1403/08/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المقدمة/الوضع /موضوع له حروف
اشکالات استاد
1. گفتند حکمت وضع این است برای این که اعراض را به موضوعاتش ربط بدهیم(مثل زید قائمٌ) یک دال ورابطی لازم است . آن رابط حروف و ملحقات حروف هستند. از یک طرف حروف را دال نمی دانید واز طرفی حروف را به حکمت وضع رابط می دانید. حرف بما لها معانی رابطند اگر حروف معنایی نداشته باشند به غیر از در وعاء استعمال، بما لها المعانی ایجاد معانی می کنند؟
2. می گویند افعال نسبت به مفعول، فاعل،مکان وقوع فعل نسبت مختلف دارند. بحث مفصل و مفیدی برای مشتق است. دلالت ، حکایت و اماریت نشان از این است که حروف قبل از استعمال معنی دارند. بنابراین مرحوم نائینی گرچه منکر اخطاریت حروف هستند ولی نحوه اظهاراتشان به گونه ای است که اخطاریت را اثبات می کند.
نسبت معنای حرف به معنای اسمی متماثل خودش نسبت مفهوم به مصداق است.
اگر معنای حرفی ایجادی است ونسبتش با معنای اسمی مفهوم و مصداق است باید اتحاد خارجی ووجودی دارند وتفاوت ذاتی ندارد مثل نسبت انسان با حیوان ناطق.بنابراین هر مصداقی را می توان بر مفهوم حمل کرد مثل زید انسانٌ و حمل صادقی است ولی طبق گفته شما معنای اسمی و حرفی تفاوت ذاتی و جوهری دارند پس حملش هم نباید درست باشد ولی اگر تفاوتشان مفهوم ومصداق باشد باید حمل درس باشد.
3. حروف اگر ایجاد ارتباط در جمله های اسمیه می کنند، بما لها معانی ایجاد ارتباط می کنند. در« زید قائم» ، هیات ودر «زید فی الدار»،« فی » نمی تواند معنایش مستقل باشد واگر بخواهیم مستقل باشد 3مفهوم مستقل بدون ارتباط در مثل «سرت من البصره الی الکوفه» در حالی که «سرت من الیصره» ارتباط می دهد باید می گفتند در حالی مستقل نیستند در حالی که دال بر معنایی باشند. نحوه حکایت حرف، حکایت است واسم یک مفهوم استقلالی را به ذهن ما منتقل می کند وبا حکایی نبودن هیئات کار را تمام نمیکند چون پیوند زمانی حاصل می شود که رابط و غیر مستقل باشد تا ارتباط ایجاد کند .
آیت الله خویی پنج مطلب آوردند تا مطالب مرحوم نائینی را بیان کنند ودو مطلب را می پذیرند و سه مطلب را دچار اشکال می دانند:
• معانی حروف تباین ذاتی با معانی اسماء دارند.
• معانی حروف ذاتا و هویتا متقوم به غیر می باشند.
• معانی حروف اخطاری نیستند و ایجادی می باشند و اگر بخواهند اخطاری باشند نمی توانند ارتباط ایجاد کنند که ما عکس این مطلب را اثبات کردید .در مرکب ناقص و تام ما احتیاج به نسبت وارتباطی داربم وخود نسبت را گفتید معنای ایجادی و ما گفتیم اخطاری است.
• اگر بخواهیم تشبیه و تنظیر کنیم، معانی حروف وزان معنای اسمی را دارند در مقام استعمال ولفظ فانی در معنی می شود.
• نه تنها می گوییم معانی حروف فانی هستند بلکه هر چیزی که ملحوظ باشد به نحو مرعات و غیر مستقل ولو معنای حرفی هم نباشد مثل اکرم هذا الجالس عنوان جالس مشیر است مفهوما مستقل است ولی چون ملحوظ استقلالی هستند وزان حروف هستند.
بعد بیان می کنند مرحوم نائینی کلامشان به 4رکن تکیه دارد و مهم آن رکن چهارم است.