درس تفسیر استاد سیدمحمد میراحمدی

1403/08/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر موضوعی/سوء ظن /تفسیر آیه 10 سوره احزاب

 

سخن در تفسیر آیه 10 سوره احزاب و اتفاقات جنگ احزاب بودیم.

بیان شد که عمرو بن عبدود از خندق عبور کرد و تنها مولانا امیرالمومنین علیه السلام به مصاف او رفتند.

در ابتدای جنگ عرب سنت بر رجز خوانی است. در رجز لازم است که نکات مهم بیان شود و نوعا معرفی خود انسان است.

این مهم است که انسان در رجز خوانی چه می گوید. نیت از خود تعریف کردن مهم است. گاهی و بلکه اکثرا تعریف از خود برای تکبر است.

اما مولا امیرالمومنین علیه السلام خود را به جایگاه معنوی معرفی می فرماید. در جایی که مسئولیت پذیری است لازم است انسان از خودش تعریف کند تا قابلیت ها مشخص شود. لذا مومن نوعا ملجم است الا اینکه لازم باشد آن هم به نیت پذیرفتن مسئولیت برای اینکه مسئولیت زمین نماند.

بعد از رجز عمرو ، حضرت رجز خواند و از توحید گفت و بلکه عمرو را دعوت به اسلام کرد.

بعد از اتمام رجز خوانی نبرد آغاز شد.

نبرد به حدی شدید بود که گرد و غباری بلند شد که دو طرف لشکر متوجه نمی شدند که چه اتفاقی می افتد. بعد از لحظاتی گرد و غبار خوابید. نقل شده که ضربه اول را عمرو زد و به سر مبارک حضرت مولا اصابت هم داشت. اما در ادامه مولا عمرو را بر زمین کوبید و او را به درک واصل کرد.

پیامبر هم فرمود : أبشر يا علي فلو وزن اليوم عملك بعمل أمة محمد لرجح عملك بعملهم‌[1]

همچنین فرمود : لَضَرْبَةُ عَلِيٍّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَيْنِ.[2]

و همچنین فرمود : بَرَزَ الْإِسْلَامُ‌ كُلُّهُ‌ إِلَى الْكُفْرِ كُلِّهِ.[3]

گاهی مردم را می ترسانند که دشمن قصد حمله دارد و مردم دلهره می گیرند و دچار گرانی می شوند.

بلوغ مردم لازم است در جامعه کما اینکه در مساله سرقت به بلوغ فکری اجتماعی رسیده ایم. اما در مساله حجاب این بلوغ اجتماعی حاصل نشده است.

وقتی بلوغ اجتماعی به حدی برسد که بدانیم جنبه نظامی و دفاعی لازم است ، فضا کاملا فراهم می شود.

با پیروزی و ظفر مولا امیرالمومنین علیه السلام دلها محکم شد و امداد های غیبی آغاز شد.

مولا بعد از به درک واصل کردن عمرو به لباس و زره و سلاح او دست نمی زند در حالی که رسم بوده غارت می کردند. خواهر عمرو از راه می رسد و از قاتل برادر سوال می کند و می گویند علی او را کشته. این زن می گوید اگر غیر از علی قاتل برادرم بود تا ابد بر عمرو گریه می کردم.


[1] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج20، ص205.
[2] إقبال الأعمال - ط القديمة، السيد بن طاووس، ج1، ص467.
[3] إقبال الأعمال - ط القديمة، السيد بن طاووس، ج1، ص467.