1403/08/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: سوره کهف/حسرت و اندوه پیامبر (صلی الله علیه وآله) /حاج قاسم سلیمانی مصداقی از احسن عمل
﴿فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا.إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا﴾[1] .
قرآن به عنوان ارزشمند ترین نعمت بر قلب پیامبر به عنوان پاک ترین و مخلص ترین بنده که فرمود الحمد لله الذی انزل علی عبده الکتاب . در این آیه با فاء تفریع فرمود ﴿فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ﴾[2] .
واژه شناسی:
کلمه «باخع»، واژه بخوع از بخع بر وزن فَعل به معنای کشتن و هلاک کردن.
«آثار» به معنای اثر و قدم های انسانی است که از زمین نرم عبور کرده باشد.
«حدیث» به معنای تازه و نو
«اسفا» به معنای اندوه وغم
توضییح آیه:
گویا ای پیامبر جان خودت را از دست می دهی یا خودت را می کشی و هلاک می کنی و به اصطلاح ضرب المثل گویا دق مرگ می شوی برنشانه آه ها وبر اعراض آن ها بر حق، بر کفر والحاد آن ها. ﴿إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا﴾[3] این هلاک ودق مرگ شدن به خاطر این است که بسیار تاسف می خوری.
بحث بر حسرت و اندوه زائد الوصف
حرص واندوه گاهی مذموم و منفی است اما در خیلی از موارد حرص، حسرت، واندوه امر ممدوح و مثبت است. در خطبه متقین داریم: «لَهُ قُوَّهً فِی دِینٍ وَ حَزْماً فِی لِینٍ وَ إِیمَاناً فِی یَقِینٍ وَ حِرْصاً فِی عِلْمٍ»[4] حریصانه به دنبال آگاهی هستند.
حرص ودردمندی پیامبرانه که ببینداین همه زحمت می کشد برای آنها وبرنامه ﴿دارد يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾[5] کتابی با برنامه های متنوع حاوی همه زوایا اما در مقابل از آن ها لجاجت وکفر ببیند نه لطافت وایمان واطاعت .مثل جریان پنبه کردن درگوش.
مشابه لفظی ومعنوی این آیه ایات دیگری هم هست.
«از آيات قرآن و تواريخ به خوبى استفاده مىشود كه رهبران الهى بيش از آنچه تصور شود از گمراهى مردم رنج مىبردند، به ايمان آنها عشق مىورزيدند، از اينكه مىديدند تشنهكامانى در كنار چشمه آب زلال نشستهاند و از تشنگى فرياد مىكشند ناراحت بودند، اشك مىريختند، دعا مىكردند، شب و روز تلاش و كوشش داشتند، در نهان و آشكار تبليغ مىكردند، در خلوت و اجتماع فرياد مىزدند، و از اينكه مردم راه روشن و راست را گذارده، به بيراهه مىرفتند غصه مىخوردند، غصهاى جانكاه كه گاهى آنها را تا سرحد مرگ پيش مىبرد! و راستى تا چنين نباشد" رهبرى" در مفهوم عميقش پياده نخواهد شد! گاه اين حالت اندوه بقدرى شديد مىشد كه جان پيامبر ص به خطر مىافتاد و خدا او را دلدارى مىداد.»[6]
این آیه وآیات مشابه روح لطیف پیامبر (صلی الله علیه وآله) را ترسیم می کند به گونه ای که روح پیامبر(صلی الله علیه وآله) دراثر درد جامعه داشتن آسیب می بیند. جامعه و ملت در مومن شناس و ولی شناسی و ولی شناسی خیلی موثر است. الان جبهه وسیعی منتظر هستند با استفاده از سکو های انقلابی ودینی را تخریب کنند. این ذوب شدن و شمع بودن یک رهبر الهی ارزش دارد که قرآن دارد مطرح می کند
علامه طباطبایی: این ایه ودو آیه ﴿بعد إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا﴾[7] پیامبر (صلی الله علیه وآله) را تسکین می دهد.
« والآية واللتان بعدها في مقام تعزية النبي [8] صلىاللهعليهوآله وتسليته وتطييب نفسه»
کتاب مسکن الفواد از شهید. ایات و روایاتی آمده که دل را تسکین می دهد.
﴿إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً﴾[9]
این دو آیه از دو صحنه دنیا صحبت می کند: صحنه اول آرایش دنیا و صحه دوم جمع کردن این آرایش
ما قرار دادیم آنچه زینت برای زمین .چرا؟ تا انسان ها را آزمایش کنیم وکدام نیکوترین عمل دارند در روایت یعنی عاقلانه ترین و پرهیز کارانه ترین. این زینت موقتی برای زینت ماندگار است. زینت اخروی ایمان است وزینت زود گذر همین ثروت و موقعیت است .احسن عمل ، عمل غاقلانه و پرهیزپارانه به دست می اید
احسن عملا درروایات
مثل شهید نصرااله و سلیمانی
شهید سلیمانی : در جهان اسلام خدمت علمای بزرگی رسیدم اما دربین همه علما ندیدم شخصیتی جامع تر، قاطع تر،مدیرتر، مدبرتر، عمیق تر و بصیر تر از مقام معظم رهبری باشد.
این شخصیت در کنار شخصیت های واجب التعظیم می گوید.این حرف را یک مجاهد مومن ومتولی به ولایت اهل بیت علیهم السلام که همه افتخاراتی در راه حفظ و صیانت به دست آورده افتخار می کند که با رضایت اهل بیت باشد فاطمیه می زند در شهر کرمان ودر ایام فاطمیه دست به سینه خدمت می کند به کسانی که وارد مجلس عزای حضرت زهرا سلام الله علیها می شوند .
درد دین داشتن، سوختن حتی برای منحرفین.
در رفتن جان از بدن گويند هر نوعی سخن من خود به چشم خويشتن ديدم که جانم میرود
برای پیامبر (صلی اله علیه وآله) سخت است حتی کفار از دین دور بشود.
علامه طباطبایی می فرماید از (علی آثاراهم) فهمیده می شود
«والفاء لتفريع الكلام على كفرهم وجحدهم بآيات الله المفهوم من الآيات السابقة والمعنى يرجى منك أن تهلك نفسك بعد إعراضهم عن القرآن وانصرافهم عنك من شدة الحزن ، وقد دل على إعراضهم وتوليهم بقوله : ( عَلى آثارِهِمْ ) وهو من الاستعارة.» [10]
انسانی هم که از ارزشهای دینی عبور می کند و فاصله می گیرد رهبر دینی از نشانه هایش رنج می برد و می سوزد که مُسکّن این سوزش فقط وحی است