درس خارج اصول استاد رجب علی مقیسه

1403/02/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/الوضع /وضع خاص موضوع له عام

 

3صورت از صورت های چهارگانه وضع از حیث امکان ممکن هستند .در وضع عام موضوع له عام معنای عام تصور می شود ولفظ برای همان عام وضع می شود .در وضع عام موضوع له خاص معنای متصور راعام و همان معنای متصور را وجه قرار بدهیم می توانیم عام را مرعات برای خصوصیات قرار بدهیم بهترین بیان بیان مرحوم عراقی است با یک نکته ای استاد خودمان آیت الله وحید خراسانی گفتند این نظر را تثبیت کردیم .

وضع خاص موضوع له عام ممکن نیست چون خاص نمی تواند معنای عام را نشان بدهد گرچه بعضی از بزرگان گفتند جایز است مثل امام خمینی که شاگردان امام گفتند این معنای خاص نشان دهنده عام نیست می تواند سبب انتقال برای معنای عامی باشد ولی انتقال با حکایت متفاوت است ونتیجه این شد که این صورت ممکن نیست .

امکان وقوعی اقسام وضع

کدامیک از این وضع ها واقع شده اند؟

وضع عام موضوع له عام :همان اسماء اشخاص بنابر نظر قدما

وضع عام موضوع له عام ووضع عام وموضوع له خاص :عده ای از قدما که فرقی بین عام ومطلق نمی گذارند عام مثل مطلق است در شمولیت و سریان سلطان علما که حاشیه بر معالم دارد همان طور که عام اصولی دال بر سریان است ودر بعضی موارد همه جماعت را می گیرد مطلق هم این گونه است که شمولیت وسریان داشتن جزء معنی می شود سلطان العما که حاشیه بر معالم دارد گفته نظر مشهور این است که موضوع له مطلق اطلاق است و خود اطلاق وسریان جزء معنی است .یعنی اگر لفظ رقبه را برای مطلق رقبه باشد معروف این را می گویند ولی خودش می گوید اطلاق شی به شرط شیء نیست بلکه ذات مبهمه است . این نظر سلطان العلما که مقابل مشهور است ثمره اش در تعارض روشن می شود بنابر نظر ایشان عام می تواند رجحان دلالی بر مطلق داشته باشد چون مطلق یکی از مقدماتش عدم قرینه است واگر به خواهد اطلاق رابرساند باید مقدمات حکمت فراهم باشد عام می تواند قرینه می شود که در ناحیه ذات مبهمه اطلاق منعقد نشود .مبنای شیخ در بحث تعارض اطلاق با عموم تقدیم عموم است ولی آخوند می گوید عام رحجحانی ندارد ودلیلشان عدم البیان علی الاطلاق است .[1]

موضوع له در حروف

مبنای اول:موضوع له درباب حروف چیست؟ حروف نقششان نقش اعراب است . ضَرَب ضُرِب.عدهای این گونه گفتند و موضوع له ندارند حرکات صدا های کوتاه وعلامات بعضی از بزرگان می گویند معنایی ندارند که دنبال موضوع له باشد معنای «من» و«الی» وظاهر است ومعنی برای سرتُ است . معنای ابتدائیت وانتهایت برای من والی نیست «.من» و«الی» کاشف معنی هستند نه حاکی از معنی باشند .مدلول لفظ «من»والی» از ابتدا وانتهانیست مدلولش سیر یا کوفه یا بصره است . این مبنی می گوید حروف مثل صدا هستند برای خودشان معنی ندارندتا دنبال موضوع له بگردیم

مبنای دوم : حروف معنی دارند که خودش به دو شکل تقسیم می شود :1.مبنای آخوند 2.مبا دوم سه بیان دارد که از نائینی و عراقی و اصفهانی

 


[1] كفاية الأصول - ط آل البيت، الآخوند الخراساني، ج1، ص252.