درس خارج اصول استاد رجب علی مقیسه

1403/08/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/الوضع /موضوع له حروف

 

ایجادی و اخطاری بودن حروف

مححق نائینی در ملاک صدق و کذب در ایجادی بودن حروف و حکایی واخطاری نبودن معیار خاصی را معرفی کردند. بر مبنای اخطاری بودن مطابقت محکی و حکایت معیار صدق و عدم مطابقت معیار کذب است اما بنا بر ایجادی بودن ومعنای حروف ماورایی جز در ظرف استعمال ووعاء کلام ندارد باید ببینیم با این مبنا معیار صدق کذب چیست؟

در جواب گفتند بنابر ایجادی بودن صرف مطابقت داشتن با نسبت واقعیه معیار صدق است و مطابقت نداشتن با نسبت واقعیه معیار کذب است توضییح آن که اگر در مثال «زید فی الدار» که جمله خبریه است ودر این جمله خبریه «فی» بین زید ودار که دو اسم اند ومستقل ودر عین حال مباین باهم و «فی» بین این دو نسبت برقرار کرده است. ظرفیت بین دار که ظرف است و بین مظروف که زید است. مفاد« فی» که نسبت ظرفیه است مفهومی است ایجادی فقط در ظرف استعمال ودر وعاء کلام موجود است ولیکن اگر همین مفهوم حرفی ایجادی غیر مستقل، مطابقی، مماثلی و مانندی در ذهن یا در خارج یا در نفس الامر داشت صرف وجود مطابق و مانند و مثل معیار صدق است و اگر مانندی در خارج نداشت یا در نفس الامر یا در ذهن پس کاذب است.

اما این معیاربرای صدق وکذب از نظر محقق نائینی مورد نقد است زیرا اخبار و انباع و اعلام دائر مدار حکایت است .اگر حکایتی نبود و انتقالی از این جمله به ماورای جمله یعنی به واقع یا نفس الامر صورت نگرفت،اخبار و حکایت ،صورت نگرفته صدق و کذب قابل تحقق نیست. اصلا مطابقت بدون حکایت معنی ندارد. ما نمی توانیم تصورکنیم که معنای «من» غیر از افق استعمال وجود ندارد و در عین حال مطابقت و عدم مطابقت قابل تحقق باشد مطابقت متفرع بر حکایت است، حکایت متفرع بر ماوراء داشتن است لذا ما نمی توانیم تصور کنیم که معنی جزء در ظرف استعمال وجود نداشته نباشد و در عین حال جمله «سرت من البصرة الی الکوفه» صدق و کذب داشته باشد. به صرف مثل داشتن ووجود مماثل برای معنای در وعاء استعمال وجود داشتن بدون این که حاکی و محکی در کار باشد محال است تحقق عنوان مطابقت و عدم مطابقت. در نتیجه ایجادی بودن در معانی حرفی با صدق و کذب داشتن جمله اخباریه طبق این قابل جمع نیست.

وقتی می گوییم « زید فائم» چون معانی حروف را اخطاری می دانیم وبرای معنای حروف ماوراء قائلیم الفاظ بمالها المعانی را استخدام کردم وبه مخاطب اعلام کردم و شما با محکی می سنجید که محکی گاهی در خارج، گاهی در نفس الامر است که صدق و کذب مشخص می شود ولی در ایجادیت بدون اعلام می گوید صدق و کذب است بدون انتقال و بدون حکایت وجود وعدم مطابق را ملاک صدق و کذب قرار می دهد.

اشکال:

ایشان در ایجادیت حروف دچار تناقض و تحافط شدند. از یک طرف حروف را ایجادی می دانند ودال .و حکایی نمی دانند .معناییبرای حروف جز در وعاء استعمال قائل نیستند ولی از طرفی قائلند حکمت وضع اقتضا می کند که برای ربط اعراض به موضوعشان، حروف را وضع کنند. ارتکاز ایشون منشا این اعتراف شده است از یک طرف منکر دلالت در حروفند واز طرفی موضوع له حروف را نسبت می دانند. موضوع له حروف نسبت است یعنی جاکی و اعلامی و اخطاری اند؟