درس خارج فقه استاد مقتدایی

1400/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الإجارة/شرائط الإجارة / حکم تداوم عقد إجاره در صورت موت یکی از متعاقدین

بحث مناسبتی: میلاد حضرت زینب(س)

بنا بر روایات معتبر روز پنجم جمادی الأولی مصادف است با عید پر خیر و برکت و با فضیلت حضرت زینب کبری(س)؛ آن الگوی صبر و مقاومت؛ چند سالی بیشتر از هجرت جد بزرگوارشان از مکه به مدینه منوّره نگذشته بود که این بانوی بزرگوار در پنجم جمادی الأولی به دنیا آمدند؛ دیروز پنجم جمادی الأولی بود و مصادف با سال‌گرد میلاد حضرت زینب کبری(س)؛ کانون بصیرت و صبر و ایثار؛ این میلاد با برکت را به جمیع محبین اهل بیت(ع) و شما عزیران تبریک عرض می‌کنیم.

دیروز روز ولادت بود ولی امروز فاصله‌ای با این روز میلاد نیست و جای دارد که عرض ارادت خود را به این مناسبت عزیز ابراز بداریم؛ امید‌وارم همه‌ی ما مشمول عنایات این بانوی بزرگوار هم در دنیا و هم در آخرت باشیم؛ زندگی این بانوی با شرافت و با کرامت از ابتداء آمیخته با سختی‌ها و مصائب بود، لذا او را الگوی صبر و مقاومت می‌نامند، چند صباحی از زندگی این بانوی بزرگوار نگذشته بود که مبتلاء شد به فراغ جد بزرگوارش نبی گرامی اسلام، با ولادت این دختر خانه‌ی علی و فاطمه علیهما السلام غرق سرور شد، رسول خدا(ص) این دختر با کرامت خود را بر روی زانو می‌نشاندند و با او مأنوس بودند؛ نام گرامی او را جناب جبرائیل از طرف خدای متعال بر قلب مطهر رسول خدا(ص) وارد نمود و به همین جهت نام این مولودة «زینب» شد، رسول خدا(ص) علاقه‌ی زیادی به این دختر داشتند به نحوی که دست نوازش بر او می‌کشیدند و به آغوش می‌گرفتند و به دیگران سفارش می‌کردند که احترام این دختر را حفظ کنند و یاد‌آور می‌شدند که این دختر شخصیت مهمی دارند و در آیند کار مهمی خواهند کرد و او را مانند خدیجه کبری معرفی می‌کردند، همانطور که حضرت خدیجه در پیشبرد اهداف رسول خدا(ص) در تقویت دین خدا حمایت و جان‌فشانی کرد این دختر نیز چنین حمایتی در حفظ دین خدا در جریان نهضت امام حسین(ع) خواهد نمود.

دو ماه و اندی از رحلت رسول خدا(ص) نگذشته بود که مصیبت شهادت مظلومانه‌ی مادرشان فاطمه زهراء(س) داغی بر وجود این دختر دلسوخته گذاشت، مدّتی گذشت و این بانوی بزرگوار شاهد شهادت پدر بزرگوارشان امیرالمؤمنین(ع) شدند و هم چنین از نزدیک در جریان مظلومیت و تنهایی برادرشان سبط اکبر رسول خدا(ص) امام حسن مجتبی(ع) قرار گرفتند و همچنان ماجراها سپری شد تا این بانوی بزرگوار در کنار تحمل مصیبت‌های فراوان و از دست دادن عزیزان، پیام‌رسان نهضت کربلاء شدند، این بانوی مصیبت دیده در حالی که خود آسیب دیده و تشنه و گرسنه بودند ولی با این حال پرستار برادر زاده‌ی خود امام سجاد(ع) بودند و هم‌چنین مسئولیت هدایت کاروان اسرای کربلاء را تحت رهبری امام سجاد(ع) بر عهده داشتند و ایتام و مجروحان را سامان می‌دادند و مرهمی بر زخم جسمی و روحی این اسرا بودند.

وقتی دختر امام حسین خانم سکینه(س) وارد گودی قتلگاه شد با بدن بی‌سر و تکه تکه روبرو شد از عمه خود زینب سؤال کرد: «هذا نعش من» عمه جان این پیکر کیست؟ حضرت زینب(س) در جواب فرمودند: این بدن پدرت حسین(ع) است، سکینه خود را بر روی بدن بی‌سر پدر انداخت و آن بدن را در آغوش گرفت و شروع کرد به در دل کردن و عرضه داشت پدر جان «انظر إلی عمتی المضروبة» نگاه کن به عمه‌ام زینب که چطور مورد ضرب تازیانه قرار گرفته است، سکینه خاتون از نزدیک دیده بود که چطور عمه‌اش زینب(س) بدن خود را سپر تازیانه‌های دشمنان قرار می‌داد تا این تازیانه‌ها به بدن بچه‌های یتیم و مجروحان اصابت نکند، علاوه بر آن سکینه دیده بود که این بانوی بزرگوار با چه مشقاتی پرستاری و نگهداری از اطفال و ایتام را بر عهده داشت و چطور در پرستاری از امام سجاد(ع) جدّیت و فداکاری می‌کرد.

حضرت زینب(س) در زمان خلافت پدرشان امیرالمؤمنین(ع) در شهر کوفه بودند و آشنای مردم کوفه ولی بعد از جریان عاشوراء در حالی که به اسارت کشیده شده بود وارد این شهر شد؛ آن حضرت هرگز از انجام رسالت خود کوتاهی نکردند یکی از رسالت‌های مهم زینب کبری(س) پیام‌رسانی نهضت کربلاء و افشای ظلم و ستم و انحراف دستگاه اموی بود و چه خوب این رسالت را به سر‌انجام رساندند حضرت چه در کوفه در مقابل عبید الله معلون و چه در شام در مقابل یزید خبیث با نهایت شجاعت و فصاحت چنان استدلال کردند که گویا این دشمنان بودند که در دست زینب(س) به اسارت درآمده بودند و نتیجه‌ی این افشاگری‌ها این بود که جریان عمومی بلاد اسلامی به نفع اهل بیت(ع) و تضعیف جایگاه دستگاه پلید اموی ختم شد.

روز میلاد این بانوی بزرگوار روز عزیزی است و در همین جا این روز عزیز را به رهبر عزیزمان مقام معظم رهبری و مراجع عظیم الشأن و جمیع برادران و خواهران و اردادتمندان اهل بیت(ع) تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

بحث فقهی: بحث راجع به مسئله‌ی دهم از سری مسائل مربوط به کتاب الإجاره‌ی تحریر الوسیلة مرحوم امام بود، مرحوم امام فرمودند: «لاتبطل الإجارة بالبیع» احتمال دارد کسی خانه‌ی خود را به مدت مثلا یک‌سال إجاره داده باشد در همین مدت إجاره ممکن است مالک خانه به فکر فروش خانه بیافتد و آن را به مشتری واگذار کند در مباحث قبلی گفته شد که چنین بیعی صحیح است و إجاره نیز سر‌جای خود باقی است و مشتری تا پایان مدت إجاره باید صبر کند و بعد از این مدت حق بهره‌مندی از منافع را خواهد داشت بنا بر این به اتفاق علماء بیع عین مستأجره جایز است و هر دو عقد بر مشروعیت خود باقی هستند زیرا متعلق این دو عقد با هم متفاوت است؛ متعلق عقد بیع، عین است و متعلق عقد إجاره، منافع آن عین است؛ از جمله مطالبی که بیان شد این بود که اگر مشتری عین مستأجره غیر از مستأجر باشد بحثی وجود ندارد ولی اگر مشتری عین مستأجره خود مستأجر باشد در این فرض هر چند به اتفاق علماء اصل بیع صحیح است ولی عده‌ای قائل شده‌اند که عقد إجاره دیگر از اعتبار ساقط می‌شود و برای توجیه این ادعا مطالبی بیان شد که نیازی به تکرار نمی‌بینیم؛ از جمله مطالب ذکر شده بحث تقارن بین عقد إجاره و عقد بیع راجع به یک عین است مثل این که کسی خودش خانه را به کسی بفروشد در حالی که وکیل او همزمان این خانه را به عقد إجاره‌ی کسی در آورد، در این مسئله نیز اقوال مختلفی بیان شد؛ قول اول این بود که هر دو صحیح است همان طور که در بیع عین مستأجره بیان شد عده‌ای قائل هستند که هر دو عقد باطل است زیرا پذیرش یکی و رد دیگری ترجیح بلامرحج است و اما قول سوم این بود که عقد إجاره صحیح است ولی عقد بیع باطل است زیرا انتقال منافع در عقد إجاره بالأصاله است و در بیع بالتبع است؛ مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی بحث مفصلی در این مورد بیان فرموده‌اند ولی به نظر ما این فرض یک فرض نادری است و به ندرت اتفاق می‌افتد که هم زمان یک عین از طرف مالک و وکیل او در معرض بیع و إجاره واقع شده باشد بنا بر این ما بیش از این نیاز نمی‌بینیم این بحث را ادامه دهیم به همین جهت در مسئله‌ی دهم به همین مقدار اکتفاء می‌کنیم و وارد مسئله‌ی یازدهم می‌شویم.

حکم تداوم عقد إجاره در صورت موت یکی از متعاقدین: «الظاهر أنّه لا تبطل إجارة الأعيان بموت المؤجر ولا بموت المستأجر، إلّاإذا كانت ملكية المؤجر للمنفعة محدودة بزمان حياته فتبطل بموته، كما إذا كانت منفعة دار موصى بها لشخص مدّة حياته، فآجرها سنتين ومات بعد سنة. نعم، لو كانت المنفعة في بقيّة المدّة لورثة الموصي أو غيرهم، فلهم أن يجيزوها في بقيّة المدّة، ومن ذلك ما إذا آجر العين الموقوفة البطن السابق ومات قبل انقضاء المدّة، فتبطل إلّاأن يجيز البطن اللاحق. نعم، لو آجرها المتولّي للوقف- لمصلحة الوقف و البطون اللاحقة- مدّة تزيد على مدّة بقاء بعض البطون، تكون نافذة على البطون اللاحقة، ولا تبطل بموت المؤجر ولا بموت البطن الموجود حال الإجارة. هذا كلّه في إجارة الأعيان. و أمّا إجارة النفس لبعض الأعمال فتبطل بموت الأجير. نعم، لو تقبّل عملًا وجعله في ذمّته لم تبطل بموته، بل يكون ديناً عليه يستوفى من تركته[1]

«مسئله یازدهم: ظاهر آن است كه اجاره اعيان، نه با مرگ موجر و نه با مرگ مستأجر باطل نمى‌شود، مگر اينكه مالكيت موجر بر منفعت، محدود به زمان حياتش باشد؛ كه با مرگ او باطل مى‌شود، مثل وقتى كه منفعت خانه‌اى براى شخصى مادامى‌كه حيات دارد، وصيت شده باشد، پس او دوساله آن را اجاره بدهد و بعد از يك سال بميرد. البته اگر منفعت آن در بقيه مدت، براى ورثه موصى يا غير آن‌ها باشد حق دارند اجاره را در بقيه مدت اجازه بدهند. و از اين قبيل است جايى كه بطن سابق، عين موقوفه را اجاره بدهد و قبل از انقضاى مدت آن بميرد، كه اجاره باطل مى‌شود، مگر اينكه بطن لا حق، آن را اجازه دهد.

البته اگر متولى وقف، به جهت مصلحت وقف و مصلحت بطن‌هاى بعدى، مدتى كه از مدت بقاى بعضى از بطون زيادتر باشد آن را اجاره دهد، بر بطن‌هاى بعدى نافذ مى‌باشد و نه به موت موجر و نه به موت بطنى كه در حال اجاره موجود بوده است باطل نمى‌شود.

اين مطالب تمامش در اجاره اعيان بود. و اما اجاره خود انسان براى بعضى از كارها، با مرگ اجير باطل مى‌شود. البته اگر عملى را قبول كند و آن را در ذمّه خودش قرار دهد، با مرگ او باطل نمى‌شود، بلكه بر عهده او دين است كه از تركه‌اش استيفا مى‌شود.»[2]

بیان استاد: این بحث یک بحث مفید و قابل استفاده‌ای است، مرحوم امام در مسئله‌ی یازدهم متعرض این مسئله شده‌اند؛ این بحث از جهت إجاره‌ی اعیان و إجاره‌ی اعمال مورد بررسی قرار می‌گیرد:

إجاره‌ی اعیان: عقد إجاره از چنان استحکامی برخوردار است که با موت موجر یا مستأجر، این عقد باطل نمی‌شود؛ مثلا اگر موجر فوت کند ورثه‌ی موجر حق ندارند مستأجر را از خانه بیرون کنند بلکه طبق عقد إجاره تا آخر مدت، مستأجر حق بهره‌مندی از منافع را دارد همچنین در صورت موت مستأجر نیز این عقد منتفی نمی‌شود بلکه خانواده‌ی مستأجر این حق را دارند تا آخر مدت إجاره در خانه بمانند.

استثناء: ممکن است موجر مالک عین نباشد بلکه مالک منفعت باشد به نحوی که مالک اصلی این خانه وصیت کرده باشد تا زمانی که این موصی له زنده است منفعت آن در اختیار او باشد و این موصی له این خانه را به کسی إجاره داده باشد تا از إجاره بهای آن بهره‌مند شود در این فرض احتمال دارد که موجر فوت کند و طبق وصیت ملکیت او نسبت به منافع این خانه منتفی شود و یقینا کسی که مالک عینی نباشد نمی‌تواند آن را إجاره دهد بنا بر این اگر چه از مدت إجاره‌ی مثلا دو ساله هنوز یک سال باقی مانده باشد ولی به جهت زوال ملکیت موجر از عین مستأجره این إجاره باطل می‌شود؛ البته می‌توان از طریق دیگر موجبات تداوم این إجاره را تا پایان مدت إجاره تدارک دید به این نحو که اگر خود وصیت کننده که مالک اصلی عین مستأجره است زنده باشد در این صورت اختیار مال خود را دارد و می‌تواند به مستأجر إجازه‌ی بهره‌مندی از منافع را تا آخر مدت إجاره بدهد و یا اگر موصی فوت شده باشد ورثه‌ی او این حق را دارند که تا آخر مدت إجاره به مستأجر إجازه دهند که در این خانه سکنی داشته باشند و إلا اگر چنین إجازه‌ای در کار نباشد این عقد إجاره پس از فوت چنین موجری منتفی خواهد شد. إن شاء الله إدامه بحث در جلسه‌ی آینده.


[1] تحرير الوسيلة - ط نشر آثار، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص610.
[2] تحرير الوسيلة( ترجمه فارسى)، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص651.