1403/08/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المقدمة/الوضع /موضوع له حروف
وجود رابطی
کلام اصفهانی در موضوع له حروف
موضوع له حروف و هیئات از نظر مرحوم اصفهانی عبارت است از نسبت ودر جمله «زید قائم» که جمله اسمیه است هیات این جمله اسمیه دلالت می کند بر نسبت. یعنی همان گونه که دو مفهوم مستقل داریم یکی مفاد زید ودیگری مفاد قائم. موضوع له زید شخص مخصوص است و قائمٌ عرض وصف و خصوصیت قیام موضوع له اش می باشد. وهیات «زیدٌ قائمٌ» موضوع له اش نسبتی است که به دو معنای زید وقائم وابسته است ومستقل نیست وبین دو مفهوم مستقل ارتباط برقرار می کند. نسبت را در عالم معانی و مفاهم تشبیه می کنند به وجود رابط ووجود رابط در مقابل وجود مستقل است.وجود جوهر ووجود عرض ونسبت وجودی است غیر مستقل، عین وجود رابط نیست بلکه برای تقریب به ذهن تشبیه و تنذیر می کنند به وجود رابط همان گونه که وجود رابط در تحقق محتاج به طرفین است نسبت در مقام تصور وادراک به دو معنای مستقل وابسته است.
اشکال بر مبنای رابط وجودی
آیت الله خویی بر محقق اصفهانی اشکالی را مطرح کردند که به این شرح است:
از یک طرف الفاظ برای طبیعی معنی وذات معنی وضع شده اند وشما که محقق اصفهانی هستید این مطلب را قبول دارید که موضوع له را ذات و طبیعی معنی می دانید واز طرفی موضوع له حروف وهیئات را که قسمتی از الفاظ می باشند وجود رابط می دانید در حالی که وجود رابط ماهیت ندارد چگونه ممکن است موضوع له الفاظ اعم از اسم وحروف وهیئات، ذات معنی باشد یعنی ماهیت معنی باشد نه وجود معنی واز طرفی موضوع له حروف وجود رابطی باشد که فاقد ماهیت است. برای روشن شدن مطلب به دو سوال باید پاسخ داد.
سوال اول: چرا موضوع له الفاظ، وجود معنی نیست؟
سوال: دوم چرا وجود رابط ماهیت ندارد؟
اما در پاسخ به سوال اول که چرا وجود جزء معنای لفظ نیست مثلاً لفظ آب موضوع له اش وجود معنای آب نیست بلکه ذات معنای آب وطبیعت معنای آب موضوع له است خواه وجود ذهنی داشته باشد خیر؟ لفظ جدار برای ذات معنی وضع شده است نه برای وجود معنای جدار .موضوع له طبیعی معنی و ماهیت است و ماهیتِ لا شرط است چه موجود باشد و چه موجود باشد نباشد لذا بسیاری از الفاظ راداریم که در عین حالی که معنی دارند اما معنای آن موجود نیست مثل انسانی که دارای چند سر باشد معنایش وجود خارجی ندارد.
اما این که وجود از حریم معنی و موضوع له خارج است و وجود خارجی و ذهنی جزء معنی نیست برهانش این است که وضع برای انتقال معنی است به ذهن. به واسطه لفظ معانی را به ذهن مخاطب انتقال می دهند وبا این انتقال مُفاهمه صورت می گیرد. اگر وجود جزء معنی باشد وجود خارجی وذهنی قابل انتقال به ذهن نیست تنها ذات معنی است که قابل انتقال است نه معنی با وجود. وقتی وجوب قابل انتقال مُفاهمه شکل نمی گیرد در حالی که پایه و اساس مفاهمات الفاظ است واز این طریق مقاصد اغراض نوع بشر به مخاطبین انتقال پیدا می کند تا این جا پاسخ به سوال اول داده شد. معلوم شد موضوع له وجود معنی نیست بلکه خود معنی و ذات معنی است.
چرا وجود رابط ماهیت ندارد؟
بیانش عبارت از این است که ماهیت مَقسم است برای وجود جوهر وعرض یک مقوله جوهر ونه مقوله عرض ولی وجود رابط جوهرو عرض نیست. پس اگر موضوع له حروف وجود رابط باشد با این که وجود ممکن نیست جزء معنی باشد مخالف است همان گونه اگر موضوع له را وجود رابط بگیریم با مبنای وجود رابط ماهیت ندارد نیز مخالف است.