درس خارج فقه استاد مقتدایی

1400/10/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الإجارة/شرائط الإجارة /حکم تداوم عقد إجاره در صورت موت یکی از متعاقدین

بحث اخلاقی: برکات تقوای الهی

در بحث اخلاقی به این نتیجه رسیدیم که یک وظیفه‌ی مهم و سنگین بر عهده‌ی هر انسانی است و آن وظیفه‌ی ترک گناه است؛ گناه عواقب سوء به همراه دارد هم در دنیا و هم در آخرت، نباید تصور کنیم که عقوبت گناه فقط در آخرت شامل یک گناهکار می‌شود در همین دنیا هم عواقب سوئی نصیب مرتکبین گناه می‌شود؛ گناه باعث می‌شود یک روحیه‌ی ظلمانی برای گناه‌کار ایجاد شود که موجب سلب توفیقات او می‌شود، اگر کسی حال خوش دعا و مناجات و محبت را داشته باشد با انجام گناه تمام این توفیقات را از دست می‌دهد؛ گناه آنچنان وجود انسان را ظلمانی و تاریک می‌کند که نتیجه‌ی آن یا ترک واجبات و عبادات است و یا اگر در ظاهر عبادتی و نماز شبی و انفاقی انجام دهد هیچ کدام مورد قبول پروردگار عالم قرار نمی‌گیرد و همه‌ی آنها بی‌اثر می‌شود.

شخص معصیت‌کار و گناه‌کار که پشت کرده به رحمت واسعه‌ی خدای متعال اگر عبادتی هم انجام دهد عبادتش مورد قبول خدای متعال نیست بنا بر این تمام هم و غم ما باید دوری از گناه و دوری از ارتکاب گناه باشد، این حالت خویشتن داری از گناه را همان «تقوی» می‌نامند، معنای تقوی این است که هر آنچه مورد نهی خدای متعال قرار گرفته است انسان خود را از آن دور نگه دارد و همیشه از مخالفت خدا و ارتکاب به گناه پرهیز کند.

برای شخص گناه‌کار علاوه بر سلب توفیق و رسوایی در دنیا و آخرت، عقوبت دنیوی نیز وجود دارد، بسیاری از گناهان باعث می‌شوند خیرات و فیوضات و إجابت دعاها در حق او به تأخیر بیافتد یا کلا بی‌نصیب شود حتی دعاهایی که مقدمات إجابت آنها در حق او قطعی شده بود به خاطر گناهی که مرتکب می‌شود آن دعا بدون إجابت می‌ماند و حاجت او برآورده نمی‌شود، چه بسا ملائکه خود را آماده کرده بودند که به امر خدا اقدام به اجابت حاجت انسانی بکنند ولی به جهت گناهی که مرتکب شده است آن عنایت را از دست می‌دهد.

توصیه‌ی روایی: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ عليه‌السلام، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللهِ عليه‌السلام: إِنَّ الْعَبْدَ لَيُحْبَسُ عَلى ذَنْبٍ مِنْ ذُنُوبِهِ مِائَةَ عَامٍ، وَإِنَّهُ لَيَنْظُرُ إِلى أَزْوَاجِهِ فِي الْجَنَّةِ يَتَنَعَّمْنَ[1] ممکن است بنده‌ای از عقوبت یک گناه، صد سال زندانی شود؛ در حالی که نگاه می‌کند به زنان خود که در بهشت به نعمت های فراوان خوش گذرانی می‌کنند؛ چه بسا یک بنده‌ی مؤمنِ خدا یک عمر تلاش کند عبادت‌ها را بجا آورد؛ در گرمای طاقت فرسا روزه بگیرد؛ از اموال خود در راه خدا انفاق نماید؛ مجاهد در را خدا باشد و به برکت این خلوص و عبادتی که انجام داده نعمات فراوان بهشتی از قصر و باغستان‌ها و حوریان بهشتی و خدمت‌گزاران برای او آماده شود ولی به جهت یک گناه به مدت صد سال فقط نظاره‌گر این نعمات باشد ولی هیچ بهره‌ای از آنها نبرد؛ ببیند که چطور همسران و حوریان بهشتی او در ناز و نعمت بسر می‌برند؛ چطور قصرهای آماده و زیبا که مخصوص اوست خالی مانده است و او محروم و معذب به عذاب اخروی؛ معلوم نیست که مقصود روایت از صد سال آیا سال دنیوی است یا سال اخروی، هر سال آخرت معادل هزار سال دنیاست به خدا پناه می‌آوریم از چنین عقوبتی!

برادران و خواهران و شنوندگان عزیز و گرامی! همه‌ی ما باید مراقب باشیم که پشیمانی و حسرت به خاطر ارتکاب به گناه به سراغ ما نیاید و راه علاج فقط تقوی و اجتناب از گناه است؛ از بالاترین و مهمترین صفاتِ نیک همین صفتِ تقواست.

توصیه‌ی قرآنی: ﴿وَللّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُواْ اللّهَ وَإِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَانَ اللّهُ غَنِيًّا حَمِيدًا﴾[2] «آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، ازآن خداست. وما به كسانى كه پيش از شما، كتاب آسمانى به آنها داده شده بود، و نيز به شما سفارش كرديم، كه از نافرمانى خدا بپرهيزيد. و اگر كافر شويد، به خدا زيانى نمى‌رسد؛ زيرا آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است براى خداست؛ و خداوند، بى‌نياز و ستوده است.»[3]

کلام مرحوم محدث قمی: «أقول: حكي عن بعض العارفين انّه قال لشيخه:أوصني بوصيّة جامعة،فقال: أوصيك بوصيّة اللّه ربّ العالمين للأوّلين و الآخرين قوله تعالى: ﴿وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتٰابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيّٰاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللّٰهَ﴾، و لا شكّ انّه تعالى أعلم بصلاح العبد من كلّ أحد و رحمته و رأفته به أجل من كلّ رحمة و رأفة،فلو كان في الدنيا خصلة هي أصلح للعبد و أجمع للخير و أعظم في القدر و أغرق في العبوديّة من هذه الخصلة لكانت الأولى بالذكر و الأحرى بأن يوصي بها عباده،فلمّا اقتصر عليها علم انّها جمعت كلّ نصح و ارشاد و تنبيه و سداد و خير و إرفاد[4]

بیان استاد: مرحوم محدث قمی نقل می‌کند: از یکی از عرفا حکایت شده است که خطاب به استاد خود عرضه داشت: «تقاضا می‌کنم من را به یک نصیحت جامع و کامل نصیحت کن [که تا پایان عمر خیالم از این آسوده باشد که نصیحت بالاتری نبوده است]» استاد او در جواب گفت:«من تو را وصیت می‌کنم به توصیه‌ی پروردگار عالمیان؛ توصیه‌ای که خدای متعال برای تمام انسان‌ها از اولین تا آخرین این توصیه را نموده است: خدای متعال می‌فرماید: ﴿وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتٰابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيّٰاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللّٰهَ﴾ شکی نیست که خدای متعال از هر کس دیگر داناترین نسبت به صلاح بندگان است؛ رحمت و لطف خدای متعال نسبت به لطف و مهربانی هر کس دیگری بیشتر است؛ اگر بنا بود که در دنیا خصلتی بهتر از خصلت تقوی وجود داشته باشد که مصلحتش بالاتر و خیرش جامع‌تر و قدر و ارزشش عظیم‌تر و در عبودیت عمیق‌تر از تقوی باشد هر آینه شایسته و اولی آن بود که همان خصلت را به بندگان خود توصیه کند حال که در این آیه‌ی کریمه به چنین نصیحتی اکتفاء کرده است معلوم می‌شود که در رعایت تقوی تمام خیر و راهنمایی و تذکر و استحکام و بخشش جای گرفته است.

انسان باید به جایی برسد که دوری از گناه برای او یک عادت و ملکه شود و به راحتی از هر نوع گناهی خود را کنار نگاه دارد، اولا باید تقوی را به دست آوریم و ثانیا مدام به فکر این باشیم که این نعمت بزرگ را که سبب به دست آوردن نعمات دنیوی و اخروی بی‌پایان می‌شود را از دست ندهیم.

آثار تقوی: برای تقوی در قرآن کریم آثار متعدد و مهم و سرنوشت سازی نام برده شده است:

اول: ﴿الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾[5] «ماه حرام، در برابر ماه حرام. اگر آنها، احترام آن را شكستند، شما نيز مى‌توانيد مقابله به مثل كنيد. و تمام حرمت‌هاى شكسته شده، قابل قصاص است. و بطور كلّى هركس به شما حمله كرد، همانند حمله وى بر او حمله كنيد و از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد و زياده‌روى ننماييد؛ و بدانيدخدا با پرهيزگاران است.»[6] این از برکات تقواست که انسان را از گرفتار شدن در منجلاب و گرداب گناه نجات می‌دهد و نمی‌گذارد یک بنده‌ی خدا از حدود الهی تجاوز کند.

دوم: ﴿بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ﴾[7] «آرى، كسى كه به پيمان خود وفا كند و پرهيزکارى پيشه نمايد، خدا او را دوست مى‌دارد؛ زيرا خداوند پرهيزکاران را دوست دارد.»[8] خوشا به سعادت کسی که خدا او را دوست داشته باشد؛ وقتی رابطه‌ی دوستی بین دو نفر ایجاد شود این دو دوست هر آنچه از خیر و صلاح باشد در حق هم دریغ نمی‌کنند، یکی از برکات مهم اهل تقوی به صریح قرآن کریم آن است که یک متقی محبوب خدا می‌شود خدایی که عالم به خیر و شر انسان است خدایی که قادر بر هر کاری است، خدایی که خالق آسمان و زمین است؛ وقتی رابطه‌ی دوستی بین بنده و خدا ایجاد شد هم تحمل مشقات بندگی شیرین می‌شود و هم خداوند عالی‌ترین مصالح بنده‌ی خود را مقدر می‌کند.

سوم: ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ﴾[9] «و داستان دو فرزند آدم را به درستى بر آنها بخوان: هنگامى كه هر كدام، كارى براى تقرّب انجام دادند؛ امّا از يكى پذيرفته شد، و از ديگرى پذيرفته نشد؛ برادرى كه عملش مردود شده بود، به برادر ديگر گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم كشت!» برادر ديگر گفت: « (من چه گناهى دارم؟ زيرا خدا، تنها از پرهيزگاران مى‌پذيرد.»[10] حجم بالای اعمال خیر و فراوانی عبادات به تنهایی نمی‌تواند یک بنده‌ی خدا را نجات دهد بلکه آن اعمالی نافع به حال یک بنده است که مورد قبول واقع شده باشد؛ کسی که اصرار بر گناه دارد و از این گناهان خود توبه نمی‌کند هر چند اعمال فراوانی هم انجام داده باشد ولی این ارتکاب به معصیت خاصیت عبادات او را از بین می‌برد و اعمال و عبادات او قبول نمی‌شود، یکی از خاصیت‌های مهم تقوی این است که اعمال و عبادات انسان مورد قبول حضرت حق واقع می‌شود و همین اعمال اگر چه در ظاهر کم باشد ولی به ضمیه‌ی تقوی زیاد خواهد شد و موجب نجات.

چهارم: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾[11] «اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره‌ها و قبيله‌ها قرارداديم تا يكديگر را بشناسيد؛ اينها ملاك برترى نيست، گرامى‌ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست؛ به يقين خداوند دانا و آگاه است.»[12] اگر کسی به دنبال عزت و آبروی واقعی بگردد بهترین راه برای کسب آن تقوای الهی است، شاید در دنیا با کسب ثروت و قدرت چند صباحی بین مردمِ دنیا پرست کسانی باشند که از روی چابلوسی و طمع‌کاری احترامی برای او قائل شوند ولی در حقیقت هیچ کدام از این احترام‌ها واقعی نیست و آن عزتی که یک بنده در نزد خدا دارد در دنیا و آخرت مفید به حال او خواهد بود.

پنجم: ﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ﴾[13] «همان كسانى كه ايمان آوردند، و از مخالفت فرمان خدا، پيوسته پرهيز مى‌كردند.»[14]

﴿لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَياةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[15] «شادمانى حقيقى در زندگى دنيا و در آخرت تنها براى آنهاست؛ وعده هاى الهى تخلف‌ناپذير است! اين است آن رستگارى و پيروزى بزرگ!»[16] یکی از برکات بسیار مهم و قابل توجه از آثار تقوای الهی این است که در همین دنیا شخص متقی از برکات تقوی بهره‌مند می‌شود البته برکات اخروی که جای خود محفوظ است، نشاط و سرور و آرامش واقعی در کسب تقوای الهی به دست می‌آید در حالی که یکی از مشکلات مردم دنیا این است که مدام حالت اضطراب و ناراحتی دارند و به هیچ وضعیتی رضایت نمی‌دهند ولی شخص متقی چنان مورد لطف خدا قرار می‌گیرد که در هر شرائطی آن اطمینان و آرامش خاطر را به دست می‌آورد.

یکی از سخت‌ترین سکرات موت و سختی‌های جان دادن این است که در چنین لحظه‌ای تمام دارایی‌های انسان و تمام اعتباری که در دنیا داشته و تمام عزیزان او در پیش چشمش مجسم می‌شود و او به این باور می‌رسد که باید همه‌ی این دارایی‌ها را از دست بدهد و یقینا دل کندن از این امور برای هر کسی سخت است علاوه بر آن شیطان مقابل شخص محتضر حاضر می‌شود و چنان می‌کند که گویا به شخص محتضر می‌گوید که یا به خدا کفر بگو یا این که سر از بدن عزیز تو جدا می‌کنم! و او در معرض کفر به خدا قرار می‌گیرد در چنین حالی اگر کسی در طول عمر خود اهل تقوای الهی بوده باشد ملائکه و ارواح اولیای الهی در اطراف او حاضر می‌شوند و تصویری از بهشت و نعمات بی‌پایان بهشتی را به او نشان می‌دهند و چنان شیرینی در او ایجاد می‌شود که اصلا به دارایی‌ها و عزیزان خود در دنیا توجه نمی‌کند و وسوسه‌ی شیطان دیگر در حق او کارگر واقع نمی‌شود بلکه آرزو می‌کند هر چه زودتر خدا جان او را بگیرد تا به این نعمات نائل شود.

بهترین موعظه‌ای که خداوند به اولین و آخرین نموده است این است که تقوای الهی رعایت شود وقتی خداوند در مقام موعظه بر‌آید ضروری‌ترین و با مصلحت‌ترین و پرسودترین موعظه‌ها را انجام می‌دهد و این بیانگر اهمیت تقوی در بین تمام موعظه‌هاست و ما باید تمام تلاش خود را انجام دهیم تا این خصلت خداپسندانه، یکی از مهمترین روحیات و ملکات وجودی ما بگردد.

از خدای متعال مسئلت داریم که تقوای الهی همیشه و در همه حال ملازم و همراه ما باشد و هرگز مرتکب گناه و معصیت نگردیم.


[1] الکافی- ط دار الحدیث، الشيخ الكليني، ج3، ص676.
[2] سوره نساء، آيه 131.
[3] ترجمه قرآن‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج1، ص99.
[4] سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، القمي، الشيخ عباس، ج8، ص560.
[5] سوره بقره، آيه 194.
[6] ترجمه قرآن‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج1، ص30.
[7] سوره آل عمران، آيه 76.
[8] ترجمه قرآن‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج1، ص59.
[9] سوره مائده، آيه 27.
[10] ترجمه قرآن‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج1، ص112.
[11] سوره حجرات، آيه 13.
[12] ترجمه قرآن‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج1، ص517.
[13] سوره یونس، آيه 63.
[14] ترجمه قرآن‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج1، ص216.
[15] سوره یونس، آيه 64.
[16] ترجمه قرآن‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج1، ص216.