درس خارج فقه استاد مقتدایی

1400/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الإجارة/العین المستأجرة /شرائط منفعت عین مستأجره

تذکر مناسبتی: عید سعید و میمون و مبارکِ میلاد امام یازدهم امام حسن عسکری(ع) پدر مکرم آقا بقیة الله الأعظم أرواحنا لتراب مقدمه الفداء را خدمت همه مؤمنین، شیعیان، پیروان اهل بیت(ع) و شما عزیران تبریک عرض می‌کنم.

مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب «الأنوار البهیئة» می‌فرماید: «ولد عليه السلام بالمدينة الطيبة يوم العاشر، أو الثامن من شهر ربيع الاخر، وقيل: في رابعه سنة اثنتين وثلاثين ومائتين[1] امام حسن عسکری(ع) در شهر مدینه طیّبه به دنیا آمدند، در روز دهم یا هشتم از ماه ربیع الثانی و بنا بر قولی در چهارم این ماه در سال 232 هجری قمری. بنا بر این در زمان ولادت آن حضرت اقوالی مطرح شده است از جمله چنین روزی یعنی هشتم ربیع الثانی.

از باب تیمّن و تبرّک، روایتی را در این روز عزیز و مبارک از وجود مبارک امام حسن عسکری(ع) نقل می‌کنیم، إن شاء الله مورد توجه و استفاده قرار بگیرد و امیدواریم به برکت این عید سعید هدایت و برکت و نورانیت برای همه‌ی ما مقدر شود.

یکی از راویان این روایت شخصی است بنام توبة بن الصمة این راوی از امام حسن عسکری(ع) چنین روایت می‌کند: «وعنه قال: سمعت أبا محمد عليه السلام، يقول: إن في الجنة لبابا يقال له: المعروف، لا يدخله إلا أهل المعروف، فحمدت الله في نفسي، وفرحت مما أتكلفه من حوائج الناس، فنظر الي أبو محمد عليه السلام، وقال: نعم، فدم على ما أنت عليه، وإن أهل المعروف في الدنيا هم أهل المعروف في الآخرة، جعلك الله منهم يا أبا هاشم ورحمك[2]

ابو‌هاشم جعفری می‌گوید: از مولایم امام حسن عسکری(ع) شنیدم که فرمودند: «إنّ فی الجنّه باباً یقال له: المعروف، ولا یدخله إلّا أهل المعروف.» همانا برای بهشت دری است که آن را معروف گویند، از آن در، تنها اهل معروف (نیکوکاران) وارد می‌شوند.

ابو‌هاشم جعفری می‌گوید: من در دلم خدا را سپاس گفتم و از این که در بر آوردن حوائج مردم متحمّل زحماتی می‌شوم، مسرور شدم. در این حال امام حسن عسکری(ع) متوجّه من شدند و نگاهی به من کردند و فرمودند: «نعم! دُم علی ما أنت علیه، فإنّ أهل المعروف فی دنیاهم هم أهل المعروف فی الآخره، جعلک [اللَّه] منهم یا أباهاشم ورحمک.» آری، به این کار خودت ادامه بده، زیرا که اهل معروف در دنیا همان اهل معروف در آخرت هستند. ای ابو هاشم! خداوند تو را از آنان قرار داده و به تو رحمت نموده است.

بیان استاد: شاید سؤال مطرح شود: این که کسانی در این دنیا اهل معروف هستند و حوائج دیگران را برآورده می‌کنند قابل درک است ولی این که همین افراد در آخرت نیز اهل معروف باشند چگونه قابل تصوّر است؟ در جواب می‌گوییم: این اهل معروف در آخرت چنان هستند که از نورانیّت اعمال خیری که در دنیا به همراه خود دارند به دنبال کسانی که گرفتار هستند و نیاز به شفاعت دارند می‌روند و به إذن الهی با توشه‌ی خیرات خود، افراد گرفتار را نجات می‌دهند و این چنین اهل معروف در آخرت می‌شوند.

در توضیح مطلب می‌توان گفت: این نیکوکاران همان اول صبح محشر به جهت آن مقام و قربی که در درگاه پروردگار عالم پیدا کرده‌اند تمام گناهانشان آمرزیده می‌شود و وعده‌ی قطعی به آنها داده می‌شود که شما اهل بهشت و رضوان الهی هستید و آنها گویا جایگاه خود را در بهشت می‌بینند در حالی که هنوز ثواب‌های فراوانی از خیرات و مبرّاتی که در دنیا نسبت به مؤمنین و ضعفا انجام داده‌اند باقی مانده است که پاداش آنها داده نشده است و این نیکوکاران به جهت اطمینانی که از بهشتی بودن خود دارند با همان روش و روحیه‌ای که در دنیا داشتند به فکر برخی مؤمنین و ضعفا می‌افتند که پشت در بهشت حیران مانده‌اند و به دلیل کم بودن اعمال خیرشان إجازه ورود به بهشت را ندارند به همین جهت به سراغ آنها می‌روند و از ثواب اعمال خود به آنها می‌بخشند و با این شفاعتی که انجام می‌دهند افراد گرفتار فراوانی را نجات می‌دهند و این چنین در آخرت نیز اهل خیر و اهل معروف می‌شوند.

خداوند إن شاء الله نصیب ما بکند که در این دنیا جزء أهل معروف باشیم و با خدمت و محبت و اخلاق نیکو و گذشت و گره‌گشائی از خلق خدا در زمره‌ی اهل معروف قرار بگیریم و إن شاء الله به برکت این خیرات و مبرّات بتوانیم به جایگاهی برسیم که در آخرت هم از ثواب‌های مازاد خود در جهت گره‌گشائی از کسانی که در پشت در بهشت معطل شده‌اند استفاده کنیم و به جایگاه بالاتر دست یابیم و به این طریق در آخرت هم از اهل معروف باشیم و از در مخصوص اهل معروف وارد بهشت شویم.

إن شاء الله به برکت این عید سعید و به برکت مولود مبارکِ امروز، ما هم از عاملین به این حدیث نورانی شویم به نحوی که هم در دنیا و هم در آخرت اهل معروف شویم و از در مخصوص اهل معروف وارد بهشت شویم.

بحث فقهی: در بحث صحت عقد إجاره به شرائط عوضین رسیدیم، مرحوم امام در بیان شرائط عین مستأجره شرط تعیین را به عنوان نخستین شرط بیان کردند به نحوی که مالک عین باید دقیقا از بین اعیان مختلفی که احتمال دارد در معرض إجاره داشته باشد همان عینی را که بنا دارد به مستأجر تحویل دهد به صراحت نشان دهد و یا توصیفات کامل از آن إرائه دهد تا احتمال اشتباه با سایر اعیان مرتفع شود، با این توضیح مالک عین مستأجره نمی‌تواند بگوید: «آجرتُک إحدی الدارین» بلکه باید همان خانه‌ای که بنا دارد إجاره دهد را به نحوی به مستأجر نشان دهد که هر گونه ابهامی برطرف شود مثلا مالک خانه به همراه مستأجر در همان خانه‌ی مورد نظر حاضر شود تا هیچ تردیدی در تعیین عین مستأجره به وجود نیاید.

شرط دوم این بود که باید خصوصیات عین مستأجره کاملا معلوم باشد مثلا اگر بنا بر إجاره‌ی خانه‌ای است باید امکانات آن معلوم باشد و اگر بنا بر إجاره‌ی وسیله‌ای است باید وضعیت آن معلوم باشد و همچنین اگر در مقابل عین مستأجره مقرر شده که مقداری گندم یا جو یا برنج یا پول به عنوان عوض و أجرت داده شود باید خصوصیات آن معلوم باشد، مثلا مقدار آن متناسب با خصوصیات أجرت از جهت کیل یا وزن یا عد یا متراژ معلوم باشد و نباید به صرف مشاهده‌ای که رافع ابهام نیست اکتفاء کرد.

سومین شرط این بود که عین مستأجره باید قابل تسلیم باشد بنا بر این حیوانی که فرار کرده یا عبدی که از دست مولای خود گریخته جایز نیست که در معرض إجاره قرار گیرد همان طور که در بیع عوضین چنین شرطی لازم است همین شرائط در أجرت نیز لازم است بنا بر این اگر برای مستأجر امکان تحویل أجرت به موجر نباشد، عقد إجاره صحیح نخواهد بود مثلا کسی که پول او در گرو کسی باشد و قدرت پس گرفتن آن را نداشته باشد و پول دیگر یا عوض دیگری در اختیار نداشته باشد نمی‌تواند با احتساب چنین پولی اقدام به عقد إجاره کند بنا بر این شرط تعیین و شرط معلومیت و شرط قدرت تسلیم هم باید در عین مستأجره لحاظ شود و هم در أجرت.

شرط چهارم آن است که عین مستأجره باید در وضعیتی باشد که قابلیت انتفاع داشته باشد بنا بر این یک زمینی که راه آب ندارد جایز نیز عقد إجاره بر آن واقع شود و انتفاع از عین مستأجره باید طوری باشد که موجب از بین رفتن اصل آن نشود بنا بر این امثال نان و هیزم و شمع قابلیت إجاره ندارد همچنین آن عوضی که به عنوان أجرت قرار می‌گیرد باید قابلیت انتفاع داشته باشد و به درد موجر بخورد به نحوی که معیب و فاسد نباشد.

اشکالی مطرح شد مبنی بر این که وقتی درخت میوه مثل انگور و سیب، إجاره می‌شود و یا وقتی چاه آب إجاره می‌شود این میوه‌ها و آبِ به دست آمده به مصرف می‌رسد و انتفاع از آنها به تلف شدنشان منتهی می‌شود پس شرط عدم تلف در آنها رعایت نشده است و نباید إجاره‌ی آنها صحیح باشد در پاسخ گفتیم که در این جا دو عین وجود دارد یکی از عین‌ها همان درخت یا چاه است و عین دیگر میوه‌ها و آب به دست آمده است در این موارد در حقیقت، درخت و چاه إجاره داده شده‌اند و آن میوه‌ها و آب به منزله‌ی منفعت به حساب می‌آیند بنا بر این اشکال مرتفع می‌شود.

شرائط منفعت

در عقد إجاره باید به چهار رکن توجه شود؛ شرائط متعاقدین، شرائط عین مستأجره، شرائط منفعت و شرائط أجرت.

راجع به شرائط متعاقدین و عین مستأجره و أجرت به طور مفصل مطالبی بیان شد و اما نوبت به بیان شرائط منفعت می‌رسد:

کلام مرحوم امام: «و أمّا المنفعة: فيعتبر فيها امور[3] و اما در منفعت، چند امر معتبر است، مرحوم امام چهار شرط را به عنوان شرائط منفعت بیان می‌فرمایند:

شرط اول: مباح باشد

کلام مرحوم امام: «منها: كونها مباحة، فلا تصحّ إجارة الدكّان لإحراز المسكرات أو بيعها، ولا الدابّة و السفينة لحملها، ولا الجارية المغنّية للتغنّي ونحو ذلك[4] از آن جمله اين است كه منفعت مباح باشد؛ پس اجاره دكان براى نگهدارى يا فروش مسكرات و اجاره چهارپا و كشتى براى حمل مسكرات و اجاره كنيز غنا خوان براى غنا خواندن و مانند اين‌ها صحيح نيست.

بنا بر این إجاره‌ی عین مستأجره برای استیفای امور حرام، ممنوع و حرام است مثل این که کسی خانه یا مغازه‌ی خود را به منظور تولید مسکرات در اختیار کسی قرار دهد و یا قایق و مرکب و ماشین خودش را در اختیار کسانی قرار دهد که از این وسائل در جابجایی مسکرات استفاده کنند و یا این که کنیز آواز خوان در مجالس لهو و لعب به کار گرفته شود، به طور کل إجاره دادن عین مستأجره برای هر نوع استیفای حرامی ممنوع است و از جهت دیگر چنین موجری نمی‌تواند مالک أجرت شود زیرا در قبال استیفای حرام أجرتی به او داده شده و چنین أجرتی مالیت ندارد بنا بر این تنظیم چنین عقد إجاره‌ای باطل است ولی اگر عین مستأجره مثلا خانه‌ای باشد که برای سکونت إجاره داده شود و یا یک مغازه برای کسب و کار مباح إجاره داده شود چنین إجاره‌ای صحیح است.

شرط دوم: مالیت داشته باشد

کلام مرحوم امام: «ومنها: كونها متموّلة يبذل بإزائها المال عند العقلاء[5] و از جمله شرائط منفعت اين است كه ماليتى داشته باشد كه نزد عقلا در مقابل آن، بذل مال شود.

مثال‌هایی را می‌توان در نظر گرفت که برخی مستأجران برای کارهای غیر عقلائی و پست اقدام به عقد إجاره می‌کنند مثلا کسی خانه‌ای را إجاره می‌کند تا إجاره نامه را به ارگان‌های حمایتی نشان دهد و از امتیاز وام بهره‌مند شود در حالی که اصلاً نیازی به آن خانه ندارد یا کسی ماشین مدل بالایی إجاره می‌کند تا در بین قوم و خویش خود برود و خودنمایی کند یا خود را متموّل نشان دهد و اعتماد افراد را به خود جلب کند و از این قبیل اغراض پست احتمال دارد که در عقد إجاره مد نظر بوده باشد، اگر مالک عین مستأجره اطلاع داشته باشد که مستأجر به جهت این اغراض در صدد عقد إجاره است باید از قبول چنین عقدی اجتناب کند و نباید از این طریق ارتزاق کند.


[1] الأنوار البهية، القمي، الشيخ عباس، ج1، ص303.
[2] الأنوار البهية، القمي، الشيخ عباس، ج1، ص307.
[3] تحرير الوسيلة - ط نشر آثار، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص607.
[4] تحرير الوسيلة - ط نشر آثار، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص608.
[5] تحرير الوسيلة - ط نشر آثار، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص608.