1403/10/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر موضوعی/حسادت و خیرخواهی /تفسیر آیات 27 تا 30 مائده
کلام در اولین ایه از آیات حسادت بود که مباحث آیه شریفه تا حد زیادی بررسی شد.
صحبت به این سوال رسید که زمینه قتل هابیل توسط قابیل چه بود؟ بله حسادت ریشه اصلی بوده ، اما این حسادت از کجا آمد؟
این جهت محل اختلاف است.
برخی زمینه آن را نکاح و ازدواج آن ها می دانند که هر کدام با خواهر دیگری ازدواج کنند ولی قابیل ناراحت شد چرا که خواهر هابیل زیبا نبود. حتی قابیل به جناب آدم هم جسارت کرد و گفت این دستور از طرف خدا نیست ، بلکه از خودت گفته ای.
قابیل برای اینکه تمرد خود را علنی کند و توجیه کند ، گناه بزرگتری را مرتکب می شود که در مقابل نبی خدا می ایستد و این سبب این می شود که راحت تر غلط دیگری را انجام دهد. مثل اینکه کسی را جایز الغیبه کنیم به وسیله اثبات فسق ، بعد هر چه بخواهیم از او غیبت کنیم.
این جرم بدتر از جرم معمولی و عادی است.
علی ای حال یکی از نقل ها همین بود و نقل دیگر این است که ازدواح قابیل از زنی از جن بود و هابیل از زنی از ملائکه بود.
بعضی دیگر گفته اند علت حسادت این بود که جناب آدم به عنوان نبی ، مامور به تعیین جانشین شد و وصی جناب ادم علیه السلام ، هابیل انتخاب شد که این انتخاب و انتصاب به جهت شایستگی های ایشان بود و همین انتصاب سبب حسادت قابیل شد.
چرا قابیل دچار حسادت شد؟ چون خودش برادر بزرگتر بود ، هابیل کوچک تر بود و این توهم لیاقت جانشینی برای قابیل ایجاد کرده بود.
کمالات معنوی نه جنسیت می شناسد نه سن و سال. لزوما مرد از زن افضل از حیث معنوی نیست. چه بسا زنانی که دل شکسته دارند اضل هستند. دل شکسته بی ادعا بستر نور رحمانی می شود.
لذا کمالات سن و سال ندارد. قابیل توهم برایش ایجاد شد که چون بزرگتر است پس باید مقدم باشد.
علی ای حال بستر حسادت هر چه که بوده ، تفاوتی ندارد ، بلکه مهم ایجاد حسادت در وجود قابیل است. تمام دل و قلب و وجود قابیل شعله ور از حسادت شد و لذا توصیه به اختبار و ازمایش فرمود. این اختبار با قول دوم که وصیت و جانشینی باشد مناسب تر است.
دستور رسید قربانی بیاورند تا مقرب ترین مشخص شود.
بعد از دستور قربانی ، هابیل که دامدار و چوپان بود ، دام سرحال و عالی برداشت و اورد رای قربانی ؛ اما قابیل که کشاورز بود ، بدترین قسمت محصولش را برای قربانی و تقرب آورد.
هر کدام اورده خود را سر کوهی قرار دادند.
در این مقام اختلاف است و برخی می گویند خدا وحی فرمود به جناب ادم که ما قربانی هابیل را قبول کردیم. چون از صدق و خلوص بهترین را اورده است.
برخی دیگر که قول مشهورتر است ، می گویند برای اتمام حجت و بستن راه انکار بر قابیل ، خداوند صاعقه ای فرستاد و قربانی هابیل را سوزاند. یعنی قربانی قابیل سالم ماند و قربانی هابیل اتش گرفت.
اینجا سوال مطرح می شود که چرا قربانی سالم مانده را نشانه قبولی ندانیم؟ جواب این است که هرچیزی باید مطابق اداب و رسوم باشد. در سوره مبارکه ال عمران ایه شریفه 183 می فرماید :
﴿الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنا أَلاَّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ تَأْكُلُهُ النَّار﴾
در این ایه نشانه قبولی قربانی ، اتش گرفتن است.