درس خارج اصول استاد رجب علی مقیسه

1403/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/الوضع /موضوع له حروف

 

اشکال آیت الله خویی

اشکالی از طرف صاحب محاضرات بر آخوند شده است.[1] آخوند موضوع له حروف با موضوع له اجناس یکی دانستندتفاوت ذاتی وماهوی بین «من» ابتدائیة ولفظ «ابتدا» که اسم است وجود ندارد تفاوت بین دوکلمه «من» ابتدائیه و«ابتدا» در لحاظ ودر مرحله استعمال است .در مرحله استعمال برخی را می توان غیر استقلالی وآلی لحاظ کرد که معنی حرفی می شود واگر لحاظ استقلالی بشود معنی اسمی می شود پس موضوع له در باب وضع ذاتاً یکی است .تفاوت در استعمال و منشا تفاوت لحاظ و تصور است .

محاضرات اشکالاتی بر آخوند دارد که چکیده بیان مرحوم آخوند را درو محور بیان کردند : محوری بیان گر وحدت ماهوی معنی است و محوری که اختلاف به لحاظ است.در محوردوم بحث می کنیم .اگر معنای حرفی ناشی از لحاظ باشد پس باید در مثل آیه شریفه وجوب روزه معلق شده بر تبیّن: ﴿كُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ﴾[2] وجوب امساک دائر مدار تبیّن قرار داده شده است .

وجوب روزه و جواز نماز صبح

وقتی طلوع فجر شد همان گونه که در ماه مبارک رمضان فریضه واجب می شود خواندن نماز صبح هم از آن زمان جایز است.فقها ازاز این جهت بحث کردند که آیا جواز نماز صبح ووجوب روزه مترتب بر طلوع واقعی یا بر تبیّن طلوع فجر واحراز طلوع موضوع است؟ ثمره اش در شب های مهتابی که نور ماه زیاد است پیدا می شود که طلوع فجر و علامتی که در مشرق پیدا می شود اجازه نمی دهد که در همان اول مشاهده بشود باید زمان بگذرد تا این که روشنایی فجر بر روشنایی ماه غلبه کند. کسی که تبین حسی را ملاک قرار می دهد یعنی می گوید تا با چشم خودت روشنایی مشرق را نبینی تا تبیّن حسی حاصل نشد نماز برای شما جایز نیست ومجزی نیست کما این که خوردن و آشامیدن در ماه رمضان حرام نیست گرچه احتیاط خوب است.این نظر،باتوجه به ظاهر آیه شریفه تبیّن حسی را ملاک قرار داده است .نظر دیگرمی گوید طلوع واقعی معیار و ملاک است در نتیجه وقتی شما یقین به اذان صبح داشتی اگرچه با چشم خودت سفیدی طلوع فجررا نبینی خوردن و آشامیدن ممنوع و خواندن نماز مجاز است.پس یک نظر تبین حسی را موضوع قرار داد ودیگری موضوع قرار نداد.

جاج آقا رضا همدانی در مصباح الفقیه تبیّن حسی را قائل شدند وبه عده ای نسبت دادند وبعد در استفتائات امام خمینی است که این نظر مقابل نطر آیت الله خویی است. باید بررسی شود کدام نظر تمام است.

تبیّن یک مصدر واسم است. اگر ما معیار حرفی بودن یا اسمی بودن را دائر مدار لحاظ قرار بدهیم ولحاظ را همه کاره بدانیم باید معنای اسمی حرفی بشود.باید تبینی که اسم است و معنای اسمی دارد با لحاظ طریقی معنای حرفی بشود وحال این که خلاف این است.

آیت الله وحید خراسانی :

اگر مناط حرفیت و اسمیت ، استقلالیت و آلیت در لحاظ باشد لازمه اش این است که آن سلسله از معانی اسمی که آلیت لحاظ می شود معنای حرفی می شود در حالی که این مسلم البطلان است . پس مقدم که ملاک بودن لحاظ است مثل تالی باطل می شود.

جواب آیت اله وحید خراسانی به آیت الله خویی :

در معانی اسمی، طریقی مثل علم ،تبین و... تصورشان ولحاظشان ولو به عنوان طریقیت لحاظ وتصور بشوند استقلال مفهومی خودشان را از دست نخواهند داد بر خلاف معانی حرفی که ملاحظه آن ها به عنوان آلیت و غیر استقلالیت موجب اندکاک واضمحلال و فانی شدن آن ها در معنای اسمی و غیر مستقل بودن آنها در مقام ادراک می شودپس در معنای حرفی لحاظ آلیت استقلال آن ها را در ادراک ازبین می برد برخلاف مثل علم وتبین ولو مرعاتاً لحاظ شوند ولی مستقل در ادراکند.

تقریرات آیت الله وحید خراسانی: تبین وعلم واین گونه امور هرگاه در لسان دلیل اخذ بشوند چون استقلال در تصرف می شوند ومندک در معنای دیگری نمی شوند.پس اضمحلال در معنای دیگری ملاک حرفیت است.

آیت الله خویی :

در خیلی از موارد معنای استقلالی معنای حرفی است پس اگر لحاظ و قصد موجب انقلاب معنی حرفی و اسمی بشود باید معنای حرفی بشود معنای اسمی وحال این که معنای حرفی در مقام تصور حالت استقلال طبق نظر آخوند پیدا نمی کند.مثل این که شما می دانید زید می خواهد بیاید ولی نمی دانید تنها می آید یا به همراه دیگر؟وحدت و معیت معنای حرفی است و زید و آمدنش معنای اسمی می شود ولی تهایی و همراه دیگر بودن مشکل است در این گونه موارد چون مقصود به استقلال شما است وحدت و معیت باید بشود معنای اسمی در حالی که کسی به آن قائل نشده است .می گوییم مقصود اصلی و استقلالی معیت را از اندکاک خارج نمی کند.

 


[1] محاضرات في الأصول، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج1، ص57.
[2] سوره بقره، آيه 187.