درس خارج اصول استاد رجب علی مقیسه

1403/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/الوضع /وضع عام موضوع له خاص

 

آیت الله وحید خراسانی

آنچه لازم است در مقام وضع محقق کنیم این است که آیا توانیم در مقام موضوع له عام ووضع خاص شرط را محقق کنیم یا نمی توانیم؟ شرط این بود که با عام بتوانیم خصوصیات ولو به وجهها وعنوانها ملاحظه کنیم چون معنای موضوع له را باید تفصیلا ملاحظه کنیم مثل وضع خاص موضوع له خاص یا اگر تفصیلا نمی بیند باید عنوانی ببیند که مرعاتی باشد. برای دیدن موضوع له فی الجمله .این جا مشکلی بود که چون مفاهیم با هم مباینت دارند عنوان عامی نداریم که صلاحیت داشته باشد برای ارائه خصوصیات و جزئیات .مرحوم قوجانی و مشکینی طریقی داشتند وآخوند طریقی دیگر ومرحوم عراقی وشاگرد محققش در محاضرات طُرقی را ارائه می دادند واین طرق آن طوری که باید و شاید درمقام حل اشکال بر نیامد.

آیت الله وحید خراسانی با تکیه بر کلام عراقی وتنویع عناوین ، تبیین روشن تری ارائه کردند: که ما مصداق الانسان وخود انسان را وقتی ملاحظه می کنیم می بینیم که مصداق الانسان به حمل اولی جزئی است به این معنی که می توان بین مصداق الانسان وفرد خارجی حمل اولی تشکیل داد. الجزئی جزئی به حمل اولی که مناط وملاکش اتحاد مفهومی بین موضوع و محمول است بین مصداق الانسان وبین واقع فرد الانسان که همان بکر است.( فرد الانسان واقعی یعنی همان انسان متحصص متشخص معین مفهوماً ) حمل اولی بین عنوان وآن فرد خارجی که حصه است وفرد است ازلحاظ مفهوم اتحاد دارد اگرچه در خارج مصداق الانسان به لحاظ وجود خارجی وحمل شایع متعددومتکثر است ولی به لحاظ حمل اولی واقع فرد الانسان جزئی است بنابراین حکایت گری به واسطه این عنوان از مصداق امر واقع و محققی می شود .در وضع خاص و موضوع له خاص زید را تصور کردیم لفط را برای همین زید وضع کردیم اتحاد مفهومی دارد و حکایت گری میسر شد وچون حکایت گری میسر بود شرط وضع میسر بود

.در خیلی از جاها چنان چه می گویید شریک الباری ممتنع،اجتماع النقیضین ممتنع،امتناع الضدین محال وامثال آن در محمول دارید امتناع راحمل می کنید بر یک مفهوم موجود پس ممتنع نیست .تصور اجتماع النقیضین محال است این در نفس الامروواقع باطل است «ثبوت الشی لشی فرع لمثبت له لاالثابت»این قاعده عقلیه اقتضا می کند وقتی محمول را درقضایا می آوریم باید موضوعی باشد اون موضوعی که در ذهن ما است وجود ذهنی است ولی در نفس الامر شریک الباری واقعی ندارد .واقع مصداق الانسان همان چیزی است که بین مصداق الانسان وواقع حمل اولی تشکیل می دهیم .زید زید است یا جزئی جزئی است این ها به حمل اولی است .مصداق الانسان به حمل اولی جزئی است ولی به لحاظ مصداق ووجود خارجی شامل زید وبکرو..میشود.

بیان آیت الله وحید خراسانی

«سوال این است که عام بماهو عام چگونه از خاص بماهو خاص می تواند حکایت کند؟مختار ما این شد که مفهوم تاره منتزع از خصوصیت بماهو خصوصیت نیست در اینجا حکایت نیست مفهوم انسان عام است لکن منتزع از مصداق انسان بما هو مصداق الانسان است واز این لحاظ حکایت در این مقام منتفی است (برخلاف نظر آخوند) ولی مفهوم مصداق الانسان منتزع از نفس مصداق الانسان است و چون منتزع ار حاق مصداق الانسان است مفهوم مصداق الانسان از مصادیق انسان قهرا حکایت می کند ومفاهمیمی از نفس خصوصیات حکایت می گردد مثل مصداق الانسان وشخص الانسان وفرد الانسان محال است حکایت نکند چون منشا انتزاع نفس خصویت است برخلاف مثل مفهوم سواد وبیاض که منشاء انتزاع افراد سواد بیاض نیستند نتیجه: مفاهیمی که سنخیتشان انتزاع از خصوصیت است من حیث انه خصوصیت من حیث فرد بودن صلاحیت وجه و حاکی بودن از خصوصیات را دارد به مناط این که از حاق خصوصیت انتزاع شده اند ومحمول بر نفس خصوصیت اند .قضایایی داریم مثل شریک الباری ممتنع این امتناع حمل می شود بر واقع شریک الباری .ما ممتنع را حمل می کنیم بر یک مفهومی که که شریک الباری است که در نفس الامر وجود ندارد»[1]

 


[1] .دست نوشته استاد مقیسه از درس آیت الله وحید خراسانی مورخ 18/9/69.