درس تفسیر استاد رجب علی مقیسه

1403/08/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: سوره کهف/معنای قیم /انذار عام وخاص

 

﴿الحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجَا قَيِّمًا لِيُنْذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِنْ لَدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا مَاکِثِینَ فِیهِ أَبَدًا وَیُنْذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلا لآبَائِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ یَقُولُونَ إِلا کَذِبًا.﴾[1]

معنای قیماً

در ﴿«قَيِّمًا»﴾ بعضی گفتند یعنی مصدقاً نسبت کتاب و ادیان گذشته. ﴿وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجَا﴾ گفتند کجی درآن راه ندارد و﴿قیماً﴾ را تاکید بر همین جمله گرفتند و گفتن یعنی استقامت دارد. مرحوم علامه طباطبایی به معنای نگهبان و نگه دارنده و تکفل کننده مصالح و مفاسد یک چیز دانستند و مثال عرفی زند به «قیّم الدار» که یعنی اختیار دار خانه پس یعنی نگهبان واداره کننده ﴿وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجَا﴾ یعنی انحراف ندارد و تفاوت این دو در این است که یکی جمع ودیگری وصف است. قیما یعنی کامل است ومکمل است. ولی این ادعا را با توجه به ذیل یا سیاق را استفاده می کنند که ذیل این آیات است : ﴿قَيِّمًا لِيُنْذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِنْ لَدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا مَاکِثِینَ فِیهِ أَبَدًا وَیُنْذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلا لآبَائِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ یَقُولُونَ إِلا کَذِبًا﴾[2] . بعد از کمال نگهدارنده و نگهبان، می تواند منذر و مبشرّ باشد. این مبشریّت و منذریّت که مقید قیماً واقع شده است. فاعل ینذر و یبشر با ذوالحال در قیماً و جمله ﴿وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجَا﴾ یکی است. انذار های قرآن را پیامبر به جامعه عرضه و تبیین می کند و می شود گفت منذر پیامبر(صلی الله علیه وآله)، خداوند یا قرآن باشد. بنابراین علامه طباطبایی با ظهور سیاقی معنای اداره کننده برای قیماً تبیین کردند.

مصداق منذر

در ﴿لِيُنْذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا﴾ مشخص نشده منذَر کیست؟ بعضی گفتند به قرینه آیات دیگر قرآن چون مومن مقابل کافر است منذَر یعنی کفار. ولی علامه می فرماید به قرینه می گوییم منذرین اعم از کفار هستند چون در آیه شریفه آمده است ﴿«لِيُنْذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِنْ لَدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا»﴾[3] مورد تبشیر مومنی هستند که داری ایمان وعمنل صالح هستند که مقابلش کافری که عمل صالح ندارد و مومنی که عمل صالح ندارد هرکسی که عمل صالح ندارد مورد انذار است مومن فاسق هم مورد انذار است.

«قوله تعالى : « لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ » الآية أي لينذر الكافرين عذابا شديدا صادرا من عند الله كذا قيل والظاهر بقرينة تقييد المؤمنين المبشرين بقوله : « الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ » إن التقدير لينذر الذين لا يعملون الصالحات أعم ممن لا يؤمن أصلا أو يؤمن ويفسق في عمله»[4]

از مبشرین که مومنین را مقید به عمل صلح کرده فهمیده می شود کسی که عمل صالح ندارد، مورد انذار است که اعم از مومنی است که عمل صالح ندارد و کافرین می شود. عمل صالح به همراه ایمان مورد تبشیر است. کسی که گفتند کفار قرینه خارجی دارند ولی علامه با قرینه خود آیه انذار را اعم می داند.

معنای « أَجْرًا حَسَنًا»

اجر حسن به معنای بهشت است چون گفته ﴿مَاکِثِینَ فِیهِ أَبَدًا﴾ به آن ها اجر حسنی می دهیم که همیشه مکث کننده هستند.

«والمراد بالأجر الحسن الجنة بقرينة قوله في الآية التالية : « ماكِثِينَ فِيهِ أَبَداً » والمعنى ظاهر»[5]

شاخص خاص پیامبر(صلی الله علیه وآله) عبودیت است تا انذار کند به صورت عام وانذار خاصی هم دارد.

﴿وَیُنْذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلا لآبَائِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ یَقُولُونَ إِلا کَذِبًا.﴾[6]

انذار خاص:

یهودی ها در مورد عُزیر و مسیحی ها در مورد عیسی گفتند فرزند خدا هستند. انذار خاص برای این افراد بوده چون اعتقاد خسیف داشتند.بعضی از باب احترام معتقد بودند ولی بعضی قائل به تولد بودند. منشا این تفکر را آیات بیان کرده است.

«قوله تعالى : « وَيُنْذِرَ الَّذِينَ قالُوا اتَّخَذَ اللهُ وَلَداً » وهم عامة الوثنيين القائلين بأن الملائكة أبناء أو بنات له وربما قالوا بذلك في الجن والمصلحين من البشر والنصارى لقائلين بأن المسيح ابن الله وقد نسب القرآن إلى اليهود أنهم قالوا : عزير ابن الله.وذكر إنذارهم خاصة ثانيا بعد ذكره على وجه العموم أولا بقوله : « لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ » لمزيد الاهتمام بشأنهم. قوله تعالى : « ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلا لِآبائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ » كانت عامتهم يريدون بقولهم : اتخذ الله ولدا حقيقة التوليد كما يدل عليه قوله « أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ » الأنعام : ١٠١.»[7]

این تفکر، یک تفکر تقلیدی است که ار آباء آن ها به آن ها منتقل شده است. افکار مخالف با افکار پیامبران، منشأ علمی ندارند.

عمرو بن جموح که جزء شهدای اُحد شد در ابتدا بت پرست بوده. یک روزبتش را به بیابان بردند دید روباهی با بت رفتاری کرد و بعد ازاین مسلمان شد. این جمله را گفت « ومر به رجل من العرب والثعلب يبول عليه فقال شعرا :أرب يبول الثعلبان برأسه؟» [8] .با این که مجروح بود در جنگ احد به شهادت رسید فرزندانش هم به شهادت رسید شایعه شد که پیامبر هم به شهادت رسید وهمسزش سراغ پیامبر(صلی الله علیه وآله) را می گرفت وقتی خبر شهادت همسرش را شنید خیلی ناراحت شد گفت چون زندگی من بهم خورد. وقتی همسر شهید حمزه در مقابل رهبری می گوید افتخار می کنم من حمزه جهانگیری را دادم ولی زیارت شما نصیبم شد.

این حرف کفار چون جاهلانه و کذب است؟ ﴿كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ.﴾[9]

 


[1] سوره کهف، آيه 1-5.
[2] سوره کهف، آيه 2-5.
[3] سوره کهف، آيه 2.
[4] الميزان في تفسير القرآن، العلامة الطباطبائي، ج13، ص238.
[5] الميزان في تفسير القرآن، العلامة الطباطبائي، ج13، ص238.
[6] سوره کهف، آيه 4-5.
[7] الميزان في تفسير القرآن، العلامة الطباطبائي، ج13، ص238-239.
[8] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج3، ص253.
[9] سوره کهف، آيه 5.