1400/11/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الإجارة/شرائط الإجارة /کیفیت تسلیم منفعت و تسلیم عمل در إجاره
امروز مصادف است با روز میلاد پرخیر و برکت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهراء(س) دخت گرامی رسول خدا(ص) و همسر بزرگوار مولی الموحدین امیرالمؤمنین(ع)؛ این روز عزیز را به شما عزیزان و همه کسانی که صدای من را میشنوند تبریک عرض میکنم؛ به میمنت این روز فرخنده مقرر شده است که روز میلاد حضرت زهراء(س) به عنوان روز زن و روز مادر نیز نام گذاری شود و به همین جهت من این روز را به همه زنان و مادران که الگو و منش خود را از این بانوی بزرگوار دریافت کردهاند تبریک و تهنیت عرض میکنم از طرفی این روز میلاد حضرت زهراء(س) مصادف شده است با میلاد بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)؛ تبریک عرض میکنیم مجموع این مناسبتهای فرخنده را.
تصمیم داشتیم احتراما لهذا الیوم تغییری در برنامههای روزمرهی خود قائل شویم و درس امروز را تعطیل کنیم ولی احساس کردیم با این تعطیل کردن توفیق و فرصتی را از دست میدادیم فلذا مناسب دیدیم کما کان درس امروز برقرار باشد ولی نه به عنوان درس فقهی بلکه به عنوان فرصتی برای ابراز ارادت و ابراز سرور و تهنیت در جمع شما بزرگواران به مناسبت میلاد حضرت زهراء(س).
این بانوی بزرگوار از چنان جایگاه و عظمتی برخوردار هستند که پدر عزیزشان رسول خدا(ص) در روایاتی دختر بزرگوارشان حضرت فاطمه زهراء(س) را تا روز قیامت به همه انسانها معرفی مینمایند:
روایاتی در شأن حضرت زهراء(س)
روایت اول: «حَسَنُ بْنُ زَيْدٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ، أَنَّهُ قَالَ، قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي، وَ مَنْ أَحَبَّهَا فَقَدْ أَحَبَّنِي، وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِي.»[1] رسول خدا(ص) در این روایت میفرمایند: فاطمه پاره تن من است کسی که او را بیازارد من را آزرده است و کسی که او را دوست داشته باشد من را دوست داشته است و کسی که او را مسرور کند من را مسرور و شاد گردانده است.
روایت دوم: «و روي عن مجاهد قال: «خرج النبي (صلّى اللّه عليه و سلم) و هو آخذ بيد فاطمة فقال من عرف هذه فقد عرفها و من لم يعرفها فهي فاطمة بنت محمد و هي بضعة مني و هي قلبي و هي روحي التي بين جنبي من آذاها فقد آذاني و من آذاني فقد آذى اللّه.»[2] روایت شده است روزی رسول خدا(ص) از خانه خارج شد در حالی که دست دخترش فاطمه زهراء(س) را گرفته بود و میگفت: کسی که این دختر را میشناسد که میشناسد و کسی که او را نمیشناسد بداند که این دختر فاطمه دختر محمد رسول خداست این دختر پاره تن من است و قلب من و همان روح من است که بین دو پهلویم قرار گرفته است هر کس او را اذیت کند من را آزار داده است و کسی که من را بیازارد خدا را آزرده است.
روایت سوم: «وَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» این روایت کتابت آقا بقیة الله الأعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء است که در شأن جدّة بزرگوارشان حضرت زهراء(س) میفرمایند: الگوی نیکوی من دختر رسول خدا(ص) میباشد.
الگو قرار دادن کسی که امام زمان(عج) و سایر امامان(ع) او را الگو قرار دادهاند یک افتخار و یک سعادت است، اگر ما به دنبال سعادت و رستگاری هستیم یقینا الگو قرار دادن رفتار و کردار و منش آن حضرت اثر بسزائی در این هدف ایفاء خواهد کرد؛ همان طور که امام زمان(عج) مادرشان حضرت زهراء(س) را به عنوان الگوی خود میداند ما هم از آن حضرت تبعیت کنیم و حضرت زهراء را الگوی خودمان قرار دهیم؛ این بانوی بزرگوار نه تنها الگوی بانوان خدا جوی است بلکه الگوی همهی خدا جویان چه مردان و چه زنان تا روز قیامت در امر عبادت خدا و اخلاص در امور و حمایت از امام برحق و تمام شئونی که یک بنده خدا باید داشته باشد الگو میباشد.
روایت چهارم: «...وَ أَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ وَ هِيَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ. مَتَى قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ كَمَا يَزهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِكَتِهِ يَا مَلَائِكَتِي انْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ إِمَائِي قَائِمَةً بَيْنَ يَدَيَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِيفَتِي وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ آمَنْتُ شِيعَتَهَا مِنَ النَّارِ...»[3] و اما دخترم فاطمه(س) بانوى زنان جهانيان است از اولين و آخرين و پارۀ وجود من و نور ديده و ميوه دل و روح من است كه درون من جای دارد و او حوراء انسيه است. هر وقت در محراب خود برابر پروردگارش جل جلاله بايستد نورش به فرشتگان آسمان بتابد همانطور که نور ستارگان بر زمين بتابد و خداى عز و جل به فرشتگانش فرمايد: فرشتگانم ببينيد كنيزم فاطمه را که در برابرم ايستاده و دلش از ترسم میلرزد و دل به عبادتم داده است. گواه باشيد كه شيعيانش را از آتش امان دادم.
فاطمه زهراء(س) وقتی در مقابل خدای متعال برای عبادت میایستاد حالت تواضع و حالت خوف از خدای تبارک و تعالی در قلبش ظاهر میشد و تا کسی به مقام معرفت یک بزرگی نائل نشده باشد در مقابل او حالت خضوع و خوف ایجاد نمیشود و این حالت زهراء(س) بیانگر معرفت بالای آن حضرت نسبت به شناخت پروردگار عالمیان است؛ حضرت زهراء(س) از این که درک میکند روبروی چنین خدای با جلال و جبروتی ایستاده است چنین حالتی بر ایشان عارض میشده است؛ دقت بفرمایید این توصیف حضرت زهراء(س) از زبان رسول خداست که کلام خدا را در مورد حضرت زهراء(س) نقل میکند، خدای متعال در فرازی میفرماید: «وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِي» زهراء با تمام وجود خودش و با حضور قلبی کامل در مقابل من ایستاده و عبادت من را به جا میآورد «أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ آمَنْتُ شِيعَتَهَا مِنَ النَّارِـ» ای ملائکه من شما را گواه میگیرم تمام کسانی که شیعه و پیرو زهراء(س) باشند را از آتش عذاب نجات دادم. در حقیقت خدای متعال به همه کسانی که حضرت زهراء(س) را الگوی خود قرار دادهاند این بشارت را دادهاند که جایی برای نگرانیت وجود ندارد.
یکی از مواردی که محبین آن حضرت و کسانی که میخواهند آن حضرت را الگوی خود قرار دهند این است که منش و حالت حضرت زهراء(س) را در عبادت پروردگار عالم پیش روی خود قرار دهند و حالت خود را در کیفیت عبادت به حالت حضرت زهراء(س) نزدیک کنند؛ کسی که با تمام وجود خود را در مقابل ذات باری تعالی میبیند و خود را برای ملاقات و سخن با حضرت حق آماده میکند حتی از همان لحظهی اول که مقدمات عبادت را میخواهد به جای آورد حالت خاص و حیای مخصوصی در او مشاهده میشود به نحوی که با شنیدن صدای اذان تغییر محسوسی در رفتار و حالات او مشاهده میشود، با جدّیت به طرف کسب طهارت و وضو میرود، تمام حواس و تمرکزش متوجه انس با خدای متعال میشود وقتی در محل اقامهی نماز رو به قبله میایستد هیچ فکری به غیر از توجه به عظمت خدای متعال و سنگینی حضور در مقابل حضرت حق فکر دیگری او را مشغول نمیکند.
برخی افراد به جهت ضعف ایمان و بیتوجهی به عظمت خدایی که در نماز در مقابل او ایستادهاند خود به خود به امور پست و کم اهمیت گرایش پیدا میکنند مثلا بدون هیچ دلیلی مدام اعضاء و جوارحشان در حال حرکت مشاهده میشود و بیجهت لباس خود را مرتب میکنند و بهتر است بگوییم با این امور بازی میکنند و سرگرم میشوند تا هر چه زودتر این نماز را که نوعی جریمه برای خود تلقی میکنند زودتر به پایان برسانند.
در مناقب ابن شهر آشوب و روضة الواعظین، روایت شده است که امام حسن (ع) هر گاه وضو میساخت، بندهای بدنش میلرزید، و رنگ مبارکش زرد میگشت سبب این حال را از آن حضرات پرسیدند فرمود: سزاوار است بر کسی که میخواهد نزد ربّ العرش به بندگی بایستد آن که رنگش زرد گردد و لرزه براندامش افتد. چون به مسجد میرفت وقتی که نزد در میرسید سر را به سوی آسمان بلند میکرد، و میگفت: «الهی ضیفک ببابک یا محسن قد اتیک المسیء فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک یا کریم»، یعنی: ای خدای من، این مهمان تو است که بدرگاه تو ایستاده، ای خداوند نیکوکار بنزد تو آمده بنده تبهکار، پس درگذر از کارهای زشت و ناستوده من، به نیکیهای خود ای کریم[4] .
روایت پنجم: «حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْقَزْوِينِيُّ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ مَقْبُرَةَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَضْرَمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَنْدَلُ بْنُ وَالِقٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْمَازِنِيُّ عَنْ عُبَادَةَ الْكُلَيْبِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ فَاطِمَةَ الصُّغْرَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَخِيهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) قَالَ رَأَيْتُ أُمِّي فَاطِمَةَ (ع) قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا لَيْلَةَ جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاكِعَةً سَاجِدَةً حَتَّى اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّيهِمْ وَ تُكْثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَيْءٍ فَقُلْتُ لَهَا يَا أُمَّاهْ لِمَ لَا تَدْعِينَ لِنَفْسِكِ كَمَا تَدْعِينَ لِغَيْرِكِ فَقَالَتْ يَا بُنَيَّ الْجَارَ ثُمَّ الدَّارَ.»[5]
بیان استاد: ما باید در همهی امور از جمله محبت و خیر خواهی نسبت به بندگان و مخلوقات خدا از بندگان شایستهی خدا مانند حضرت زهراء(س) الگو گیری کنیم مانند جریانی که امام حسن مجتبی(ع) از مادر بزرگوارشان حضرت زهراء(س) نقل کردهاند: حضرت فرمودند: مادرم فاطمه زهراء(س) را در شب جمعهای دیدم که تا سپیده صبح مشغول عبادت و رکوع و سجود بود و مؤمنان را یک به یک اسم مىبرد و دعا مىکرد، اما براى خودشان دعا نکردند. عرض کردم: مادر جان! چرا براى خودتان دعا نمىکنید؟ ایشان فرمود: فرزندم اول همسایه، بعد خانه (خویش).
اگر ما بنا داریم حضرت زهراء(س) را در همهی امور از جمله در خیر خواهی به بندگان خدا الگو قرار دهیم باید این جریانی که امام حسن(ع) نقل نمودهاند را کاملا مورد توجه قرار دهیم؛ این نبود که حضرت زهراء(س) به دعا کردن و خیر خواهی به دیگران اکتفاء کنند بلکه در عمل نیز سیرهی حضرت بر خیر خواهی نسبت به دیگران استوار بود چنانچه آن حضرت بهترین داراییهای خود را که چه بسا به آنها نیاز هم داشتند در اختیار نیازمندان قرار میدادند البته کسی توقع ندارد تا این حد از گذشت و ایثار در شیعیان معمولی مشاهده شود ولی توجه به این درجه از گذشت و ایثار از آن حضرت موجب میشود لااقل در مراتب پائینتر ما نسبت به سایر بندگان خدا خیر خواهی بکنیم؛ ماجرای بخشش حضرت زهراء(س) در شب عروسی مشهور است، زمانی که این بانوی بزرگوار در حلقهی زنان مؤمنه راهی منزل امیرالمؤمنین(ع) بود زن سائلی تقاضای لباس کهنهای برای پوشش داشت حضرت از پوشش زنانی که در اطراف او بودند استفاده کردند و لباس نو را در اختیار این زن فقیر قرار دادند و لباس معمولی خود را بر تن کردند و با چنین هیبتی در شب عروسی وارد خانه بخت شدند[6] چرا که میخواستند به این توصیهی قرآنی عمل کنند که ﴿لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ﴾[7] «هرگز به حقيقتِ نيكوكارى نمىرسيد مگر اينكه از آنچه دوست مىداريد، در راه خدا انفاق كنيد؛ و آنچه انفاق مىكنيد، خداوند از آن آگاه است.»[8] وقتی رسول خدا متوجه این انفاق دختر بزرگوار خودشان شدند اشک شوق بر دیدگانشان آشکار شد در این حال جناب جبرائیل یک لباس بهشتی سبز رنگ که بوی خوش آن فضا را معطر کرده بود در اختیار رسول خدا قرار داد تا دختر پیغمبر در إزای انفاقی که انجام داده بود بر تن کند، بنا بر این حضرت زهراء(س) هم اهتمام به روا شدن حاجات نیازمندان داشتند و هم اهتمام داشتند که از بهترینها به آنها داده شود و هم اهتمام به سرعت و فوریت به رواشدن حاجت نیازمندان، اگر حضرت آن سائل را به کس دیگری حواله میدادند و یا از سائل میخواستند که در روز دیگری مراجعه کند در آن شرائط کسی ایرادی به حضرت نمیگرفت ولی این برخورد کریمانه را حضرت زهراء(س) در حق آن زن سائل در شب عروسی خود انجام دادند.
بارها جریانهای عجیبی از ایثار و گذشت حضرت زهراء(س) و خاندان اهل بیت(ع) نقل شده است چنانچه در یکی از این ماجراها به جهت اهمیت و اخلاصی که در آن وجود داشت در قرآن کریم از آن تجلیل شده است:
﴿يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا﴾[9] «آنها به نذر خود وفا مىكنند، و از روزى كه شرّ و عذابش گسترده است مىترسند»[10]
﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا﴾[11] «و غذاى خود را با اينكه به آن علاقه و نياز دارند، به «مستمند» و «يتيم» و «اسير» اطعام مىكنند.»[12]
﴿إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلَا شُكُورًا﴾[13] «و مىگويند: ما شما را بخاطر خدا اطعام مىكنيم، وهيچ پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم.»[14]
﴿إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا﴾[15] «ما از پروردگارمان خائفيم در آن روزى كه عبوس و سخت است.»[16]
﴿فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا﴾[17] «خاطر اين عقيده و عمل) خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه مىدارد و از آنها استقبال مىكند درحالى كه شادمان و مسرورند.»[18]
«ابن عباس» مىگويد: حسن و حسين عليهما السلام بيمار شدند پيامبر صلى الله عليه و آله با جمعى از ياران به عيادتشان آمدند، و به على عليه السلام گفتند: اى ابوالحسن! خوب بود نذرى براى شفاى فرزندان خود مىكردى، على عليه السلام و فاطمه عليها السلام و فضه كه خادمه آنها بود، نذر كردند: اگر آنها شفا يابند سه روز روزه بگيرند (طبق بعضى از روايات حسن و حسين عليهما السلام نيز گفتند: ما هم نذر مىكنيم روزه بگيريم).
چيزى نگذشت هر دو شفا يافتند، در حالى كه از نظر مواد غذائى دست خالى بودند على عليه السلام سه من جو قرض نمود، فاطمه عليها السلام يك سوم آن را آرد كرد، و نان پخت، هنگام افطار، سائلى بر در خانه آمده، گفت: السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله: «سلام بر شما اى خاندان محمّد»! مستمندى از مستمندان مسلمين هستم، غذائى به من بدهيد، خداوند به شما از غذاهاى بهشتى مرحمت كند، آنها همگى مسكين را بر خود مقدم داشتند، و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشيدند.
روز دوم را همچنان روزه گرفتند و موقع افطار، وقتى كه غذا را آماده كرده بودند (همان نان جوين) يتيمى بر در خانه آمد آن روز نيز، ايثار كردند و غذاى خود را به او دادند (بار ديگر با آب افطار كردند و روز بعد را نيز روزه گرفتند).
در سومين روز، اسيرى به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد، باز هر كدام سهم غذاى خود را به او دادند هنگامى كه صبح شد، على عليه السلام دست حسن عليه السلام و حسين عليه السلام را گرفته بود و خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند، هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله آنها را مشاهده كرد، ديد از شدت گرسنگى مىلرزند! فرمود! اين حالى را كه در شما مىبينم براى من بسيار گران است، سپس برخاست و با آنها حركت كرد، هنگامى كه وارد خانه فاطمه عليها السلام شد، ديد در محراب عبادت ايستاده، در حالى كه از شدت گرسنگى شكم او به پشت چسبيده، و چشمهايش به گودى نشسته، پيامبر صلى الله عليه و آله ناراحت شد.
در همين هنگام جبرئيل نازل گشت و گفت: اى محمّد! اين سوره را بگير، خداوند با چنين خاندانى به تو تهنيت مىگويد، سپس سوره «هل أتى» را بر او خواند (بعضى گفتهاند: از آيه «انَّ الأَبْرارَ» تا آيه «كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً» كه مجموعاً هيجده آيه است در اين موقع نازل گشت).»[19]
إن شاء الله توفیق بهرهمندی از عنایات آن حضرت شامل همه ما بشود و در آخرت در زمرهی محبین آن حضرت قرار گیریم.