درس خارج فقه استاد مقتدایی

1400/11/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الإجارة/شرائط الإجارة /کیفیت تسلیم منفعت و تسلیم عمل در إجاره

در بیان مسائل مربوط به مباحث إجاره رسیدیم به مسأله16 از سری مسائل مربوط به کتاب الإجاره از تحریر الوسیله مرحوم امام؛ در این مسأله مرحوم امام به این نکته توجه می‌دهند که در إجاره تا زمانی که منفعت عین تحویل مستأجر نشده باشد موجر حق مطالبه مال الإجاره را نخواهد داشت؛ در إجاره‌ای انفس نیز تا زمانی که آن عمل به اتمام نرسد معنای تسلیم محقق نخواهد شد و اجیر مستحق هیچ گونه اجرتی نمی‌باشد.

در إجاره‌ی عین مانند إجاره‌ی خانه و دابّه و حجره‌ی تجاری، تسلیم منفعت به این است که خود این اعیان تحویل مستأجر شود و کیفیت تحویل در هر عینی متناسب با آن متفاوت است مثلا در تحویل خانه، موجر باید با تحویل دادن کلید خانه و راهنمایی مستأجر به داخل خانه إجازه‌ی بهره‌مندی از منفعت را به مستأجر بدهد و یا در إجاره‌ی دابّه پس از اتمام مقدمات عقد إجاره و قطعی شدن آن با در اختیار قرار دادن افسار دابّه منفعت آن را در اختیار مستأجر قرار دهد.

اما در إجاره‌ی انفس، نوع عمل بر دو قسم است؛ قسم اول آن است که عمل خواسته شده صرف عمل است و تعهدی به غیر از عمل خارجی به گردن اجیر نمی‌باشد مانند بجا آوردن حج نیابی و نماز و روزه‌ی استیجاری و کندن چاه و امثال این امور، در این قسم صرف اتمام عمل کفایت از تسلیم می‌کند و اما قسم دوم آن است که علاوه بر تحقق خارجی عمل، اجیر عهده‌دار مصالحی که مستأجر در اختیار او قرار داده است نیز می‌باشد مانند خیاطی که علاوه بر تعهد دوخت لباس برای مستأجر متعهد است که این سفارش را بر روی پارچه‌ای که مستأجر از اموال خود در اختیار این خیاط قرار داده است اعمال کند و یا مانند انگشتر سازی که متعهد شده است طبق سفارش مشتری و با استفاده از نقره و عقیقی که خود مشتری به همراه آورده است این انگشتر را بسازد.

مرحوم امام در قسم دوم که اجیر متعهد شده است عمل خواسته شده را بر روی متاعِ متعلق به مستأجر پیاده کند دو احتمال را بیان می‌فرماید؛ احتمال اول آن است که به صرف اتمام عمل، تسلیم عمل محقق شده است و برای تحقق تسلیم نیازی نیست آن متاعِ آماده را به دست مستأجر برساند و این احتمال بنا بر نظر مرحوم امام قول پذیرفته و اقویٰ است و اما احتمال دوم آن است که علاوه بر اتمام عمل، اجیر موظف است آن را به دست مستأجر برساند تا معنای تسلیم محقق شود.

مختار استاد: به نظر می‌رسد در هر دو قسم إجاره چه در موردی که صرف عمل خارجی مد نظر است و چه در موردی که علاوه بر عمل خارجی، متاعِ آن عمل نیز متعلق به مستأجر باشد، اتمام عمل کفایت از تسلیم می‌کند و این مستأجر است که باید به موقع و به محض اتمام عمل به اجیر مراجعه کند و مثلا لباس دوخته‌ی خود را تحویل بگیرد و اگر ما اجیر را مکلف کنیم که علاوه بر اتمام عمل باید آن را به دست مستأجر برساند این یک تکلیف زائدی است و موجب می‌شود هزینه‌ی اضافه به گردن اجیر وارد شود.

تطبیق فتوای مرحوم امام بر دو فرع: «...فعلى هذا لو تلف الثوب- مثلًا- بعد تمام العمل على نحوٍ لا ضمان عليه، لا شي‌ء عليه، ويستحقّ مطالبة الاجرة. نعم، لو تلف مضموناً عليه ضمنه بوصف المخيطية- لا بقيمته قبلها- على أيّ حال حتّى على الوجه الثاني؛ لكون الوصف مملوكاً له تبعاً للعين، وبعد الخروج عن عهدة الموصوف مع وصفه، تكون له المطالبة بالاجرة المسمّاة لتسليم العمل ببدله[1]

«بنا بر اين اگر بعد از تمام كردن عمل، مثلًا لباس طورى تلف شود كه ضمان‌آور نباشد، چيزى بر او نيست و استحقاق مطالبه اجرت را دارد. البته اگر به نحو ضمانت‌دار تلف شود در هر حال، حتى بنابر وجه دوم، با وصف خياطت ضامن آن مى‌باشد، نه به قيمتى كه قبل از دوختن داشته‌است؛ زيرا صفت (خياطت) به تبع عين، ملك مستأجر است و اجير بعد از آن‌كه از عهده موصوف با صفتش (لباس دوخته) در آمد، حق مطالبه اجرت قرارداد شده را دارد؛ زيرا عمل را در قالب بدل آن تسليم نموده است.»[2]

بیان استاد: مرحوم امام مسأله را این چنین بیان کردند که اقویٰ آن است که با اتمام عمل تسلیم محقق می‌شود ولو این که متاع مانند پارچه نیز متعلق به مستأجر باشد بنا بر این اگر مثلا لباس دوخته بر وجه غیر ضمان‌آور تلف شود مثلا تلف سماوی رخ دهد چنین اجیری ضامن لباس دوخته نیست و حتی مستحق مطالبه‌ی اجرت نیز خواهد بود ولی اگر این تلف بر وجه ضمان‌آور تلف شود مانند این که در نگهداری لباس دوخته کوتاهی کند و لباس دزدیده شود بر هر دو وجه این اجیر موظف است جبران خسارت کند و قیمت گذاری آن لباس بر اساس لباس با وصف دوخته شده باید لحاظ شود زیرا احتمال دارد که پارچه به خودی خود قیمت معمولی و بازاری داشته باشد ولی همین پارچه با عمل خیاطتی که روی آن انجام شده است قیمت بالاتری نسبت به قیمت خود پارچه بعلاوه عمل انجام شده بر روی آن داشته باشد.


[1] تحرير الوسيلة - ط نشر آثار، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص612.
[2] تحرير الوسيلة( ترجمه فارسى)، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص653.