درس خارج فقه استاد مقتدایی

1400/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الإجارة/شرائط الإجارة /موارد التنافی فی بیع العین المستأجرة

بحث اخلاقی: اجتناب از ارتکاب گناه

یکی از مهمترین و سنگین‌ترین وظائفی که جداً طلاب و روحانیت دارند اجتناب از ارتکاب گناه است؛ گناه عواقب ناگوار دنیوی و اخروی فراوانی به همراه دارد و موجب می‌شود انسان در هر دو دنیا روسیاه و مجرم شود؛ ﴿إِنَّهُ مَن يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيى﴾[1] «هركس در محضر پروردگارش حاضر شود در حالى كه مجرم است، آتش دوزخ براى اوست؛ در آن جا، نه مى‌ميرد و نه زندگى مى‌كند!»[2]

﴿وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُم مَّاكِثُونَ﴾[3] «آنها فرياد مى‌كشند: «اى مالك دوزخ! اى كاش پروردگارت ما را بميراند (تا آسوده شويم)!» مى‌گويد: «شما در اين جا ماندگار هستيد.»[4] به قدری عذاب جهنّم شدید است که جهنّمی‌ها فریاد می‌کشند ای مالک و مأمور دوزخ! از خدای خود بخواه که ما را بمیراند، ملائکه‌ی غضب جهنّم بعد از مدّت‌ها بی‌اعتنایی در پاسخ می‌گویند: شما در این جا ماندگار هستید و خلاصی ندارید.

کسی که به گناهان تمایل پیدا می‌کند اگر چه اهل عبادت و راز و نیاز و دعا و کارهای خیر باشد به مرور علاقه‌ی خود را از دست می‌دهد و این امور خیر دیگر برای او لذتی به همراه ندارد و این عبادات آرام آرام مانند باری سنگین و غیر قابل تحمل برای او می‌شود؛ کسی که از جایگاه انسانی و ایمانی خود غافل می‌شود و مرتکب معاصی می‌گردد لکه‌ی سیاه و تاریکی در صفحه‌ی وجودی او آشکار می‌شود و همین گناهان موجب سلب توفیقات او در دنیا می‌شود؛ لذت نبردن از ارتباط و انس با خدا از آثار شوم گناه است.

گاهی ممکن است گناه انسان را به کفر بکشاند چنانچه خدای متعال می‌فرماید: ﴿ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُون﴾[5] «سپس سرانجام كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جايى رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و پيوسته آن را مسخره مى‌نمودند.»[6] عاقبت اصرار بر گناهان به جایی می‌رسد که نه تنها شخص گناهکار منکر معتقدات قطعی و عقلی می‌شود و نه تنها منکر آیات خدا، انبیاء، ائمه هدی، احکام شرعی و حتی منکر خدا می‌شود، بلکه کار به جایی می‌رسد که به فکر دشمنی و کینه‌ورزی و تمسخر تمام ارزش‌های مسلم می‌افتد، این کفر و ظلمت و تاریکی و روسیاهی نتیجه شوم اصرار بر گناهان در این دنیاست و عقوبت آخرت هم که به جای خود ذلت بی‌پایانی است.

راه جبران خسارت گناه: به جهت این همه خسارات دنیوی و اخروی که گناهان به همراه دارد همه‌ی ما باید یکی از برنامه‌های جدی‌مان اجتناب از معاصی و گناهان باشد، خدای متعال می‌فرماید: ﴿وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَلَمْ يُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾[7] «كسانى كه هرگاه مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، خدا را ياد كرده؛ و براى گناهان خود، طلب آمرزش مى‌كنند- و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟- و اصرار بر گناه، نمى‌ورزند، در حالى كه آگاهند.»[8]

برای کسانی که آلوده به گناه شده‌اند راه چاره چیست؟ خود خدای متعال راهی را پیش پای گناهکاران قرار می‌دهد که خود را نجات دهند و نه تنها آثار گناهان را از بین ببرند بلکه آبروی دنیا و آخرت را برای خود بخرند و سعادتمند شوند، احتمال دارد کسی از روی غفلت یا وسوسه‌ی شیطان یا به بهانه‌ی کنجکاوی در وادی گناه وارد شود ولی از این عمل خود پشیمان باشد، در این حال وظیفه‌ی این گناهکار این است که بلافاصله توبه کند و تصمیم جدی بگیرد که دیگر هرگز در حوالی گناه پرسه نزند؛ ﴿وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ﴾ آن کسانی که وقتی مرتکب گناهان فحشاء که همان گناهان کبیره است می‌شوند یا به خود ظلم می‌کنند که مقصود همان گناهان صغیره است ﴿ذَكَرُواْ اللّهَ﴾ بلافاصله به یاد خدا می‌افتند و برمی‌گردند و توبه می‌کنند ﴿فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ﴾ از این گناهان استغفار می‌کنند ﴿وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ﴾ این یک وعده‌ی صریح قرآنی است برای کسانی که از گناهان کبیره و صغیره‌ی خود پشیمان شده‌اند و به یاد خدا افتاده‌اند و استغفار نموده‌اند خداوند حتما گناهان آنها را خواهد بخشید و یقینا به غیر از خدا هیچ وجود دیگری قادر نیست آثار خرد کننده‌ی گناهان را از بین ببرد چرا که یکی از اوصاف خدای متعال توّاب و جبّار است، در روایات وارد شده است که یکی از امیدوارکننده ترین آیات همین آیه است[9] .

روایت اول: «الصّادق (علیه السلام)-لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَة ﴿وَالَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ﴾ صَعِدَ إِبْلِیسُ جَبَلًا بِمَکَّة یُقَالُ لَهُ ثَوْرٌ فَصَرَخَ بِأَعْلَی صَوْتِهِ بِعَفَارِیتِهِ فَاجْتَمَعُوا إِلَیْهِ فَقَالُوا یَا سَیِّدَنَا لِمَ دَعَوْتَنَا قَالَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَة فَمَنْ لَهَا فَقَامَ عِفْرِیتٌ مِنَ الشَّیَاطِینِ فَقَالَ أَنَا لَهَا بِکَذَا وَ کَذَا قَالَ لَسْتَ لَهَا فَقَامَ آخَرُ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِکَ فَقَالَ لَسْتَ لَهَا فَقَالَ الْوَسْوَاسُ الْخَنَّاسُ أَنَا لَهَا قَالَ بِمَا ذَا قَالَ أَعِدُهُمْ وَ أُمَنِّیهِمْ حَتَّی یُوَاقِعُوا الْخَطِیئَة فَإِذَا وَاقَعُوا الْخَطِیئَة أَنْسَیْتُهُمُ الِاسْتِغْفَارَ فَقَالَ أَنْتَ لَهَا فَوَکَّلَهُ بِهَا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة

امام صادق (علیه السلام) چون این آیه نازل شد: ﴿وَالَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ﴾. ابلیس در مکّه بالای کوهی به نام ثور رفت و به فریاد بلند سربازان خود را خواست و به گردش آمدند و گفتند: «ای سیّد ما! برای چه ما را دعوت کردی»؟ گفت: «این آیه نازل شده چه کسی در برابر آن قیام می‌کند»؟ یکی گفت: «من به چنین وسیله»؟ گفت: «تو اهلش نیستی». دیگری چنان و چنین گفت، گفت: «تو هم اهلش نیستی». وسواس خنّاس گفت: «من اهل آنم». گفت: «به چه وسیله»؟ گفت: «به آن‌ها وعده دهم و آرزومندشان کنم تا گناه کنند و چون در گناه افتادند آمرزش را از یادشان ببرم». گفت: «تو اهل آنی و او را تا قیامت بر این وظیفه گمارد».

بیان استاد: وقتی این آیه نازل شد شیطان ناله‌ای زد، فریاد زد و اعوان و سربازانش را فراخواند همه‌ی شیاطین دور شیطان جمع شدند، گفتند: سید ما! بزرگ ما! چه شده این قدر ناراحت شدی و فریاد کشیدی؟ چه قضیه‌ای پیش آمده که ما را دعوت کردی به اجتماع؟ جواب داد: این آیه نازل شده؛ ما این همه زحمت می‌کشیم فرزندان آدم را به گناه و معصیت وادار می‌کنیم، با این امیدی که خدا به بندگان گناهکار خودش می‌دهد این بنده می‌آید و توبه می‌کند و تمام زحمات ما هدر می‌شود.

شیطان دلیل نارحتی خودش را این طور توصیف کرد که اگر کسی گناهی مرتکب بشود چه گناه کبیره باشد و چه صغیره و بعد از آن به یاد خدا بیافتد و توبه کند تمام زحمات و تلاش‌های آنها نقش برآب می‌شود و این دلیل نارحتی و عصبانیت شیطان بود.

یکی از شیاطین گفت که من راه چاره دارم؛ گفت: فرزندان آدم را به گناه عادت می‌دهیم طوری که دیگر یادشان برود توبه کنند، شیطان این پیشنهاد را نپذیرفت و گفت: این کار تو نیست؛ یکی دیگر از شیاطین راه حل دیگری پیشنهاد داد ولی این راه حل نیز مورد قبول شیطان واقع نشد؛ یک شیطان کهنه کاری در میان شیاطین بود به نام خنّاس به شیطان گفت که من راه حلی دارم. شیطان گفت: راه حل خودت را بگو. خنّاس گفت: من انسان‌ها را به آمال و آرزوهای طولانی گرفتار می‌کنم و به امید رسیدن به این آرزوها خود را گرفتار گناه می‌کنند و به آنها وعده‌ی توبه می‌دهم ولی همیشه کاری می‌کنم که توبه را فراموش کنند و این چنین از راه هدایت دور می‌مانند؛ شیطان با شنیدن این راه حل خوشحال شد و خنّاس را تحسین کرد و گفت: تنها راه مقابله با این آیه‌ای که وعده توبه و آمرزش گناهان را داده است این است که مردم را به امید این که توبه خواهند کرد وادار به گناه می‌کنیم ولی چنان وسوسه می‌کنیم که هرگز به طرف توبه نروند.

ما باید با این نقشه‌ی وسواس خناس مبارزه کنیم و مبارزه ما این است که اگر دچار گناهی شدیم بلافاصله توبه کنیم تا هم در آخرت دچار عذاب الهی نشویم و هم از آثار شوم آن گناه در دنیا خلاص شویم.

روایت دوم: پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید: طوُبی لِمَن وَجَدَ فی صَحیفَهِ عَمَلِهِ یَومَ القیامَهِ تَحتَ کُلِّ ذَنبٍ «استَغفِرُالله»[10] خوشا به حال کسی که در نامه عملش روز قیامت، زیر هر گناهی که کرده یک «استغفار» ببیند.

وظیفه‌ای که ما داریم این است که حتی المقدور از هر نوع گناهی اجتناب کنیم و چنانچه خدای نکرده به هر جهتی مرتکب گناه شدیم بلافاصله توبه کنیم و نگذاریم وسوسه‌ی شیطان در ما نفوذ کند و وعده‌ی توبه در آینده به ما دهد؛ بنا بر این ما این دو وظیفه را داریم وظیفه‌ی اول این که اصلا به طرف گناه نرویم و اگر احیانا از روی غفلت گناهی از ما سرزد بلافاصله توبه کنیم نکند طوری شود که شخصی مدت‌ها گناه کند و بگوید که در یک زمانی مانند شب جمعه و در یک مکان مقدسی مانند مسجد می‌روم توبه می‌کنم بلکه باید بلافاصله در پرونده‌ی اعمال ما در کنار گناهان توبه‌ی آن ثبت شده باشد.

روایت سوم: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ عليه‌السلام، قَالَ: إِنَّ الرَّجُلَ يُذْنِبُ الذَّنْبَ ، فَيُحْرَمُ صَلَاةَ اللَّيْلِ، وَإِنَّ الْعَمَلَ السَّيِّئَ أَسْرَعُ فِي صَاحِبِهِ مِنَ السِّكِّينِ فِي اللَّحْمِ[11] «همانا انسان گناهى مى كند و به سبب آن از نماز شب محروم مى شود. سرعت تأثير كار بد در آدمى از سرعت تأثير كارد در گوشت بيشتر است.»

بیان استاد: خیلی وقت‌ها شخصی بیدار است و زمان کافی برای نماز شب دارد ولی از آثار گناهانی که در طی روز انجام داده است آن اراده‌ی لازم برای حرکت به طرف نماز شب را از دست داده است و به بهانه‌های مختلف آنقدر معطل می‌کند تا این توفیق را از دست بدهد.

روایت چهارم: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ مِسْمَعِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ع‌ إِنَّ الْعَبْدَ لَيُحْبَسُ عَلَى ذَنْبٍ مِنْ ذُنُوبِهِ مِائَةَ عَامٍ وَ إِنَّهُ لَيَنْظُرُ إِلَى أَزْوَاجِهِ فِي الْجَنَّةِ يَتَنَعَّمْنَ[12]

بیان استاد: امام صادق(ع) از جد بزرگوارشان رسول الله(ص) نقل می‌فرمایند: رسول خدا صلى اللّٰه عليه و آله فرمود: همانا بنده گاهى براى يكى از گناهانش صد سال (در قيامت) حبس شود، و همسران خود را بيند كه در نعمت بهشت ميخرامند (يعنى صد سال ديرتر از همسرانش ببهشت رود)[13]

چه بسا مرتکب یک گناه شده باشد ولی به خاطر همان یک گناه صد سال محبوس است؛ شاید اعمال و عبادات فراوانی در دنیا انجام داده باشد و از اثر آن کارهای خیر نعمات و همسران بهشتی و حوریان برای او آماده شده باشد و از همان زندان تماشاگر این نعماتی باشد که برای اوست ولی به جهت همین یک گناهی که از آن توبه نکرده این چنین محروم و محبوس باقی مانده است؛ معلوم نیست که آیا منظور سال‌های دنیوی است یا این که مقصود سال‌های آخرت است که قابل تصور نیست.

روایت پنجم: «أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع‌ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى‌ ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ‌﴾ قَالَ الْإِصْرَارُ هُوَ أَنْ يُذْنِبَ الذَّنْبَ فَلَا يَسْتَغْفِرَ اللَّهَ وَ لَا يُحَدِّثَ نَفْسَهُ بِتَوْبَةٍ فَذَلِكَ الْإِصْرَارُ.»[14]

امام باقر (ع) فرموده‌اند: اصرار بر گناه این است که کسی گناهی کند و از خدا آمرزش نخواهد و در فکر توبه نباشد، اصرار بر گناه این است.

بیان استاد: بعضی از مردم گناه می‌کنند و توبه از گناه نمی‌کنند «وَ لَا يُحَدِّثَ نَفْسَهُ بِتَوْبَةٍ» به خودشان هم یاد‌آور نمی‌شوند و بر خود نهیب نمی‌زنند که چرا توبه نمی‌کنی؟ این معنای اصرار بر گناه است، اگر کسی با چنین وضعی از دنیا برود و گناهان توبه نکرده به گردنش باشد این همان کسی است که با هیبت مجرم به ملاقات خدای خود نائل می‌شود.

اما کسانی که مرتکب گناه کبیره و فحشایی می‌شوند و یا گناهان صغیره از آنها سر‌می‌زند ولی اصرار بر گناه نمی‌کنند و بلافاصله به یاد خدا می‌افتند و شرمنده می‌شوند و توبه می‌کنند اینها همان کسانی هستند که در روز قیامت درجات عالی دارند و در هیبت مؤمنین و روسفیدان با خدای خود ملاقات می‌کنند.

در پایان این جلسه از خدای متعال می‌خواهیم به آبرو و عظمت خانم فاطمه معصومه(س) توفیق ترک گناه به ما عنایت فرماید و چنانچه خدای نکرده آلوده به گناه شدیم توفیق توبه در کمترین فاصله‌ی زمانی از آن گناه را داشته باشیم إن شاء الله.

 


[1] سوره طه، آيه 74.
[2] ترجمه قرآن‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج1، ص316.
[3] سوره زخرف، آيه 77.
[4] ترجمه قرآن‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج1، ص495.
[5] سوره روم، آيه 10.
[6] ترجمه قرآن‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج1، ص405.
[7] سوره آل عمران، آيه 135.
[8] ترجمه قرآن‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج1، ص67.
[9] امیدبخش ترین آیه قرآن از نظر امام علی (ع) شاید تاکنون این سؤال برای ما پیش آمده باشد که امیدوارکننده‌ترین آیه قرآن که خداوند در قرآن قرار داده است کدام است؟ امیرالمؤمنین(ع) روزی همین سؤال را از مردم پرسیدند و در پایان خودش به این سؤال پاسخ دادند. متن روایت علامه مجلسی در جلد79، صفحه220 بحارالانوار از تفسیر عیاشی و مجمع البیان به شرح زیر اینگونه روایت می‌کند.ابوحمزه ثمالی از امام سجاد یا امام محمدباقر(ع) نقل می‌کند روزی امام علی‌(ع) رو به مردم کرد و فرمود از نظر شما کدام آیه قرآن امیدوارکننده‌تر است. برخی گفتند آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاء﴾؛ مسلّماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمی‌بخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد می‌بخشاید». علی(ع) فرمود آیه نیکویی است، اما این آیه نیست. برخی گفتند ﴿وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحیما﴾؛ و هر کس کار بدی کند، یا بر خویشتن ستم ورزد؛ سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را آمرزنده مهربان خواهد یافت.» علی(ع) فرمود آیه نیکویی است، اما این آیه نیست. برخی گفتند آیه ﴿قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم﴾‌؛ بگو:«ای بندگان من -که بر خویشتن زیاده ‌روی روا داشته‌ اید- از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را می‌آمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است.» علی(ع) فرمود آیه نیکویی است، اما این آیه نیست.سپس حضرت پرسیدند:آیا آیه دیگری نمی‌دانید که به نظر شما امیدوارکننده‌ترین آیات قرآن باشد؟ اصحاب گفتند نه یا امیرالمومنین، به خدا سوگند چیزی در نزد ما نیست که بخوانیم. امام(ع) فرمود:از حبیبم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که فرمودند:امیدوارکننده‌ترین آیه در قرآن این آیه شریفه است: ﴿وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْری‌ لِلذَّاکِرِینَ﴾؛ و در دو طرف روز [=اول و آخر آن‌] و نخستین ساعات شب نماز را برپا دار، زیرا خوبی‌ها بدی‌ها را از میان می‌برد. این ذکری است برای ذکرکنندگان.»سپس پیامبر(ص) فرمود:یا علی قسم به خدایی که مرا بشیر و نذیر قرار داد و مبعوث به رسالت کرد، اگر یکی از شما با وضو قیام به نماز کند، گناهان او از اعضای او فرو می‌ریزد؛ «یَا عَلِیُّ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَقُومُ إِلَی وُضُوئِهِ فَتَسَاقَطُ عَنْ جَوَارِحِهِ الذُّنُوب‌» چون با چهره و دل خود به خدا روی کند، هنوز نماز را به پایان نبرده، تمام گناهانش پاک شود، مانند روزی که از مادر متولد شده است و گناهانی که در فاصله دو نماز کرده نیز پک شود؛ «فَإِذَا اسْتَقْبَلَ اللَّهَ بِوَجْهِهِ وَ قَلْبِهِ لَمْ یَنْفَتِلْ عَنْ صَلَاتِهِ وَ عَلَیْهِ مِنْ ذُنُوبِهِ شَیْ‌ءٌ کَمَا وَلَدَتْهُ أُمُّهُ فَإِنْ أَصَابَ شَیْئاً بَیْنَ الصَّلَاتَیْنِ کَانَ لَهُ مِثْلُ ذَلِک.‌» حضرت به همین ترتیب نمازهای پنجگانه را بر شمرد.سپس پیامبراکرم(ص) فرمود:یاعلی! بدان که منزلت نماز های پنجگانه برای امت من مانند نهری است که بر درِ خانه یکی از شما باشد. آیا اگر شخصی در بدن او چرک باشد و هر روز پنج بار در آن نهر شستشو کند، آیا در بدن او از آن چرک باقی خواهد ماند؟ به خدا سوگند که نمازهای پنجگانه نیز برای امّت من چنین حکمی دارند؛ «یَا عَلِیُّ إِنَّمَا مَنْزِلَةُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ لِأُمَّتِی کَنَهَرٍ جَارٍ عَلَی بَابِ أَحَدِکُمْ فَمَا ظَنَّ أَحَدُکُمْ لَوْ کَانَ فِی جَسَدِهِ دَرَنٌ ثُمَّ اغْتَسَلَ فِی ذَلِکَ النَّهَرِ خَمْسَ مَرَّاتٍ فِی الْیَوْمِ أَ کَانَ یَبْقَی فِی جَسَدِهِ دَرَنٌ فَکَذَلِکَ وَ اللَّهِ الصَّلَوَاتُ الْخَمْسُ لِأُمَّتِی.
[10] (تفسیر مقتنیات، ج١، ص٨٩).
[11] الکافی- ط دار الحدیث، الشيخ الكليني، ج3، ص675.
[12] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج2، ص272.
[13] اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج3، ص374.
[14] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج2، ص288.