درس تفسیر استاد سیدمحمد میراحمدی

1403/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر موضوعی/سو ظن /تفسیر آیه 12 سوره مبارکه حجرات

 

بیان شد که مبنای استاد در تفسیر ، توقیفی بودن ترتیب آیات و حتی اجزای ایات شریفه است.

﴿اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضا﴾

حال در این ایه شریفه ابتدا نهی از سو ظن آمد و بعد از آن نهی از تجسس آمد. مثلا شخصی سوظن به همسایه پیدا می کند و در نتیجه دنبال تجسس می رود. در ادامه آیه شریفه میفرماید ، سو ظن و تجسس نوعا منتهی به غیبت می شود.[1]

الحاصل ، سو ظن منتهی به تجسس وتجسس منتهی به غیبت می شود.

حال غیبت چگونه است؟ مانند خوردن گوشت برادر مرده است.

در اینجا دو نکته از آیه شریفه قابل توجه است :

1 – اگر حقیقت گناه را بفهمیم ، سراغ گناه نخواهیم رفت.

2 – چرا به برادر مرده تنزیل شد؟ چون شخص مغتاب که غائب است ، مثل میت قدرت دفاع از خود را ندارد.[2]

اوج ناجوانمردی این است که نسبت به شخص بی دفاع هتک حرمت شود. انسان به پیکر میت بی احترامی نمی کند.

این تمثیل قرآن بسیار بلیغ است که می فرماید : شخص مغتاب به پیکر برادر مرده خود حفظ حرمت نمی کند و با غیبت عملی شدید تر از بی حرمتی به پیکر برادر مومن را مرتکب می شود.

در واقع پستی آدم غیبت کننده از پستی انسانی که به جنازه بی حرمتی می کند شدیدتر است.

استاد محترم در بیان سیره اخلاقی مرحوم آیت الله موسوی تهرانی فرمود : خدا رحمت کند مرحوم آیت الله موسوی تهرانی را ، در طول مدت بیست سالی که محضرشان بودیم ، یک مرتبه غیبت محرز و مسلم نشنیدیم از ایشان. و حتی یکبا که مطلبی فرمودند که احتمال غیبت در آن بود ، بعد از مرخص شدن از خدمتشان به صورت تلفنی تذکر دادند که مقودشان غیبت نبوده و غرض فلان نکته بوده است.

در نهایت در آیه شریفه می فرماید :

﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيم‌﴾

در توبه بنا نیست از همان اول انسان به مرحله بیست برسد ، بلکه باید شروع کرد به جبران ولو به جهت عدم کفاف عمر به نهایت هم نرسد. اما خداوند انسان را از توابین می نویسد. مثل کسی که بیست سال نماز نخوانده و از حالا میخواهد شروع به نماز خواندن کند و نمی شود از همان ابتدا بگوییم بیست سال نماز خود را باید قضا کنی. بلکه کم کم باید او را آماده کرد.

نکته آخر در این آیه شریفه این که در شان نزول ایه شریفه بیان شده است که دو نفر از اصحاب ، گرسنه بودند و به سلمان سفارش کردند از بیت المال خرما بیاورد. سلمان با رسول اکرم صلی الله علیه و اله مطرح کرد و پیامبر ارجاع دادند به اسامه که مسئول بیت المال بود و اسامه هم گفت بیت المال خالی است.

سلمان دست خالی برگشت. آن دو نفر گفتند : سلمان بد یمن است و برکت ندارد که رفت و دست خالی برگشت و اسامه هم خسیس است.

بعد آمدند محضر رسول خدا صلی الله علیه و اله. پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود : بین لب و دندان شما گوشت سلمان و اسامه را می بینم.

در این ماجرا ابتدا بدگمانی نسبت به سلمان و اسامه صورت گرفته است و سپس تجسس کرده اند که با حضور در نزد رسول مکرم صلی الله علیه و اله قصد داشتند از وضعیت طلاع پیدا کنند که مثلا ایا بیت المال واقعا خالی هست یا نه و هم مرتکب غیبت مسلمان شده اند.


[1] تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج22، ص184.
[2] تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه‌، مكارم شيرازى، ناصر، ج22، ص185.