1400/11/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الإجارة/العين المستأجرة /استقرار إجاره در صورت امتناع مستأجر از تحویل عین مستأجرة
وظائف منتظران در زمان غیبت در کتاب منتخب الأثر: در ایام غم فقدان عالمی مجاهد و با بصیرت؛ ایام ارتحال آیت الله صافی گلپایگانی قرار داریم؛ در جلسات گذشته گفتیم یکی از آثار گرانبهای این عالم بزرگوار کتاب منتخب الأثر میباشد؛ اگر کسی به دنبال پاسخ سؤالات خود در مسأله مهدویت میباشد یکی از منابع قابل استفاده این کتاب است؛ یکی از مسائل مهم در زمان غیبت امام زمان(عج) انتظار فرج است و در جلسهای که اخیرا داشتیم تعدادی از این روایات را مطرح کردیم؛ مضمون این دسته از روایات این است که افضل اعمال را انتظار فرج معرفی میکنند؛ و اما در تفسیر منتظر واقعی نیز روایاتی قابل استناد است که مجدد به برخی روایاتی که بیان شده بود استناد میکنیم همچنین به روایاتی که بنا داشتیم مطرح کنیم ولی فرصت نشد تصریح خواهیم کرد.
روایت اول: «-غيبة النعماني: حدّثنا أحمد بن محمّد بن سعيد بن عقدة، قال: حدّثنا أحمد بن يوسف بن يعقوب الجعفي أبو الحسن، قال: حدّثنا إسماعيل بن مهران، قال: حدّثنا الحسن بن علي بن أبي حمزة، عن أبيه و وهيب بن حفص، عن أبي بصير، عن أبي عبد اللّه عليه السلام أنّه قال ذات يوم: أ لا اخبركم بما لا يقبل اللّه عزّ و جلّ من العباد عملا إلاّ به؟فقلت: بلى، فقال: شهادة أن لا إله إلاّ اللّه، و أنّ محمّدا صلّى اللّه عليه و آله عبده[و رسوله]، و الإقرار بما أمر اللّه، و الولاية لنا، و البراءة من أعدائنا (يعني: الأئمّة خاصّة) ، و التسليم لهم، و الورع، و الاجتهاد، و الطمأنينة، و الانتظار للقائم عليه السلام. ثمّ قال: إنّ لنا دولة يجيء اللّه بها إذا شاء. ثمّ قال: من سرّه أن يكون من أصحاب القائم فلينتظر، و ليعمل بالورع و محاسن الأخلاق و هو منتظر، فإن مات و قام القائم بعده كان له من الأجر مثل أجر من أدركه، فجدّوا و انتظروا، هنيئا لكم أيّتها العصابة المرحومة.»[1] ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه روزى آن حضرت فرمود:«آيا شما را از چيزى آگاه نكنم كه خداوند بدون آن هيچ عملى را از بندگان نمىپذيرد؟عرض كردم:بفرمائيد،فرمود:گواهى دادن بر اينكه هيچ معبودى جز خدا نيست و اينكه محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله بنده[و فرستادۀ]او است، و اقرار به هر آنچه خداوند امر فرموده و ولايت براى ما و بيزارى از دشمنان ما-يعنى ما امامان بخصوص-و تسليم شدن به آنان و پرهيزگارى و كوشش و خويشتندارى و چشم به راه قائم عليه السّلام بودن،سپس فرمود: همانا ما را دولتى است كه هر گاه خداوند بخواهد آن را بر سر كار مىآورد،سپس فرمود: هر كس كه بودن در شمار ياران قائم شادمانش سازد بايد به انتظار باشد و با حال انتظار به پرهيزگارى و خلق نيكو رفتار كند و اوست منتظر،پس اگر اجلش برسد و امام قائم عليه السّلام پس از درگذشت او قيام كند،بهرۀ او از پاداش كسى است كه آن حضرت را دريافته باشد،پس بكوشيد و منتظر باشيد،گوارا باد شما را اى جماعتى كه مشمول رحمت خدا هستيد».
نتیجه این که اگر ما میخواهیم از منتظران واقعی امام عصر(عج) باشم علاوه بر ابراز محبت قلبی و لسانی باید اهل ورع و خویشتن داری باشیم و واجبات الهی را انجام دهیم و از محرمات اجتناب کنیم و با بندگان خدا خوشرفتار باشیم و با توجه به روایات با انجام تمام وظایف دوران غیبت به چنان جایگاهی میرسیم که اگر دوران ظهور امام زمان(عج) در قبرمان باشیم به سراغمان میآیند و از ما میخواهند در جمع یاران امام زمان(عج) قرار بگیریم إن شاء الله.
روایت دوم: «الكافي: علي بن إبراهيم، عن الحسن بن موسى الخشّاب، عن عبد اللّه بن موسى، عن عبد اللّه بن بكير، عن زرارة، قال:
سمعت أبا عبد اللّه عليه السلام يقول: إنّ للغلام غيبة قبل أن يقوم، قال: قلت: و لم؟ قال: يخاف، و أومأ بيده إلى بطنه، ثمّ قال: يا زرارة!و هو المنتظر، و هو الّذي يشكّ في ولادته، منهم من يقول: مات أبوه بلا خلف، و منهم من يقول: حمل، و منهم من يقول: إنّه ولد قبل موت أبيه بسنتين، و هو المنتظر، غير أنّ اللّه عزّ و جلّ يحبّ أن يمتحن الشيعة، فعند ذلك يرتاب المبطلون يا زرارة![قال: قلت: جعلت فداك، إن أدركت ذلك الزمان أي شيء أعمل؟ قال: يا زرارة]إذا أدركت هذا الزمان فادع بهذا الدعاء: «اللّهمّ عرّفني نفسك، فإنّك إن لم تعرّفني نفسك لم أعرف نبيّك، اللّهم عرّفني رسولك فإنّك إن لم تعرّفني رسولك لم أعرف حجّتك، اللّهم عرّفني حجّتك فإنّك إن لم تعرّفني حجّتك ضللت عن ديني» ، ثمّ قال: يا زرارة!لا بدّ من قتل غلام بالمدينة، قلت: جعلت فداك، أ ليس يقتله جيش السفياني؟قال: لا، و لكن يقتله جيش آل بني فلان يجيء حتّى يدخل المدينة، فيأخذ الغلام فيقتله، فإذا قتله بغيا و عدوانا و ظلما لا يمهلون، فعند ذلك توقّع الفرج إن شاء اللّه»[2]
زراره گوید: از امام صادق (ع) شنیدم می فرمود: برای آن پسر بچه (حضرت حجت)، پیش از قیام و ظهورش غیبتی بایست، گوید: گفتم: چرا؟ فرمود: بیم دارد، و به شکم خود اشاره کرد، سپس فرمود: ای زراره او است که انتظارش را باید کشید، او است که در ولادتش تردید شود، برخی گویند پدرش بی جانشین مرد، برخی گویند در شکم مادر بود که پدرش مرد، برخی گویند دو سال پیش از مرگ پدر به دنیا آمد، او است منتظر، جز این که خدا عز و جل دوست دارد شیعه را بیازماید، در این جا است ای زراره که باطل خواهان به شک اندر شوند، گوید: گفتم: قربانت، اگر به این دوره رسیدم چه باید کرد؟ فرمود: ای زراره وقتی به این دوره رسیدی، این دعا را بخوان: «بار خدایا خودت را به من بشناسان زیرا تو اگر خود را به من نشناسانی، من رسولت را نشناسم، بار خدایا رسول خود را به من بشناسان زیرا اگر تو رسول خود را به من نشناسانی حجت تو را نشناسم، بار خدایا حجت خود را به من بشناسان زیرا اگر تو حجت خود را به من نشناسانی از دینم به در شوم و گمراه گردم»؛ سپس فرمود: ای زراره به ناچار باید در مدینه پسر بچه ای کشته شود، گفتم: قربانت، همان نیست که قشون سفیانی او را بکشند؟ فرمود: نه، ولی قشون آل بنی فلان او را بکشند، بیاید تا در مدینه در آید و آن پسر بچه را بگیرد و بکشد، چون از راه خود سری و عدوان و ستم او را بکشد دیگر مهلتشان به سر آید، در این هنگام توقع فرج داشته باش ان شاء الله.
خوب است همهی ما مقید باشیم بعد از هر نماز دست حاجت خود را به آسمان بلند کنیم و از خدای متعال بخواهیم که توفیق معرفت به خودش و پیغمبر و امام زمانمان را به ما عنایت کند بنا بر این شرط نجات در زمان غیبت کسب این معارف است.
بحث فقهی: مرحوم امام در مسأله21 از سری مسائل إجاره میفرمایند:
«لو تلفت العين المستأجرة قبل قبض المستأجر بطلت الإجارة، وكذا بعده بلا فصل معتدّ به، أو قبل مجيء زمان الإجارة، ولو تلفت في أثناء المدّة بطلت بالنسبة إلى بقيّتها، ويرجع من الاجرة بما قابلها؛ إن نصفاً فنصف، أو ثلثاً فثلث وهكذا. هذا إن تساوت اجرة العين بحسب الزمان. و أمّا إذا تفاوتت تلاحظ النسبة؛ مثلًا: لو كانت اجرة الدار في الشتاء ضعف اجرتها في باقي الفصول، وبقي من المدّة ثلاثة أشهر الشتاء يرجع بثلثي الاجرة المسمّاة، ويقع في مقابل ما مضى من المدّة ثلثها، وهكذا الحال في كلّ مورد حصل الفسخ أو الانفساخ في أثناء المدّة بسبب من الأسباب. هذا إذا تلفت العين المستأجرة بتمامها. ولو تلف بعضها تبطل بنسبته من أوّل الأمر أو في الأثناء بنحو ما مرّ.»[3]
«اگر عين مستأجره، قبل از قبض كردن مستأجر تلف شود، اجاره باطل مىشود. و همچنين است بعد از قبض كردن بدون فاصله قابل توجه، يا قبل از آمدن زمان اجاره. و اگر در اثناى مدت تلف شود اجاره نسبت به بقيه مدت باطل مىشود و از اجرت به مقدارى كه مقابل آن مىباشد بر مىگردد، اگر نصف باشد، نصف و اگر يك سوم باشد، يك سوم و به همين صورت. اين در وقتى است كه اجرت عين به حسب زمان مساوى باشد، ولى اگر متفاوت باشد، نسبت آن ملاحظه مىشود، مثلًا اگر اجرت خانه در زمستان دو برابر اجرت آن در ساير فصول باشد (و به مدت 6 ماه اجاره داده شود) و از مدت اجاره سهماهه زمستان باقى مانده باشد به دو سوم اجرت قرارداد شده رجوع مىشود و يك سوم در برابر آن مقدار از مدت كه گذشته قرار مىگيرد. و همين طور است حال در هر موردى كه در اثناى مدت اجاره به سببى از اسباب، فسخ كنند يا اجاره منفسخ شود. و اين در صورتى است كه تمام عين مورد اجاره تلف شود؛ و اگر بعضى از آن تلف شود به نسبت آن- از اول مدت اجاره يا در اثنا- به طورى كه گذشت اجاره باطل مىشود.»[4]
إن شاء الله توضیح این مسأله در جلسه آینده.