درس خارج اصول استاد رجب علی مقیسه

1403/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/الوضع /ثمره کلی یا شخصی بودن معنای حرف

 

ثمره کلی یا شخصی بودن معنای حرف

اگر قائل شدیم معنی و موضوع له در حروف عبارت است از طبیعی و جامع وبه اصطلاح موضوع له را مثل وضع عام دانستیم در باب واجب مشروط ثمره آن و نتیجه آن امکان رجوع قید به مفاد هیات است اما اگر معنای حروف و همچنین معنای هیات را که به حروف ملحق است شخصی دانستیم و جزئی دانستیم در باب واجب مشروط رجوع قید به مفاد هیات مواجه با اشکال می گردد.این مساله را ضمن یک مثال تو ضییح می‌دهیم :

اگر قضیه ای داشتیم مثل اکرم زیداً ان سلَّمَ

اکرم فعل امر است که مفادهیات اکرم وجوب است بعداز اکرم زیداً مفعول به است ودر پایان جمله، شرطی آمده است. معنای این جمله این است واجب است زید را اکرام کنید اگر زید سلام کرد لذا در این قضیه و قضایای مشابه که بعد از فعل امر شرطی آمده است نزاع در این است که آیا در این جمله وجوب اکرام شرط دارد یا وجوب اکرام مشروط نیست بلکه خود اکرام شرط دارد. اگر شرط به وجوب برگشت وجوب مشروط است. و وقتی وجوب مشروط بود معنای جمله عبارت است از و جوب اکرام نسبت به زید مشروط است به سلام زید. خود حکم وجوب حکم مشروط است اما اگر قید به وجوب برنگشت قید واجب بود نه قید حکم اکرام . واجب است اکرام بعد از سلام اکرام به شرط صلاة. وجوب در این صورت قیدی ندارد اکرام که قید وجوب اساساً قید دارد. وجوب مشروط شرط دارد و قید به وجوب می خورد حالا سوال این است آیا می‌توانیم قید را به وجوب که مفاد هیات است برگردانیم؟ پاسخ این است که تقیید متفرع بر اطلاق است و بر سعه داشتن. اگر معنی، کلی بود معنای اکرم سنخ وجوب و طبیعت وجوب بود مفاد هیات و معنای اکرم کلی میشود وقابل تقیید ولیکن اگر معنای هیات ، معنای اکرم شخصی و جزئی بود تقیید پذیر نیست. پس اگر معنای حروف را کلی دانستیم درباب وجوب مشروط قید به مفاد هیات که کلی است برمی گردد. اما اگر معنی شخصی بود قید را نمی پذیرد و تقیید پذیر نمی شود.

ثمره بحث : اگر معنای کلی باشد قید به مفاد هیات می خورد اما اگر معنای شخصی باشد قید را به واجب بر می گردد. مثل یجب علیکم الصلاة اذا زالت الشمس فصلّ. فصل مفادش وجوب صلاة است وجوب صلات طبیعی یا شخصی است . ازاله در طبیعی وجوب بر می گردد و در شخصی به واجب بر می گردد. در طبیعی تا زمان ازاله نشده مقدمات واجب نیست ولی در شخصی قبل از ازاله مقدمات واجب است.

در بحث واجب مشروط گفتند شخصی تقیید افرادی ندارد ولی احوالی دارد. قائلین وضع عام موضوع له خاص از راه دیگری می گویند تقیید به واجب مشروط و مفاد هیات بر می‌گردد. که در جلسه بعدی بررسی می شود.