درس خارج فقه استاد مقتدایی

1400/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الإجارة/عین المستأجرة / شرط مطالبه منفعت و عمل در إجاره

بحث مناسبتی: امروز مصادف است با سال‌روز رحلت ام البنین علیها السلام مادر گرامی حضرت ابالفضل العباس(ع)؛ این بانوی بزرگوار همیشه بهترین حمایت‌ها و اطاعت‌ها و ارادت‌ها را نسبت به راه راستین اهل بیت عصمت و طهارت(ع) داشتند و خود یکی از همسران بسیار بزرگوار امیرالمؤمنین(ع) و مورد تکریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بودند؛ هم همسر او در را خدا در محراب عبادت به شهادت رسید و هم چهار فرزند رشید و برومند او که یکی از آنان حضرت ابالفضل العباس(ع) می‌باشد؛ به همین جهت روز رحلت این بانوی والا مقام را به عنوان روز همسران شهداء و روز مادران شهداء نام‌گذاری کرده‌اند و انصافاً بسیار نام‌گذاری بجا و شایسته‌ای می‌باشد.

اگر نبود حمایت‌ها و دلگرمی‌ها و تشویق همسران و مادران شهداء و اگر نبود ایثار و خود گذشتگی و تحمل مشقات این بانوان، هرگز شاهد این شکوه و پیروزی در عرصه انقلاب اسلامی و در عرصه دفاع مقدس نبودیم و هرگز این چنین دشمنان خوار و ذلیل نمی‌شدند.

حقیقتاً همسران و مادران شهداء سزاوار تکریم و احترام هستند که این چنین با ایمان کامل و ایثار و فداکاری و بصیرت، بچه‌های خود را تربیت کردند و تحویل جامعه دادند که آثار آن را در پیروزی انقلاب اسلامی و پیروزی در هشت سال دفاع مقدس و سرافرازی و افتخار در حمایت از جبهه مقاومت در برابر و ظلم و ستم رژیم صهیونیستی و ان شاء الله پیروزی در برابر تحریمهای ظالمانه مستکبرین علی الخصوص آمریکای جنایت‌کار شاهد هستیم.

حضرت ام البنین(س) یک بانوی مؤمنة؛ متدین و با خدا و دارای بالاترین روحیه ایثار و فداکاری بودند؛ همین که شایستگی همسری مولی الموحدین امیرالمؤمنین(ع) را پیدا کردند، نشانه‌ی لیاقت و بزرگواری و عظمت او در پیشگاه پروردگار عالم هست؛ این مادر فداکار بعد از جریان کربلاء در مدینه گاهی وارد قبرستان می‌شدند و نمادی از قبور فرزندان شهید خود را ساخته بودند و به یاد آنها گریه می‌کردند و به مردم می‌گفتند دیگر به من ام البنین نگویید چرا که دیگر برای من پسری نمانده است؛ گاهی روح والای فرزند رشید خود ابالفضل العباس را مورد خطاب قرار می‌داد و می‌گفت: پسرم شنیدم دشمن با گرز آهنین بر فرق تو زده، تو شجاع بودی! کسی جرأت نمی‌کرد به تو نزدیک شود و ضربتی بر تو وارد کند! این بانوی بزرگوار گویا با این بیان می‌خواستند استشهاد کنند بر این که خبر قطع شدن دست‌های ابالفضل(ع) و مجروح شدن او واقعیت داشته است زیرا اگر دست بر بدن ابالفضل(ع) بود امکان نداشت کسی حریف او می‌شد و ضربتی بر او وارد می‌کرد.

این بانوی بزرگوار چنان عظمتی دارند که بارها تجربه شده توسل به او مؤثر بوده است؛ کسانی که به جهت برآورده شدن حاجات خود به نیت حضرت ام البنین(س) نذر می‌کنند و مجالسی برپا می‌کنند و به آن حضرت متوسل می‌شوند معمولا به برآورده شدن حاجات خود نائل می‌شوند.

إن شاء الله بتوانیم حرمت این روز که یاد این بانوی باعظمت پاس داشته می‌شود را نگه داریم و از شفاعت این بانو و از شفاعت فرزند باب الحوائجشان ابالفضل العباس(ع) در آخرت بهره‌مند گردیم.

بحث فقهی: مرحوم امام در مسأله15 متعرض این مسأله شده‌اند که در اجاره اعيان، مستأجر، مالك منفعت و در اجاره انسان براى اعمال، مالك كار مى‌شود. و همچنين موجر و اجير، به مجرّد عقد اجاره، اجرت را مالك مى‌شوند؛ ليكن هيچ كدام از آن دو حق ندارد آنچه را كه مالك شده مطالبه نمايد، مگر اينكه آنچه را ملك ديگرى نموده تسليم نمايد، پس بر هر كدام از آن‌ها اگر چه تسليم واجب است، ليكن در صورتى كه ببيند ديگرى از تسليم خوددارى مى‌كند، او هم حق خوددارى دارد.

در این مسأله چند نکته به عنوان تنبیه باقی مانده است که در این جلسه مناسب است تذکر داده شود:

تنبیه اول: در عبارت «يملك المستأجر المنفعة في إجارة الأعيان، والعمل في إجارة النفس على الأعمال، وكذا المؤجر و الأجير الاجرة بمجرّد العقد» این که گفته می‌شود در اجاره اعيان، مستأجر، مالك منفعت و در اجاره انسان براى اعمال، مالك كار مى‌شود. و همچنين موجر و اجير، به مجرّد عقد اجاره، اجرت را مالك مى‌شوند، مقصود از قید «بمجرد العقد» این نیست که فقط در قالب عقدی که مشتمل بر الفاظی همچون آجرتُک است این تملیک به وجود می‌آورد بلکه هر چیزی که در عرف مفهِم معنای عقد باشد و شارع مقدس نیز آن را تأیید کرده باشد چنین خاصیتی دارد مانند این که طرفین در عمل طوری رفتار کنند و یا قرائن طوری باشد که بیان کننده رضایت آنها بر تحقق مضمون عقد إجاره باشد کافی است همان طور که در بیع معاطاتی مطرح شده است.

بنا بر این آنچه مهم است وجود چیزی است که سبب تحقق إجاره باشد، حال یک وقت سبب تحقق إجاره عقد است و یک وقت سبب تحقق إجاره و تملیک منفعت و عمل در خارج به واسطه معاطات است و از طرفی چنین عقدی حال یا در قالب لفظ یا در قالب معاطات سبب تملیک أجرت نیز برای طرف مقابل خواهد بود.

تنبیه دوم: معمولا در لسان فقهاء و آثار مکتوب فقهی همچون آثار مرحوم شیخ طوسی وقتی سخن از منافع عین مستأجرة به میان می‌آید از سه مثال معروف استفاده می‌شود و گفته می‌شود: "منفعت دار- منفعت دابّة- منفعت عبد" ولی مقصود این نیست که منافع عین مستأجرة همیشه منحصر در این قبیل امور است بلکه یک وقت مقصود از منافع، میوه‌هایی است که از ثمرات و محصولات یک باغ به شمار می‌آید و یک وقت زمین زراعی است که در اختیار یک زارع قرار می‌گیرد و یک وقت یک وسیله‌ای است که به إجاره کسی داده می‌شود به هر حال هر نوع استفاده‌ای که در عرف برای یک شیء در نظر گرفته شود قابلیت اجاره واقع شدن را دارد.

تنبیه سوم: مرحوم صاحب جواهر با تمسک به آیه ﴿اوفوا بالعقود﴾ استدلال می‌کنند که به صرف منعقد شدن عقد إجاره، تملیک منفعت نیز محقق می‌شود و واجب است که به مقتضای آن عمل شود و اگر غیر از این بود وفای به عقد که در آیه کریمه به آن امر شده بی معنا می‌شد و در تحقق تملیک منفعت نیازی به قید دیگری نمی‌باشد بر خلاف عده‌ای که گمان کرده‌اند صرف عقد کفایت از تملیک منفعت نمی‌کند و باید قیود دیگری لحاظ شود.

مختار استاد: به نظر ما سخن مرحوم صاحب جواهر صحیح است و به غیر عقد إجاره نیازی به قید دیگر در تحقق تملیک منفعت نمی‌باشد؛ اگر شک کنیم که علاوه بر عقد إجاره باید انتظار قید دیگری در تحقق این تملیک لحاظ شود؟ در جواب می‌گوییم اصل عدم قید زائد و اصل عدم اشتراط قید دیگر است همین که صیغه آجرتُک منعقد شد تملیک نیز حاصل خواهد شد و اصل عدم لزوم هر نوع قید و شرط دیگری است؛ بنا بر این با تمسک به آیه ﴿اوفوا بالعقود﴾ و هم با توجه به اتفاق علماء که بالإجماع می‌گویند صرفِ عقدِ إجاره، کفایت از تملیک می‌کند این مطلب برای ما ثابت می‌شود علاوه بر آن در صورت تردید و شک در این که آیا صِرف عقد إجاره آیا کفایت از تملیک منفعت می‌کند؟ با تمسک به اصل عدم قید و عدم اشتراط ثابت می‌کنیم که به غیر از عقد إجاره قید و شرط دیگری برای تحقق تملیک منفعت مورد نیاز و انتظار نیست.

تنبیه چهارم: تملیک منفعت در إجاره آیا از نوع ملکیت تامه است یا از نوع ملکیت متزلزله است؟ قول علماء بالإتفاق بر این است که ملکیت تامه و مستقرّ نسبت به منفعت ایجاد می‌شود فقط یک قول از مرحوم سید در عروه نقل شده است که ایشان از تعبیر ملکیت متزلزل برای ملکیت أجرت استفاده کرده‌اند: «يملك المستأجر المنفعة في إجارة الأعيان، والعمل في الإجارة على الأعمال بنفس العقد من غير توقف على شئ كما هو مقتضى سببية العقود، كما أن المؤجر يملك الأجرة ملكية متزلزلة به»[1] مرحوم سید نیز مطابق اتفاق علماء قائل هستند که مستأجر بنفس عقد إجاره مالک منفعت در إجاره اعیان می‌شود و مالک عمل در إجاره اعمال می‌شود و این ملکیت را به مقتضای عقد مستند می‌کنند بدون این که متوقف بر قید دیگری باشد و در ادامه می‌فرمایند: چنانچه ملکیت موجر بر اجرت نیز از این نوع است ولی نوع ملکیت در أجرت را از نوع ملکیت متزلزل معرفی می‌کنند شاید وجه این بیان مرحوم سید که نوع ملکیت بر أجرت را از نوع ملکیت متزلزل معرفی می‌کنند به این برمی‌گردد که ما اطمینان نداریم که تا آخر بدون هیچ مانع و آفتی مضمون عقد إجاره تداوم داشته باشد زیرا احتمال دارد موانعی مانند تخریب عین مستأجرة و سرقت آن و غیره اتفاق بیافتد و یا این که در إجاره اعمال امکان دارد آن پارچه‌ای که در اختیار خیاط قرار گرفته تا لباس بدوزد از بین برود و بسوزد و یا نصیب سارق شود.

إن شاء الله توضیحات بیشتر در این مسأله در جلسه آینده.

 


[1] العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج5، ص37.