درس خارج فقه استاد مقتدایی

1400/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الإجارة/أركان الإجارة /علائم بلوغ و حکم استیذان اولاد

خلاصه‌ی بحث گذشته: علائم بلوغ برای پسران و دختران از جهت سنّی و جسمی مختلف است به نحوی که معیار سنّی برای پسران پانزده سال قمری و برای دختران نه سال قمری می‌باشد.

مرحوم شیخ در کتاب خلاف برای اثبات معیار سنّی بر اساس پانزده سال برای پسران و نه سال برای دختران به اجماع تمسک کرده‌اند.

در اثبات این مدعا علاوه بر اجماع به روایات نیز تمسک شده است که برخی از این رویات مطرح شد؛ ما حصل استدلال به روایات این است که برای بلوغ پسران چهار علامت ذکر شده است؛ رسیدن به سنّ پانزده سال قمری، خروج منی، انبات شعر و انبات موی خشن در اطراف عانه؛ هر کدام از این علائم چهار‌گانه زودتر اتفاق بیافتد شرط قطعی بلوغ نیز محقق شده است.

با تمسک به روایات، برای اثبات بلوغ دختران دو علامت به دست می‌آید؛ از جهت شرط سن، نه سال قمری، البته در این که آیا نه سال تمام یا آغاز نه سال، اختلافاتی وجود دارد و از جهت شرط جسمی، یک دختر باید به توانی برسد که قابلیّت جماع با او مقدور باشد به نحوی که ترشح غدّه‌ی جنسی(احتلام) و امکان حاملگی برای او متصوّر باشد.

شرط حیض در اثبات بلوغ دختران: برخی فقهاء در مقام اثبات علائم بلوغ برای دختران شرط حیض را نیز مطرح نموده‌اند در حالی که مستمسک آنها برای این ادعا روایات بوده است؛ به جهت این که این قبیل روایات در کتب فقهی و روایی کمتر مطرح شده است دست‌یابی به آنها قدری دشوار است ولی با کمی تفحص در کتاب وسائل دو روایت در این خصوص یافتیم، البته روایت دوم از این دو روایت مربوط به بحث ما است ولی به جهت پیوستگی بین آنها هر دو روایت را مطرح می‌نماییم:

روایت اول: «محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن حماد بن عمرو وأنس بن محمد، عن أبيه جميعا، عن جعفربن محمد، عن أبيه، عن آبائه عليهم‌السلام ـ في وصية النبي صلى‌الله‌عليه ‌و آله لعلي عليه‌السلام ـ قال: يا علي! لا يُتم بعد احتلام[1]

بیان استاد: این روایت از طریق امام صادق(ع) از آباء طاهرین آن حضرت نقل می‌کند: رسول خدا(ص) خطاب به علی(ع) در وصیتی فرمودند: «ای علی(ع)! بعد از این که یک یتیم(دختر یا پسر) به حد احتلام رسید دوران یتیمی او به اتمام می‌رسد».

در این روایت رسول خدا(ص) برای کشف دوران بلوغ، علامت احتلام را ایراد می‌فرمایند و قطعا با مشاهده‌ی چنین علامتی علاوه بر وجوب تکالیف عبادی و مالی، تمام اختیاراتی که برای یک انسان بالغ در نظر گرفته شده است برای چنین شخصی نیز خواهد بود.

روایت دوم: «قال: وفي خبرآخر: على الصبي إذا احتلم الصيام، وعلى المرأة إذا حاضت الصيام[2]

بیان استاد: سند روایت دوم همان سند روایت اول است و به همین جهت ما لازم دیدیم که هر دو روایت را مطرح نماییم هر چند که موضوع بحث ما در روایت دوم متمرکز شده است؛ امام صادق(ع) بر اساس سندی که در این روایت نقل شده از رسول خدا(ص) نقل می‌کند: «یک پسر وقتی به حد احتلام می‌رسد روزه بر او واجب می‌شود و یک دختر وقتی به حد رؤیت حیض می‌رسد روزه بر او واجب می‌شود.»

در این روایت به صراحت شرط حیض به عنوان علامت قطعی برای دختران در تحقق دوران بلوغ لحاظ شده است؛ در روایات قبلی که در جلسات گذشته مطرح شد برای دختران دو علامت به عنوان علامت بلوغ مطرح شده بود ولی با توجه به این روایت علامت سوّمی هم بر تعداد علائم بلوغ دختران اضافه شد.

موضوع اصلی بحث ما «کتاب الإجاره» است ولی به جهت این که یکی از شرائط متعاقدین بلوغ است ناچار شدیم به طور مفصل به این بحث بپردازیم و به هر حال تمام آنچه در کتب فقهی و روایی به عنوان علائم بلوغ برای پسران و دختران مطرح گردیده است را بیان نمودیم.

معنای لغوی لفظ بلوغ به معنای رسیدن و کامل شدن است چنانچه در جلسات گذشته استشهاداتی بر این مدعا اقامه کردیم از جمله نمونه‌های قرآنی از استعمال این لفظ به معنای رسیدن را می‌توان برشمرد:

1- ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ﴾[3] «هنگامى كه با او به مقام سعى و كوشش و حد رشد رسيد، گفت: «پسرم! من در خواب ديدم كه تو را ذبح مى‌كنم، پس بنگر رأى تو چيست؟» گفت: «پدرم! هر چه دستور دارى اجرا كن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت.»»[4]

بیان استاد: این آیه به صراحت دلالت دارد که لفظ بلغ به معنای «رسید» است و می‌توان از آن برداشت کرد که «بلوغ» به معنای «رسیدن» و «کامل» شدن است البته نظراتی وجود دارد که با قرینه قرار دادن کلمه «سعی» معنای دیگری به دست می‌آید که فعلا در محدوده‌ی بحث ما نیست.

2- ﴿وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْاْ بَيْنَهُم بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ مِنكُمْ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ﴾[5] «و هنگامى‌كه زنان را طلاق داديد و به پايان عدّه خود رسيدند، مانع آنها نشويد كه با همسران سابق خويش، ازدواج كنند؛ اگر رضايت در ميان آنان، به طرز پسنديده‌اى برقرار گردد. اين دستورى است كه تنها افرادى ‌از شما، كه ايمان به خدا و روز قيامت دارند، از آن، پند مى‌گيرند. (اين دستور)، براى رشد خانواده‌هاى شما و پاكيزگى جامعه مفيدتر است؛ و خدا مى‌داند و شما نمى‌دانيد.»[6]

بیان استاد: در این آیه نیز کلمه‌ی ﴿فَبَلَغْنَ﴾ دلالت بر معنای «رسیدن» می‌کند.

3- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[7] «اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! بردگان شما، و همچنين كسانى از شما كه به حدّ بلوغ نرسيده‌اند، در سه وقت بايد از شما اجازه بگيرند: پيش از نماز صبح، و نيمروز هنگامى كه لباسهاى معمولى خود را بيرون مى‌آوريد، و بعد از نماز عشا؛ اين سه وقت خصوصى براى خلوت شماست؛ امّا بعد از اين سه وقت، گناهى بر شما و بر آنان نيست كه بدون اذن وارد شوند و بر گرد يكديگر بگرديد و با صفا و صميميت به يكديگر خدمت نماييد). اين‌گونه خداوند آيات را براى شما روشن مى‌سازد، و خداوند دانا و حكيم است.»[8]

بیان استاد: در عبارت قرآنی ﴿لَمْ يَبْلُغُوا﴾ شاهد دیگری است مبنی بر استعمال لفظ «بلوغ» در معنای «رسیدن».

4- ﴿وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[9] «و هنگامى كه اطفال شما به حد بلوغ رسند بايد اجازه بگيرند، همان گونه كه اشخاصى كه پيش از آنان بودند اجازه مى‌گرفتند؛ اينچنين خداوند آياتش را براى شما بيان مى‌كند، و خدا دانا و حكيم است.»[10]

بیان استاد: در عبارت قرآنی ﴿بَلَغَ الْأَطْفَالُ﴾ مجدداً لفظ «بَلَغَ» در معنای «رسید» استعمال شده است.

حکم استیذان اولاد: یکی از مسائل بسیار مهم که آثار تربیتی و اخلاقی و خانوادگی فراوانی به همراه دارد مسئله‌ی إجازه گرفتن اولاد در داخل شدن به حریم خصوصی پدر و مادر است؛ این مسئله به قدری اهمیت دارد که با تأکید فراوان مورد امر پروردگار عالم قرار گرفته است البته تمام کسانی که عضو یک خانواده به شمار می‌آیند و به سن بلوغ رسیده‌اند و حتی کسانی که عضو خانواده نیستند ولی به سببی با این خانواده در ارتباط هستند به طور مطلق در هر زمانی که بخواهند وارد حریم خصوصی یک زن و شوهر شوند باید با إذن آن زن و شوهر باشد و اما راجع به اعضای یک خانواده که به سن بلوغ نرسیده‌اند یک حکم مخصوصی صادر شده است مبنی بر این که در سه زمان خاص که غالبا زمان استراحت و زمان خلوت یک زن و شوهر است دستور داده شده که بدون إذن پدر و مادر بر آنها وارد نشوند و رعایت این حریم یک تربیتی است که باید در رفتار اولاد نهادینه شود البته قبل از بلوغ نمی‌توان خطاب شرعی را متوجه اطفال کرد ولی این أدبی است که پدر و مادر باید به اولاد خود بیاموزند.

همان طور که ملاحظه می‌فرمایید مسئله‌ی استیذان یک مسئله‌ای است که تمام خانواده‌ها به طور روز‌مره با آن مواجه هستند و اگر غفلتی در رعایت این حکم صورت گیرد آثار مخربی به همراه خواهد داشت ولی متأسفانه وقتی به محتوای تبلیغی و ارشادات علماء و فقهاء و نویسندگان و خُطباء مراجعه می‌کنیم نه تنها این حکم مهم را مغفول عنه می‌بینیم بلکه آن را در حد متروک و فراموش شده می‌یابیم به همین جهت لازم می‌دانیم وقت بیشتری را برای تبیین این مسئله اختصاص دهیم تا زمینه‌ای شود که به تبع، توجه بیشتری در سطح جامعه و مراکز تبلیغی به این امر مهم اختصاص یابد البته در طرح این پیشنهاد از برخی مستمعین و اهل علم نظر خواهی صورت گرفت و همگی تمایل خود را در ورود به این بحث ابراز نمودند و به نظر می‌رسد شما عزیزان نیز چنین انگیزه‌ای دارید فلذا با وجود چنین توافقی در ضمن بحث اصلی ما که إجاره است مدّتی را به بحث استیذان اختصاص می‌دهیم.

استیذان اولاد نابالغ: آیه‌ی 58 از سوره‌ی نور در مقام این است که معاشرت صحیح را به اعضای یک خانواده بیاموزد تا هم ارتباط و انس زن و شوهر دچار اخلال و سردی نشود و زمینه‌ی ارضای عاطفی کامل ایجاد شود و هم موجبات پرده‌دری و لاأبالی‌گری در بین فرزندان اتفاق نیافتد تا در نهایت اسباب استحکام خانواده و رضایت‌مندی همه جانبه ایجاد شود؛ ظاهراً خطاب آیه به جمیع کسانی است که اهل ایمان هستند و در شرائط رشد و اختیار قرار دارند و فرقی نمی‌کند چه کسانی که زمان خود پیغمبر(ص) بوده‌اند و چه کسانی که در این زمان یا زمان‌های بعدی ولی در حقیقت، این آیه در صدد آن است که هم تکلیف پدر و مادر در یک خانواده معلوم شود و هم تکلیف فرزندان و هر کسی که به عنوان زیر دست و خدمت‌گذار یک خانواده به حساب می‌آید.

و بر همین اساس تکلیف پدر و مادر و صاحبان یک خانه آن است که از اولاد خود و هم چنین از خدمت‌کاران خود بخواهند که در زمان استراحت زن و شوهرِ این خانواده کسی بدون إجازه وارد حریم خصوصی آنها نشود.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ﴾ در این عبارت قرآنی چون افراد نابالغ امکان تکلیف مستقیم را ندارند ولی به شکل غیر مستقیم و از طریق پدر و مادر خود موظف هستند که این أدب مهم را یاد بگیرند و به کار ببرند و هرگز نابالغ بودن آنها نمی‌تواند بهانه‌ای باشد که هر نوع رفتاری از آنها سر بزند و باید مورد کنترل پدر و مادر خود قرار بگیرند البته کسان دیگری که جزء اعضای خانواده نیستند ولی به جهتی مانند خویشاوندی و یا دوستی و یا غلام و کنیز بودن و خدمت‌کار بودن با این خانواده در ارتباط هستند آنها هم موظف به رعایت این أدب هستند البته در این زمان موضوع عبد و أمه مورد ابتلاء نیست و ما هم لازم نمی‌دانیم از این جهت به مسئله بپردازیم ولی از جهات دیگر پرداختن به این مسئله ضرورت دارد؛ خدای متعال به جهت اهمیت مطلب، این حکم را با تأکید ﴿لِيَسْتَأْذِنكُمُ﴾ و به کار بردن ادوات تأکید گوشزد می‌کند.

در إدامه‌ی آیه، پروردگار عالم حتی با بیان برخی جزئیات راهنمایی دقیق‌تری را در اختیار مخاطبین قرار می‌دهد و زمان‌هایی که بیشتر در مظانّ أنس و ارتباط زناشویی است را متذکر می‌شوند: ﴿ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء﴾ در سه زمان که غالبا زن و شوهرها فرصتی برای انس با یکدیگر می‌یابند رعایت حریم زناشویی آنها از طرف اطرافیان بیشتر ضروری به نظر می‌رسد و آن سه زمان عبارت است از: قبل از نماز صبح و بعد از ظهر که معمولا حین استراحت لباس سبک‌تر بر تن این زن و شوهر است و همچنین بعد از نماز عشاء که به استراحت شبانه مبادرت می‌ورزند.

البته رعایت این حریم در همه‌ی زمان‌ها لازم است ولی این سه زمان بیشتر در مظان ارتباط و انس زناشویی است و باید بیشتر مورد رعایت واقع شود.

در زمانی که درب اتاقِ یک زن و شوهر گشوده است معنایش این است که نیازی به إجازه گرفتن نیست و نباید در این حالت کسانی که عضو خانواده هستند و در کنار پدر و مادر زندگی می‌کنند و همچنین بچه‌های نابالغ که هر زمان نیازمند به ارتباط با پدر و مادر هستند در تنگنا قرار بگیرند؛ سخن ما در رعایت حریم پدر و مادر مربوط به شرائطی است که احتمال دارد آنها خود را در موقعیت اعمال زناشویی قرار داده باشند و لباس بدن نما بر تن آنها باشد و یا احتمال دارد در حالت معاشقه و جماع باشند؛ همه‌ی اعضای خانواده موظف هستند این حریم را رعایت کنند.

البته در سایر زمان‌ها و مکان‌ها و در محیط دید دیگران که به نوعی از حریم خصوصی زناشویی دور است نباید گفتار و رفتار تحریک کننده از این زن و شوهر نسبت به یکدیگر سربزند و این امور را فقط باید در حریم خصوصی خود منحصر کنند.

در آیه‌ی بعدی یعنی آیه‌ی 59 سوره‌ی نور افراد بالغ به طور مطلق موظف می‌شوند که حریم خصوصی زن و شوهر را رعایت کنند و در هر زمان که خواستند وارد اتاق این زن و شوهر شوند باید إذن بگیرند: ﴿وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ﴾ و این مسئله به قدری مهم است که با چند تأکید بیان شده است چنانچه علاوه بر لام تأکید ﴿فَلْيَسْتَأْذِنُوا﴾ از عبارت ﴿كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ﴾ این مسئله مطرح شده است زیرا وقتی رعایت یک کاری به گذشتگان و عموم مردم نسبت داده می‌شود خود علامت اهمیت و تأکید مطلب است.

ضرورت حفظ مسائل زناشویی از توجه دیگران: «قال رسول الله صلى الله عليه وآله: إياكم وأن يجامع الرجل امرأته والصبي في المهد ينظر إليهما[11]

بیان استاد: این روایت با استعمال «إیاکم» متذکر این امر مهم می‌شود که نکند در حین اعمال زناشویی؛ جماع و مقدمات جماع، یک ناظری متوجه آنها شود حتی اگر آن ناظر یک شیرخواری در گهواره باشد، شاید تصور شود یک نوزاد آن درک و شعور را ندارد که تأثیری از مشاهده‌ی معاشقه‌ی آنها در او ایجاد شود ولی رسول خدا(ع) بر حذر می‌دارد که زن و شوهرها در معرض کوچکترین توجه دیگران قرار بگیرند حتی اگر آن دیگری یک نوزاد باشد، با این اوصاف تکلیف سایر افرادی که در سن بلوغ و حتی سن طفولیت هستند کاملا مشخص می‌شود.

وقتی به این روایت توجه می‌کنیم حکمت تأکید آیه‌ی کریمه در حکم استیذان بیشتر نمایان می‌شود؛ با رعایت این حکم هیچ زن و شوهری در حال جماع یا کمتر از جماع که مقدمات و معاشقات است در معرض دید دیگران قرار نمی‌گیرند و این حریم بسیار مهم محفوظ می‌ماند.

نکات تفسیر نمونه در حکم استیذان: «اين يك نوع ادب اسلامى است هر چند متاسفانه امروز كمتر رعايت مى‌شود و با اينكه قرآن صريحا آن را در آيات فوق بيان كرده است، در نوشته‌ها و سخنرانى‌ها و بيان احكام نيز كمتر ديده مى‌شود كه پيرامون اين حكم اسلامى و فلسفه آن بحث شود، و معلوم نيست به چه دليل اين حكم قطعى قرآن مورد غفلت و بى توجهى قرار گرفته؟! گر چه ظاهر آيه وجوب رعايت اين حكم است حتى اگر فرضا آن را مستحبّ بدانيم باز بايد از آن سخن گفته شود، و جزئيات آن مورد بحث قرار گيرد.

بر خلاف آنچه بعضى از ساده‌انديشان فكر مى‌كنند كه كودكان سر از اين مسائل در نمى‌آورند و خدمتكاران نيز در اين امور باريك نمى‌شوند ثابت شده است كه كودكان (تا چه رسد به بزرگسالان) روى اين مساله فوق العاده حساسيت دارند، و گاه مى‌شود سهل‌انگارى پدران و مادران و بر خورد كودكان به منظره‌هايى كه نمى‌بايست آن را ببينند سرچشمه انحرافات اخلاقى و گاه بيماريهاى روانى شده است.

ما خود با افرادى بر خورد كرديم كه به اعتراف خودشان بر اثر بى توجهى پدران و مادران به اين امر و مشاهده آنان در حال آميزش جنسى يا مقدمات آن به مرحله‌اى از تحريك جنسى و عقده روانى رسيده بودند كه عداوت شديد پدر و مادر در سر حد قتل! در دل آنها پيدا شده بود، و خود آنها نيز شايد تا مرز انتحار پيش رفته بودند! اينجا است كه ارزش و عظمت اين حكم اسلامى آشكار مى‌شود كه مسائلى را كه دانشمندان امروز به آن رسيده‌اند از چهارده قرن پيش در احكام خود پيش- بينى كرده است.»[12]

سعی خواهیم کرد در تبیین عورات ثلاثة و برخی جزئیات این حکم قرآنی در حد چند جلسه مطالب لازم را إرائه دهیم إن شاء الله.


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج1، ص45، أبواب مقدمة العبادات، باب4، ح9، ط آل البيت.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج1، ص45، أبواب مقدمة العبادات، باب4، ح10، ط آل البيت.
[3] سوره صافات، آيه 102.
[4] ترجمه قرآن‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج1، ص449.
[5] سوره بقره، آيه 232.
[6] ترجمه قرآن‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج1، ص37.
[7] سوره نور، آيه 58.
[8] ترجمه قرآن‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج1، ص357.
[9] سوره نور، آيه 59.
[10] ترجمه قرآن‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج1، ص358.
[11] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج100، ص295.
[12] تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج14، ص545.