درس خارج فقه استاد مقتدایی

1400/11/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الإجارة/العين المستأجرة /استقرار إجاره در صورت امتناع مستأجر از تحویل عین مستأجرة

بحث مناسبتی: دیروز سوم رجب مصادف بود با سال‌روز شهادت مولایمان ابوالحسن علی بن محمد الهادی(ع)؛ این ایام جان‌سوز و مصیبت‌بار را به جمیع شیعیان و محبین اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و شما عزیزان تسلیت عرض می‌نمایم.

شهادت آن حضرت شهات جانسوزی است؛ به دست ناپاک یکی از خلفای عباسی بنام متوکل عباسی آن حضرت مسموماً به شهادت رسیدند؛ مشهور این است که شهادت آن حضرت سوم ماه رجب است ولی اقوال دیگری مانند دوم ماه رجب و حتی ایامی در غیر ماه رجب نیز مطرح شده است ولی مشهور و بزرگان از علماء شهادت آن حضرت را در سوم رجب می‌دانند.

شهادت آن حضرت بر مبنای قول مشهور روز دوشنبه سوم ماه رجب سال دویست و پنجاه و چهار قمری واقع شده است جای تعجب است که سال‌روز میلاد حضرت نیز در همین سوم رجب در سال دویست و دوازده[1] واقع شده است چنانچه سید بن طاووس نیز به این مطلب تصریح می‌کند تقریبا عمر شریف ایشان چهل و دو سال سال بوده است.

کراماتی از امام هادی(ع):

1- در دعایی که در مفاتیح الجنان به عنوان اعمال ماه رجب وارد شده است این امام بزرگوار و پدر بزرگوارشان به عنوان دو مولود با برکت این ماه معرفی می‌گردند و این دعایی است که امام زمان(عج) به شیعیان سفارش کرده‌اند بر آن مداومت داشته باشند: «و نيز شيخ روايت كرده كه: بيرون آمد از ناحيه مقدسه بر دست شيخ ابو القاسم رضي الله عنه اين دعا در ايام رجب اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِي رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ اَلثَّانِي وَ اِبْنِهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَيْكَ خَيْرَ اَلْقُرَبِ يَا مَنْ إِلَيْهِ اَلْمَعْرُوفُ طُلِبَ وَ فِيمَا لَدَيْهِ رُغِبَ أَسْأَلُكَ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُذْنِبٍ قَدْ أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ وَ أَوْثَقَتْهُ عُيُوبُهُ فَطَالَ عَلَى اَلْخَطَايَا دُءُوبُهُ وَ مِنَ اَلرَّزَايَا خُطُوبُهُ يَسْأَلُكَ اَلتَّوْبَةَ وَ حُسْنَ اَلْأَوْبَةِ وَ اَلنُّزُوعَ عَنِ اَلْحَوْبَةِ وَ مِنَ اَلنَّارِ فَكَاكَ رَقَبَتِهِ وَ اَلْعَفْوَ عَمَّا فِي رِبْقَتِهِ فَأَنْتَ مَوْلاَيَ أَعْظَمُ أَمَلِهِ وَ ثِقَتِهِ [ثِقَتُهُ] اَللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُكَ بِمَسَائِلِكَ اَلشَّرِيفَةِ وَ وَسَائِلِكَ اَلْمُنِيفَةِ أَنْ تَتَغَمَّدَنِي فِي هَذَا اَلشَّهْرِ بِرَحْمَةٍ مِنْكَ وَاسِعَةٍ وَ نِعْمَةٍ وَازِعَةٍ وَ نَفْسٍ بِمَا رَزَقْتَهَا قَانِعَةٍ إِلَى نُزُولِ اَلْحَافِرَةِ وَ مَحَلِّ اَلْآخِرَةِ وَ مَا هِيَ إِلَيْهِ صَائِرَةٌ[2]

این دعایی است که امام زمان(عج) دستور داده‌اند به آن مداومت داشته باشیم و این انتظاری است که از شما برادران داریم که عنایت به این دعا داشته باشید؛ امام هادی(ع) همان امامی است که در دوران حیاتشان بارها مردم حاجت‌مند برای رفع گرفتاری‌های خود به آن حضرت متوسل می‌شدند و حضرت به برکت آن جایگاه رفیعی که نزد پرودگار عالم دارند به شکل معجره آسایی حاجات مردم را برآورده می‌کردند چنانچه نقل شده است زنی دختر نابینای خود را محضر حضرت آوردند و حضرت با نوازشی که انجام دادند گوشه‌ای از کرامات آن حضرت نمایان شد و چشم نابینای آن طفل بینا شد[3] ؛ ما هم اگر با خلوص نیت این دعا را بخوانیم و به آن حضرت متوسل شویم امید این است که به لطف پروردگار و به احترام این امام بزرگوار حاجاتمان برآورده به خیر گردد.

2- مردی که دچار بیماری پوستی بسیار خطرناک شده بود و چهره‌ی زننده‌ی از او ایجاد شده بود روزی به ستوه آمد و به محضر امام هادی(ع) متوسل شد، امام با آن مقام امامت خود خبر داشتند که این مرد به این غرض به سراغ ایشان خواهد آمد و گویا منتظر او بودند و همین که از دور مشاهده کردند این مرد نزدیک می‌شود با دست مبارک اشاره کردند که برگرد «آفاک الله» خداوند تو را شفا داد! و سه مرتبه این کلام را تکرار کردند این مرد به امر امام برگشت و شب را به صبح رساند و متوجه شد هیچ اثری از آن همه آثار بیماری برص بر بدن او باقی نمانده است.

3- مردی از شیعیان و محبین اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در محضر امام(ع) از شدت بدهکاری خود ابراز ناراحتی و نگرانیت نمود؛ امام(ع) از او پرسیدند: مقدار بدهی تو چه مقدار است؟ آن مرد در جواب گفت: ده هزار درهم. حضرت به او دلداری دادند و به آن مرد اطمینان خاطر دادند که بدهی او أداء شده است، به همین منظور کاغذی برداشتند و بر روی آن گواهی دادند که مبلغ ده هزار درهم به این مرد بدهکار هستند و این مبلغ را به گردن گرفتند ولی در ادامه فرمودند: من در فلان روز در سامرّاء در بین جمعی هستم خود را به آن جمع برسان و با اصرار و صدای بلند و طلبکارانه این کاغذ را نشان بده و مطالبه طلب خود را انجام بده؛

در روز موعود طبق امر امام(ع) این مرد به آن جمع وارد شد و شروع کرد به سر و صدا کردن، هر چقدر حضار به او تذکر دادند که مهلت بده تا بدهکار طلب تو را پرداخت نماید قبول نمی‌کرد تا این که نهایت به دو روز مهلت رضایت داد این ماجراء به گوش متوکل رسید و مبلغ سی هزار درهم به محضر امام(ع) فرستاد، امام نیز این مرد را دعوت کرد و تمام سی هزار درهم را در اختیار او قرار داد، این مرد به امام عرضه داشت که صحبت بر ده هزار درهم بود ولی این مبلغ سی هزار درهم است؟ امام(ع) فرمودند مابقی را هزینه معاش عیال خود بنما[4] .

ببیند که امام(ع) تا چه حد به فکر شیعیان و محبین خود بوده‌اند که حاضر شدند چنین روشی را برای کمک به یکی از گرفتاران انتخاب کنند إن شاء الله ما نیز با توسل به این امام بزرگوار توفیق برآورده شدن حاجات را به دست آوریم؛ علی ای حال توسل به آن حضرت بسیار مجرب است و دعای وارد شده از ناحیه مقدسه إن شاء الله فراموش نشود و توسل به آن حضرت را در ذهن و در نظر داشته باشیم.

خدایا به آبروی امام هادی(ع) به شأن و جلالتی که در پیشگاه تو دارد خدایا ما را جزء دوست‌داران و محبین آن حضرت قرار و جزء نائلین به شفاعت آن حضرت در قیامت قرار بده.

این مطالب مختصر به مناسبت شهادت آن حضرت که دیروز بود از باب عرض ارادت به امام هادی(ع) بیان شد إن شاء الله مورد قبول حق واقع شود.

بحث فقهی: مرحوم امام در مسأله19 متعرض فروعات مفصلی می‌شوند و پس از طرح هر فرعی حکم آن را نیز بیان می‌کنند؛ روز گذشته سه فرع از این فروعات مطرح شد، مجدد این فروعات را متذکر می‌شویم و در حد وسعت جلسه سایر فروعات را نیز بیان می‌کنیم:

فرع اول: «لو تسلّم المستأجر العين المستأجرة، ولم يستوف المنفعة حتّى انقضت مدّة الإجارة- كما إذا استأجر داراً مدّة وتسلّمها ولم يسكنها حتّى مضت المدّة- فإن كان ذلك باختيار منه استقرّت عليه الاجرة[5] موجر طبق مضمون عقد إجاره به موقع مثلا کلید خانه را تحویل مستأجر داد و هر نوع مانعی را از استیفای منفعت عین مستأجره برطرف نمود ولی خود مستأجر به میل خودش و طبق برنامه‌ی شخصی خودش از استیفای منفعت در مدت إجاره امتناع کرد در این فرض، حکمی که مرحوم امام مطرح نموده‌اند این است که موجر مستحق أجرت توافق شده می‌باشد ولو این که مستأجر هیچ انتفاعی از عین مستأجره در مدت إجاره نبرده باشد زیرا امکان بهره‌مندی از عین مستأجره از طرف موجر محقق شده بود ولی این تضییع استیفای منفعت در مدت مذکور تماما مستند به عدم استیفاء از ناحیه خود مستأجر بوده است و نسبت به پرداخت مال الإجارة ضامن و مسئول می‌باشد.

در مدتی که مستأجر از عین مستأجرة استفاده نکند ولی موظف به پرداخت مال الإجارة باشد چنانچه موجر به جهت مصلحت حفظ عین مستأجرة از تلف و تخریب آن و یا هر دلیل دیگری، خودش یا مستأجر دیگری را در آن مستقر نماید اشکالی ندارد و این موجر چنین حقی را دارد ولو این که از مستأجر دیگر مال الإجارة نیز دریافت نماید همچنان مستأجر اول موظف به پرداخت مال الإجارة توافق شده می‌باشد.

فرع دوم: «وفي حكمه ما لو بذل المؤجر العين المستأجرة، فامتنع المستأجر عن تسلّمها واستيفاء المنفعة منها حتّى انقضت.» در این فرض، موجر، کاملا آمادگی دارد که عین مستأجرة را تسلیم مستأجر نماید و تمام موانع را برطرف نماید و طبق قرارداد در زمان مقرر مثلا کلید خانه را تحویل دهد ولی خود مستأجر به دلیل مسائل مربوط به خودش از تحویل گرفتن کلید و تحویل گرفتن عین مستأجرة امتناع می‌کند در این فرض نیز مستأجر ضامن و مسئول مال الإجارة می‌باشد و تضییع منفعت عین مستأجرة در این مدت مستند به مستأجر خواهد بود چنانچه در فرض فوق الذکر که کلید را تحویل گرفته بود نیز همین حکم را جاری نمودیم.

فرع سوم: «و هكذا الحال في الإجارة على الأعمال، فإنّه إذا سلّم الأجير نفسه وبذلها للعمل، وامتنع المستأجر عن تسلّمه- كما إذا استأجر شخصاً يخيط له ثوباً معيّناً في وقت معيّن، وامتنع من دفعه إليه حتّى مضى الوقت- فقد استحقّ عليه الاجرة؛ سواء اشتغل الأجير- في ذلك الوقت مع امتناعه- بشغل آخر لنفسه أو غيره أو بقي فارغاً» این فرع مربوط به إجاره انفس و اعمال است؛ اگر مستأجر اجیر را مثلا به مدت یک هفته به استخدام خود در آورد که تعدادی لباس برای او بدوزد یا در ساخت خانه کمک کار او باشد و یا تعدادی انگشتر برای او بسازد و بنا بر این باشد که مصالح این کارهای سفارش شده را خود مستأجر در اختیار اجیر قرار دهد و در این مدت اجیر آمادگی کامل برای اجرای مفاد قرارداد را داشته باشد ولی همچنان تا آخر هفته یا چند روز از هفته این مصالح مانند پارچه برای خیاطی در اختیار اجیر قرار نگیرد و این عدم امکان تماما مستند به خود مستأجر باشد در این فرض نیز مستأجر ضامن أجرت خواهد بود و بدون کم و کاست باید آن را به اجیر پرداخت نماید هر چند در این مدت هیچ کاری برای مستأجر انجام نداده باشد و حتی اجیر در این مدت إجازه دارد که به کار دیگری مشغول شود و مزد هم دریافت نماید و این نیست که شرط استحقاق اجرت از مستأجر اول این باشد که در این مدت مورد نظر بیکار مانده باشد.

مختار استاد: به نظر ما این فرمایش مرحوم امام در هر سه فرع فوق الذکر کاملا درست است و مطابق با قوانین پذیرفته شده‌ی متداول بین عقلاء می‌باشد.

فرع چهارم: «و إن كان ذلك لعذر بطلت الإجارة، ولم يستحقّ المؤجر شيئاً من الاجرة؛ إن كان ذلك عذراً عامّاً لم تكن العين معه قابلة لأن تُستوفى منها المنفعة، كما إذا استأجر دابّة للركوب إلى مكان، فنزل ثلج مانع عن الاستطراق، أو انسدّ الطريق بسبب آخر، أو داراً للسكنى فصارت غيرمسكونة؛ لصيرورتها معركة أو مسبعة ونحو ذلك. ولو عرض مثل هذه العوارض في أثناء المدّة بعد استيفاء المستأجر مقداراً من المنفعة بطلت الإجارة بالنسبة» فروعات سه گانه‌ای که در متن بالا ذکر شد مربوط به جایی بود که تمام کوتاهی مستند به مستأجر باشد و موجر در دو فرع اول و اجیر در فرع سوم هیچ کوتاهی نکرده باشد و تمام مقدمات استیفاء برای مستأجر مهیا باشد ولی خود مستأجر امتناع کند و استیفاء از منافع عین مستأجرة یا عمل اجیر محقق نشود در این فروع بیان شد که تمام اجرت باید به موجر تعلق بگیرد ولی فرع چهارم در موردی است که امتناع مستأجر از استیفای منافع مستند به خود مستأجر نیست بلکه مستند به عذر عامی است که امکان بهره‌مندی از منافع را از بین برده است مثلا چنانچه مستأجر دابّه‌ای را در مدت معین إجاره کند و موجر تمام موانعی که مربوط به او است را برطرف نماید و آماده‌ی تحویل دابّه به مستأجر باشد ولی مانعی مانند باریدن برف سنگین و به راه افتادن سیل و نا امن شدن راه موجب شود که به موقع مستأجر نتواند سر قرار حاضر شود و دابّه را تحویل بگیرد در این فرض إجاره باطل است و موجر مستحق هیچ نوع اجرتی نخواهد بود همچنین اگر موجر خانه‌ی خود را در معرض إجاره قرار دهد و مستأجر آماده شده باشد که در زمان توافق شده از منافع این خانه استفاده کند ولی به جهت عذر عامی مانند خراب شدن خانه به جهت زلزله و سیل و یا اشغال شدن خانه به دست اشرار و یا تبدیل شدن خانه به محل حیوانات درنده امکان بهره‌مندی از منافع عین مستأجرة برای مستأجر نباشد در این فرض نیز إجاره باطل است و موجر مستحق هیچ گونه أجرتی نمی‌باشد و مثال دیگر این که اگر اجیر خود را برای دریافت مصالح مورد نیاز از مستأجر آماده کرده باشد تا در زمان توافق شده عمل سفارش شده‌ی مستأجر را اجابت کند ولی به جهت مانع و عذر عامی که در اختیار مستأجر نباشد این مصالح به دست اجیر نرسد در این فرض نیز إجاره باطل است و اجیر مستحق اجرت نخواهد بود مانند إجاره‌ای که مستأجر با یک خیاط توافق کرده باشند که پارچه از طرف مستأجر آماده شود و خیاط در زمان معین این پارچه‌ها را تبدیل به لباس کند و یا مانند این که انگشتر ساز با مستأجر توافق کرده باشند که نقره خام از طرف مستأجر تحویل داده شود تا در زمان معین این نقره تبدیل به انگشتر شود ولی یک عذر عامی مانع رسیدن این مصالح به دست اجیر شود و کار تعطیل شود در این فرض نیز اجاره باطل است و اجیر مستحق هیچ نوع اجرتی نیست.

إن شاء الله جلسه‌ی بعدی یک فرع باقی مانده نیز بیان خواهد شد.

 


[1] الأنوار البهية، القمي، الشيخ عباس، ج1، ص273.
[2] کلیات مفاتیح الجنان، قمی، شیخ عباس، ج1، ص135.
[3] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج50، ص185.
[4] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج50، ص175.
[5] تحرير الوسيلة - ط نشر آثار، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص613.