درس تفسیر استاد سیدمحمد میراحمدی

1403/08/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر موضوعی/سوء ظن /تفسیر آِیه 10 سوره احزاب

 

سخن در آیه 10 سوره احزاب بود که پیشینه و ریشه آن را بیان کردیم.

نکته بعدی :

یهودیان نزد مشرکین رفتند و ابوسفیان آن ها را امتحان کرد و بعد از اطمینان لشکر 10 هزار نفری تشکیل دادند و به طرف مدینه حرکت کردند. بعد از اطلاع پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله ، جلسه مشورتی تشکیل می شود و در مورد این جنگ و دفاع مشاوره کردند. جناب سلمان سلام الله علیه پیشنهاد حفر خندق را دادند.[1]

جناب سلمان در این ماجرا نو مسلمان است.

پیامبر اکرم هر 20 متر را به ده نفر سپردند و در مشارکت سلمان بین گروه ها اختلاف شد و هرکس خواستار همراهی سلمان با گروه آن ها شد. رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود : سلمان منا اهل البیت» یعنی ارزش سلمان به پیشنهاد زیبایش نیست ، بلکه به تفکر و اعتقاد اوست کما اینکه امام باقر علیه السلام فرمود : ... وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَلْمَانُ‌ مِنَّا أَهْلَ‌ الْبَيْتِ‌ إِنَّمَا عَنَى بِمَعْرِفَتِنَا وَ إِقْرَارِهِ بِوَلَايَتِنَا ...[2]

علی ای حال مسلمانان به همراه شخص پیامبر صلی الله علیه و اله شروع به حفر خندق کردند. همراهی و یاری خود پیامبر صلی الله علیه و اله هم نکته مثبتی بود که فرهنگ حضور فرمانده در خط مقدم را تقویت می کند.

وقتی لشکر مشرکین رسید مبهوت و متحیر شد.

لشکر کفر مبهوت شد به جهت این خندق و لشکر مسلمین مبهوت شد از کثرت جمعیت و سربازان مشرکین

علی ای حال تا چند روز اول همه متحیر بودند و عده ای از مسلمانان بهانه می آوردند برای فرار از جنگ و برگشت به مدینه اما رسول خدا صلی الله علیه و اله جنگ را مدیریت فرمودند.

گاهی تیراندازی می شد از طرف دشمن به طرف مسلمانان.

تا اینکه عمرو بن عبدود و عده ی دیگر از خندق عبور کردند. عمرو شخصیتی تنومند و قوی بود.

محل عبور هم نقطه ای از خندق بوده که هنگان حفر ناقص حفر شده است. اگر آن عده از مسلمین که مامور آن قسمت بودند متعهدانه عمل می کردند ، این هزینه ایجاد نمی شد.

علی ای حال عمرو و عده ای از خندق عبور کردند و در این لحظه خوف لشکر اسلام را فرا گرفت مخصوصا وقتی نعره می کشیده که صدایش عجیب و دهشتناک بوده است. بعد از این طعنه می زند و می گوید مگر نمی گویید هرکس کشته شود از شما اهل بهشت است؟ چه کسی مشتاق بهشت است؟ جلو بیاید.

پیامبر صلی الله علیه و اله می فرماید : چه کسی حاضر است به مقابله او برود؟ ظاهرا چند بار تکرار می فرماید و امیرالمومنین اعلام آمادگی می فرماید اما هر بار رسول خدا باز هم تکرار می کند و هر بار مولاامیرالمومنین علیه السلام اعلام امادگی می کند. علت تکرار این بود که بعدا کسی نگوید ما هم می توانستیم برویم و حجت تمام شود.

وقتی مولا جلو می رود در سن حدود 30سالگی ، رسول خدا صلی الله علیه و اله می فرماید : آن طرف عمرو است.

مولا عرضه می دارد : من هم علی بن ابی طالب هستم.


[1] تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج17، ص217.
[2] تفسير فرات الكوفي، فرات الكوفي، ج1، ص171.