقوایی باشد و ناچار میشود چنان جلوی خود را بگیرد که گویا نزدیک است از شدت فشار بپکد!» یعنی این نیروی تقواست که مانع میشود انسان در جایی که احتمال غیبت، دروغ، تهمت، تصرف در مال غیر، نگاه به اجنبیة و ... وجود دارد جلوی خود را ولو با فشار و سختی بگیرد و مرتکب عمل حرام نشود.
ما باید مدام به خود هشدار بدهیم و چنین نیرویی را در خود تقویت کنیم به نحوی که اگر مثلا در موقعیتی قرار گرفتیم که امکان نگاه به نامحرم و حتی خلوت با اجنبیة مهیا باشد و اطمینان داشته باشیم هیچ کس مطلع نخواهد شد باز هم به جهت آن نیروی درونی حتی فکر گناه نیز به مخیلهی ما خطور پیدا نکند و به خود تلقین کنیم که تو هرگز نباید هتک حرمت کنی و نباید قدمی و قلمی و سخنی بر خلاف رضای خدا داشته باشی.
و اما علاوه بر کسب تقوای الهی نکتهی دیگری که بعد از ماه مبارک رمضان باید به آن توجه داشته باشیم این است که آن ارتباط و اُنسی که معمولا مؤمنین و طلاب در این ماه با برکت با قرآن کریم پیدا میکنند- به نحوی که سعی میکنند هر روز لااقل یک جزء قرآن را تلاوت کنند تا در پایان ماه یک ختم کامل قرآن را انجام داده باشند- همین أنس و ارتباط را حفظ کنند؛
قرآن کریم وحی الهی است و بسیار کلام ارزشمند و محترمی است؛ قرآن سخن خدا و مخلوق خداست و واجب الاحترام است؛ حضرت موسی(ع)، کلیم الله است یعنی کسی که با خدا حرف زده است ولی این گفتگوی دو طرفی طوری نبوده که مستقیما از خود خدا کلامی شنیده شود بلکه خداوند این سخن را در ارتعاشات شاخههای درختی خلق نمود و إنشاء کرد و به گوش موسی(ع) رساند:
*﴿فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى﴾[4] «هنگامى كه نزد آتش آمد، ندا داده شد كه: اى موسى!»[5]
*﴿إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى﴾[6] «من پروردگار تو هستم؛ كفشهايت را بيرون آر، كه تو در سرزمين مقدّس «طوى» هستى.»[7]
*﴿وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى﴾[8] «و من تو را براى مقام رسالت برگزيدم؛ اكنون به آنچه بر تو وحى مىشود، گوش فرا ده.»[9]
*﴿وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى﴾[10] «و آن چيست در دست راست تو، اى موسى؟!»[11]
*﴿قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى﴾[12] «گفت: «اين عصاى من است؛ بر آن تكيه مىكنم، برگ درختان را با آن براى گوسفندانم فرو مىريزم؛ و من در آن منافع ديگرى نيز دارم.»[13]
بنا بر این خداوند، آیات قرآن کریم را ایجاد کرده و إنشاء نموده و به واسطهی جناب جبرائیل بر قلب مطهر رسول گرامی اسلام(ص) نازل نموده و آن حضرت این امانت سنگین را در بین ما به امانت گذاشته و ما وظیفه داریم در کنار احترام ظاهری به قرآن که در منزل و محل کار خود آن را در شریفترین مکانها قرار میدهیم و هرگز بدون وضو آیات آن را لمس نمیکنیم علاوه بر آن عامل به آیات قرآن کریم نیز باشیم و مانند ماه رمضان در طول سال نیز چنین اُنسی که در ماه رمضان داشتیم حفظ نماییم.
حدیث ثقلین نیز تأکید دیگری بر لزوم أنس با قرآن کریم دارد: «قال: فهل تعلمون انّ رسول الله صلّى الله عليه وآله قال: إنّي تارك فيكم الثقلين كتاب الله وعترتي أهل بيتي، إنّهما لن يفترقا حتّى يردا عليّ الحوض، وإنّكم لن تضلّوا ما اتّبعتموهما واستمسكتم بهما؟ قالوا: نعم.»[14]
بیان استاد: این حدیث در تعابیر «ثَقَلَیْین» و «ثِقْلَیْن» هر دو وارد شده است؛ «ثِقْل»[15] در لغت به معنای بار و «ثِقَل» به معنای سنگینی است؛ در توجیه چنین تعبیری میتوان گفت: برای مشرکین و کفار و اشراف قریش سنگین بود که بر اساس تعالیم قرآن کریم و هدایتهای اهل بیت پیغمبر(ع) زندگی خود را تغییر دهند و بایدها و نبایدهای قرآن مانند نماز، روزه، خمس، زکات و جهاد را عمل کنند و از شرب خمر و ربا و بسیاری از معاصی متداول آن روزگار اجتناب کنند و یا این که خلافت و جانشینی امیرالمؤمنین(ع) و اهل بیت پیغمبر(ع) را قبول کنند؛ البته این سنگینی در طول دوران تا زمان ما نیز برای برخی افراد هوا پرست و جاهل همچنان ادامه دارد و این معنا با تعبیر «ثِقْل» سازگار است و اما «ثَقَل» به معنای شیء ارزشمند است؛ با این بیان «ثَقَلین» را دو شیء گرانبها و باارزش معنا میکنند به دلیل این که قرآن کریم و اهل بیت پیغمبر(ع) از ارزشمندترین انوار تابان در عالم هستی به شمار میآیند بنا بر این همان طور که در ماه مبارک رمضان تقوای الهی را باید تقویت کنیم به همان میزان در تقویت اُنس با قرآن کریم نیز باید تلاش کنیم و این دست آوردهای ارزشمند ماه مبارک رمضان را در طول سال حفظ نماییم.
در تأیید لزوم أنس با قرآن کریم متمسک میشویم به روایتی که مرحوم کلینی در کافی نقل نموده است: «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْعَبَّاسِ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ سُفْيَانَ اَلْجَرِيرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ اَلْخَفَّافِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: يَا سَعْدُ، تَعَلَّمُوا اَلْقُرْآنَ فَإِنَّ اَلْقُرْآنَ يَأْتِي يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فِي أَحْسَنِ صُورَةٍ - وَ ذَكَرَ اَلْحَدِيثَ إِلَى أَنْ قَالَ: - فَيُنَادِيهِ اَللَّهُ تَعَالَى: يَا حُجَّتِي فِي اَلْأَرْضِ وَ كَلاَمِيَ اَلصَّادِقُ اَلنَّاطِقُ سَلْ تُعْطَ، وَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ. ثُمَّ يَقُولُ اَللَّهُ: كَيْفَ رَأَيْتَ عِبَادِي؟ فَيَقُولُ: يَا رَبِّ، مِنْهُمْ مَنْ صَانَنِي وَ حَافَظَ عَلَيَّ وَ لَمْ يُضَيِّعْ شَيْئاً، وَ مِنْهُمْ مَنْ ضَيَّعَنِي وَ اِسْتَخَفَّ بِحَقِّي وَ كَذَّبَ، وَ أَنَا حُجَّتُكَ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِكَ، فَيَقُولُ اَللَّهُ تَعَالَى: وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي وَ اِرْتِفَاعِ مَكَانِي لَأُثِيبَنَّ عَلَيْكَ اَلْيَوْمَ أَحْسَنَ اَلثَّوَابِ وَ لَأُعَاقِبَنَّ عَلَيْكَ اَلْيَوْمَ أَلِيمَ اَلْعِقَابِ. قَالَ: فَيَأْتِي اَلرَّجُلُ مِنْ شِيعَتِنَا فَيَنْطَلِقُ بِهِ إِلَى رَبِّ اَلْعِزَّةِ فَيَقُولُ: رَبِّ عَبْدُكَ وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ قَدْ كَانَ نَصَباً بِي مُوَاظِباً عَلَيَّ يُحِبُّ فِيَّ وَ يُبْغِضُ، فَيَقُولُ اَللَّهُ: أَدْخِلُوا عَبْدِي جَنَّتِي وَ اِكْسُوهُ مِنْ حُلَلِ اَلْجَنَّةِ وَ تَوِّجُوهُ بِتَاجٍ، فَيَقُولُ اَلْقُرْآنُ: يَا رَبِّ، إِنِّي أَسْتَقِلُّ لَهُ هَذَا فَزِدْهُ مَزِيدَ اَلْخَيْرِ كُلِّهِ، فَيَقُولُ اَللَّهُ: وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي وَ عُلُوِّي وَ اِرْتِفَاعِ مَكَانِي لَأَنْحَلَنَّ لَهُ اَلْيَوْمَ خَمْسَةَ أَشْيَاءَ مَعَ اَلْمَزِيدِ لَهُ وَ لِمَنْ كَانَ بِمَنْزِلَتِهِ: أَلاَ إِنَّهُمْ شَبَابٌ لاَ يَهْرَمُونَ، وَ أَصِحَّاءُ لاَ يَسْقُمُونَ، وَ أَغْنِيَاءُ لاَ يَفْتَقِرُونَ، وَ فَرِحُونَ لاَ يَحْزَنُونَ، وَ أَحْيَاءٌ لاَ يَمُوتُونَ.»[16] «و از على بن محمد از على بن عباس از حسين بن عبد الرحمن از سفيان جريرى از پدرش از سعد خفاف از ابو جعفر عليه السلام نقل كرده كه حضرت فرمود: اى سعد، قرآن را بياموزيد. زيرا قرآن در روز قيامت به شكل زيبايى ظاهر مىشود[17] . حديث را گفته تا رسيده به اين جا كه خداوند متعال قرآن را مخاطب قرار داده مىفرمايد: اى حجت من در روى زمين و كلام صادق من و ناطق من، از من بخواه به تو عطا كنم و شفاعت كن تا شفاعت تو را بپذيرم. پس قرآن مىگويد: خداوندا، عدهاى از مردم مرا محترم مىداشتند و مرا حفظ مىكردند و احكامى را كه در من بود ضايع ننمودند، ولى عده ديگرى بودند كه به من توهين مىكردند و مرا تحقير مىنمودند و مرا تكذيب مىكردند، در حالى كه حجت تو بر همه مخلوقاتت بودم. پس خداوند مىفرمايد: قسم به عزت و جلال و ارتفاع مكانم، امروز به خاطر تو بهترين ثواب را به كسانى مىدهم كه احكام تو را رعايت مىكردند، بدترين عقاب را به كسانى مىدهم كه به تو اهانت مىكردند. بعد حضرت فرموده: در آن هنگام مردى از شيعيان ما جلو مىآيد و قرآن در باره او به خداوند عرض مىكند: خداوندا، اين بنده تو است و تو به اعمال او آگاهترى. اين شخص كاملا مراقب من بود، هر چه من مىگفتم دوست مىداشت و هر چه را بد معرفى مىكردم دشمن مىداشت. پس از جانب خداوند خطاب مىآيد: اين بنده مرا داخل بهشت كنيد و از لباسهاى زيباى بهشت بر او بپوشانيد و تاج بر سر او بگذاريد. قرآن مىفرمايد: خداوندا، اينها برايش كم است اضافه فرما و همه خيرات را بر او احسان كن. پس خداوند مىفرمايد: قسم به عزت و جلال و علو مقام و ارتفاع مكانم، امروز براى اين بندۀ مؤمن پنج عنايتى مىكنم كه اين عنايت من شامل ساير بندگان نظير اين شخص هم مىباشد، به اينها جوانى مىدهم كه هرگز پير نمىشوند و سلامتى مىدهم كه هرگز بيمار نمىگردند، غنى مىكنم كه هرگز فقير نمىشوند و آنها را شاد مىكنم كه هرگز غمناك نمىشوند و هميشه هم آنها را زنده نگه مىدارم[18] .
بنا بر این لازم است در کنار بالاترین احترامها نسبت به قرآن کریم در حد وسع خودمان به تلاوت قرآن کریم بپردازیم و زحمت یادگیری معارف آن را بر خود بار کنیم و از آن مهمتر معارف قرآنی را در تمام زوایای زندگی خود جاری کنیم تا إن شاء الله از برکات دنیوی هدایتها قرآن در این دنیا و از شفاعت این کتاب آسمانی در آخرت بهرهمند شویم.