درس خارج اصول استاد رجب علی مقیسه

1403/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/الوضع /اقسام وضع

 

سیری اجمالی در بحث

آخوند وضع را به انقاسم وانحصار 4قسم مطرح می کنند.چرا انحصار این 4قسم مطرح می شود؟چرا وضع به این انقسامات تقسیم می شود؟ملاک انقسام چیست ؟انحصار در 4قسم یک بحث دیگری است؟(متنون علمی فقی و اصولی راباید توضییح و تحلیل کنیم)

ملاک آخوند

«ثم إن الملحوظ حال الوضع : امّا يكون معنى عاماً ، فيوضع اللفظ له تارةً ، ولافراده ومصاديقه أُخرى ؛ وإما يكون معنى خاصاً ، لا يكاد يصحّ إلّا وضع اللفظ له دون العام ، فتكون الأقسام ثلاثة ، وذلك لأن العام يصلح لأن يكون آلة للحاظ أفراده ومصاديقه بما هو كذلك ، فإنّه من وجوهها ، ومعرفة وجه الشيء معرفته بوجه ، بخلاف الخاص ، فإنّه بما هو خاص ، لا يكون وجهاً للعام ، ولا لسائر الأفراد ، فلا يكون معرفته وتصوره معرفة له ، ولا لها ـ أصلاً ـ ولو بوجه.» [1]

 

می گویند وضع از امور انشائیه است .انشائات قوامشان به تصور ولحاظ است کما این که قوامشان به قصد هم است .وضع امری است وابسته است به تصور ولحاظ لحاظ .چون به تصور ولحاظ ارتباط دارد از طرفی وضع امری است تعلقی، اضافی و نسبی.

وقتی می گوید زید ‌اب امر است .ابوّت یک امری است تعلقی که وابسته به ابن واب است . برای تصور ابوت باید اطراف آن که اب وابن است باید تصور کنید وبدون تصور اب وابن تصورش ممکن نیست. نسبی است یعنی منسوب به اطراف است همان گونه است که وضع هم یک امر اضافی ، نسبی و تعلقی وانشایی است انشایی یعنی به لحاظ و تصور وابسته است ونسبی است یعنی هم لفظ می خواهد وهم معنی وضع یک امری انشایی،تعلقی ، نسبی است .

متصور کلی است یا جزئی ولفظ را برای همان معنی وضع کردیم

متصور ما معنای کلی باشد ووضع رابرای همان معنای کلی وضع کردیم :وضع عام موضوع له عام

اگر لفظ را وضع تصور کردیم ومصادیق آن را موضوع له قرار دادیم : وضع عام موضوع له خاص

سرّ انحصار این است که موضوع له همان کلی است یا جزئی است .پس در عبارت آخوند که وضع وابسته است به لحاظ ، نسبی وتعلقی است.

بیان مرحوم آخوند در دلیل بر 4قسم

موضوع له یا مصادیق کلی یا خود کلی است .خود جزئی یا عامی که این جزئی در دامنه آن کلی است .از این این اقسام یک قسم غیر ممکن است وآن وضع خاص و موضوع له عام .چه اشکال دارد خاص را اجمالاً بدانیم یا به تفصیل بدانیم؟

سوال:محقق رشتی در مبحث وضع در کدامیک از اقسام در مقابل دیگران نظر دادند ونقد صاحب کفایه برای ایشان چیست؟

 


[1] كفاية الأصول - ط آل البيت، الآخوند الخراساني، ج1، ص10.