1403/08/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المقدمة/الوضع /موضوعله حروف
معنای حروف
اخطاری و ایجادی بودن حروف
مرحوم نائینی، معنای حروف را به اخطاری و ایجادی تقسیم کردند.اسم واسامی را اخطاری گرفتند و گفتند قبل از استعمال و خارج از ادراک وجود دارد وبا استعمال به ذهن منتقل می شود .اخطاری یعنی به ذهن منتقل کردن ودر حروف ایجادی دانستند وبا استعمال در وعاء کلام ایجاد می شود.
اشکالات امام خمینی
چند اشکال از امام خمینی نقل شده واولین اشکال این بود گه اگر معنای حرف ایجادی باشد با لفظی که معنی ندارد نمی توان ربط درست کرد.در مثل «زید فی الدار» ، اگر «فی» قبل از استعمال معنی داشت می توانیم در «زید فی الدار» استفاده کرد تا ایجاد ربط کند ولی اگر معنی نداشته باشد چگونه می خواهد ایجاد ربط کند؟امام خمینی می فرمایند اگر« فی» معنی ندارد وبخواهیم بین عناصر کلام ایجاد ربط کنیم لفظ بدون معنبی نمی تواند ربطی ایجاد کند.
امام می فرمایند نائینی می گوید حروف کاربردش ایجاد ربط است وحروف در غیر از نسبت کلامیه معنی ندارد« إيقاع الربط بالحروف فرع استعمالها بما لها من المعنى »[1] یعنی حروف قبل از استعمال هیچ معنایی ندارد.
آیا نائینی چنین عبارتی دارد؟ فرق است بین این که لفظ را اخطار بکنیم واحضار بکنیم با این که ایجاد بکنیم.الا طبق یک مبنی مثل نجم الائمه که می گوید حروف مثل علامت اعرابند یعنی علامت اند. اما نائینی می گویند این ها علامت نیستند وبا این ها ایجاد ربط می کنیم .
« (الركن الثالث) قد عرفت عدم الفرق بين الهيئات في الاخبار و الإنشاء في ان معانيها إيجادية (فمنه ظهر) ان الفرق بينهما ليس بحسب الوضع (بداهة) عدم وضع لفظ بالخصوص لإفادتها بل هما من المدلولات السياقية التي يدل عليها سياق كلام المتكلم (و اما) من حيث المادة فهي في كليهما مفهوم إخطاري بمعنى ان لفظ البيع مثلا متى أطلق يفهم منه ذاك المعنى المجرد العقلاني الصادق على كثيرين (غاية الأمر) ان في الإنشاء يكون دخول الهيئة عليها موجداً لها في ضمن فرده لأن الكلي عين الفرد (و الفرق) بين هذا النحو من الإيجاد و الإيجاد في الحروف (هو ان) الحروف موجدة لمعان غير استقلالية ربطية بين مفهومين في مقام الاستعمال و لا واقع لها غير هذا المقام (كما عرفت) بخلاف البيع فان إيجاده بمعونة الهيئة ليس في عالم الاستعمال بل بتوسط الاستعمال يوجد المعنى في نفس الأمر في الأفق المناسب لوجوده و هو عالم الاعتبار فكم فرق بين إيجاد معنى ربطي في الكلام بما هو كلام و بين إيجاد معنى استقلالي في موطنه المناسب له». [2]
اشکال بعضی دیگر
نسبت از نحوه قیام عرض به موضع ایجاد می شود. اعراض به موضوع خودشان قائمند که استقلال در ادراک دارند اما در تحقق باید به جوهر تحقق دارند واز نحوه قیام اعراض به موضوعات نسبت به وجود می آید. لازمه اش این است که در بسیاری از قضایا قضیه اسست ولی نسبت نیاشد مثل« الله موجود» قضیه ای است که طبق نظر شما نبایید نسبت باشد چون خداوند متعال جوهر و عرض نیست.