1403/10/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المقدمة/الوضع /انشا واخبار واشکال به مبنای محقق اصفهانی
لفظ «بعتُ» وسایر الفاظ که در ابواب مختلف انشائات که در عقود و ایقائات بکار بسته میشود معنی را درخارج وذهن محقق نمی سازد. وجود خارجی معنی دائر مدار علت خارجی آن است. الفاظ علت حقیقی وجود اشیاء در خارج نیستند چون سنخیت و مناسبتی بین الفاظ و معانی وجود ندارد وجود ذهنی معانی تابع تصور آن معانی است وتابع لحاظ آن معانی است. درنتیجه با الفاظ انشایی و استعمال آن ها نه وجود حقیقی معانی درخارج ونه وجود ذهنی معانی در وعاء ذهن حاصل می شودپس باید گفت با انشاء معانی را به وجود جعلی و عرضی و مجازی محقق می کنیم مثلا انکحت حقیقتاً وجود لفظ است ولی همین لفظ مجازاً عرضاً و جعلاً وجود زوجیت است هکذا در بعت مکه حقیقتا وجود لفظ است و عرضاً وجود ملکیت. محقق اصفهانی مدعی هستند که همین تفسیر از انشاء مورد قبول استاد ما یعنی صاحب کفایه نیز می باشد. برای این که متن کلام اصفهانی را یکبار دیگر مرور کرده باشیم و ادعای ایشان را به استناد کلمات ایشان مجدداً مورد توجه قرار داده باشیم متن زیرا ملاحظه می کنیم.
«فهو الّذي اختاره المحقق الأصفهاني ، وادعى انه مراد صاحب الكفاية بتقرير إليك نصه : « ان المراد من ثبوت المعنى باللفظ ، اما ان يراد ثبوته بعين ثبوت اللفظ بحيث ينسب الثبوت إلى اللفظ بالذات وإلى المعنى بالعرض ، واما ان يراد ثبوته منفصلا عن اللفظ بآلية اللفظ بحيث ينسب الثبوت إلى كل منهما بالذات ، لا مجال للثاني إذ الوجود المنسوب للماهيات بالذات منحصر في العيني والذهني وسائر أنحاء الوجود من اللفظي والكتبي وجود بالذات للفظ والكتابة. وبالجعل والمواضعة وبالعرض للمعنى. ومن الواضح أن آلية وجود اللفظ وعليته لوجود المعنى بالذات لا بد من أن يكون في أحد الموطنين من الذهن والعين ، ووجود المعنى بالذات في الخارج يتوقف على حصول مطابقه في الخارج أو مطابق ما ينتزع عنه. والواقع خلافه إذ لا يوجد باللفظ موجود آخر يكون مطابقا للمعنى أو مطابقا لمنشإ انتزاعه ، ونسبة الوجود بالذات إلى نفس المعنى مع عدم وجود مطابقه أو مطابق منشئه غير معقول.»[1]
با بعت ملکیت عرضاً محقق می کنیم یعنی دوچیز با بعت ثابت شدکه خود دو احتمال دارد:
1. لفظ حقیقتا ثابت شد و ملکیت وزوجیت با بعت و ملکت مجازا ثابت شد.
2. با بعت هم ملکیت ثبوت حقیقی وهم لفظ ثبوت حقیقی دارد.
قول دوم نمی پذیرند چون معنی با لفظ در ذهن و خارج محقق نمی شود. ماهیات که زوجیت و ملکیت شاملش میشود. وجود لفظی ووجود کتبی وجود معنی هست.
بعد اجرای عقد در ملک، ملکیت در خارج محقق نشده.
اشکال:
ممکن است ملکیت خودش در خارج مابازا نداشته باشد ولی منشا انتزاع دارد چون زوجیت و اخوت وبنوت مابه ازاء خارجی دارد.
ملکیت ذهنی هم به لفظ ربطی ندارد علت تحقق ملکیت در ذهن تصور ملکیت است.
بنابراین ناگزیریم لفظ موثر در خارج وذهن نشد پس یک وجود مجازی را در ذهن درنظر می گیریم
«ووجوده في الذهن بتصوره لا بعلية اللفظ لوجوده الذهني والانتقال من سماع الألفاظ إلى المعاني لمكان الملازمة الجعلية بين اللفظ والمعنى مع ان ذلك ثابت في كل لفظ ومعنى ولا يختص بالإنشاء ، فالمعقول من وجود المعنى باللفظ هو الوجه الأول ، وهو ان ينسب وجود واحد إلى اللفظ والمعنى بالذات في الأول وبالعرض في الثاني وهو المراد من قولهم : ان الإنشاء قول قصد به ثبوت المعنى في نفس الأمر وانما قيدوه بنفس الأمر مع ان وجود اللفظ في الخارج وجود للمعنى فيه أيضا بالعرض ،تنبيها على ان اللفظ بواسطة العلقة الوضعيّة وجود المعنى تنزيلا في جميع النشئات ، فكأن المعنى ثابت في مرتبة ذات اللفظ بحيث لا ينفك عنه في مرحلة من مراحل الوجود. والمراد بنفس الأمر حد ذات الشيء من باب وضع الظاهر موضع المضمر.»[2]
چرا وقتی لفظی می شنویم منقل به معنی می شویم؟ علتش این است که منشا انتقال ملازمه است نه این که لفظ مارا منتقل کند.علاوه براین که استدلال شما اعم از اثبات سببیت است.
تنها راهی که باقی می ماند: لفظ حقیقتاً موجود است و معنی عرضاً.اگر حکایت قصد شد اخبار می شود واگر فصد نشد می شود انشایی می شود.
اشکال:
1. انشاء ابجاد معنی به لفظ باشد ما در باب وضع لفظ را نازل منزله معنی بدانیم ومبنا باشد هر جا لفظی را برای معنی وضع می کنند می توانیم بگوییم در باب انشا هم همان معنای تنزیلی ایجاد کنیم اما کسی که در باب وضع قائل به جعل الرابطه است تنزیل می کند وضع الفاظ را به وضع نشانه ها بر سر فراسخ والفاظ مثل تابلو ها است ولی در لفظ اعتبار است ودر تابلو حقیقی است. اگر تنزیل را در وضع می پذیرفتید این جا هم می گفتیم انشأ معنای تنزیلی است پس با مسلک شما سازگار نیست.
2. وضع حکمتش استعمال است واستعمال حکمتش تفهیم وتفهّم است اگر شما در استعمال فقط ایجاد معنی بدانید در حالی که وضع برای استعمال و استعمال به غرض فهم است.
3. اگر چنانچه غیر از وجود ذهنی و وجود خارجی، وجود اعتباری نداشتیم می گفتیم وجود خارجی وذهنی محقق نشد وجودتنزیلی را می پذیرفتیم ولی ما وجود اعتباری هم داریم. چرا الفاظ را اعتبارا سبب برای تحقق معانی در وعا اعتبار ندانیم. پس وجود منحصر نیست در وجود حقیقی خارجی و ذهنی بلکه وجود در وعا اعتبار هم داریم.