1402/10/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر موضوعی/تکبر /سخن در دهمین آیه از آیات تکبر (زمر 72)
نهمین آیه از آیات مربوط به مسئله تکبر هم به نهایت و پایان رسید اما پیش از ورود به آیه دهم نکتهای را لازم است تذکر دهیم و آن اینکه آیه ۴۴ سوره مبارکه غافر قرینه دیگریست بر اینکه سخنان ذکر شده در آیات ۲۸ تا ۴۴ مقول قول خود جناب مومن آل فرعون است.
﴿فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد﴾[1]
که میفرماید : به زودی متوجه حرف من خواهید شد و من امور خودم را به خدا واگذار کردهام و از سخنان و تهدیدهای شما بیمی ندارم.
بر اساس ذیل آیه شریفه که به صورت علنی و صریح در مقابل فرعون سخن می گوید ، مشخص است که تقیه در این موقعیت جا نداشته و مامور به سخن گفتن و علنی نمودن ایمان خود بوده است.
در نتیجه نظر استاد همان است که قبلاً بیان شد که در مقام نصیحت و آیات مذکور در آیات 28 به بعد سوره غافر ، دیگر جای تقیه نبوده و مومن آل فرعون به صراحت از جناب موسی دفاع میکند.
نتیجه آیه نهم اینگونه شد که فرعون و فرعونیان بر اثر تکبر روزگارشان سیاه و تیره شد و انواع عذابها و مشکلات را تجربه کردند. در روز عاشورا نیز سیدالشهدا علیه السلام نیز از قاتل خود طلب کرد که سر مبارک را جدا نکند تا مورد لطف قرار گیرد اما تکبر و خود برتر بینی موجب این جنایت شد. جناب موسی نیز وظیفه هدایت و نجات آنها را داشت و دست بر نمیداشت اما تکبر قوم فرعون مانع هدایت آنها شد.
و اما دهمین آیه از آیات تکبر آیه ۷۲ از سوره زمر است که میفرماید:
﴿قيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرين﴾
در ماجرای قوم فرعون بیان شد که تکبر آنها موجب عذاب آنها شد و همین نکته پل ورود به این آیه شد و در این آیه ، موضوع بحث قوم خاصی نیست بلکه شامل همه کفار میشود.
بیان مطلب این است که :
جهنم و بهشت ابوابی دارد در بعضی از روایات آمده است که یک باب جهنم مختص به فرعون و هامان و قارون است.[2]
مثوی از ماده ثوی آمده است به معنای قرار و جایگاه است بعضی گفتهاند که به معنای اقامتگاهی که استمرار داشته باشد.[3]
استاد محترم نیز همین نظریه دوم را قبول دارند و خالدین را قرینه برای این نظریه میداند البته استمرار هر چیزی به حسب خود آن است مثلاً استمرار یک خطیب بر حضور او بر منبر تا آخر خطابه است.
از امام باقر سلام لله علیه نقل است که فرمود :
لا يدخل الجنة من فى قلبه مثقال ذرة من كبر[4]
اما نکته مهم در این آیه قید متکبرین است که آیه خطاب به کافران است از هر قوم و قبیلهای و علت عذابهای نازله نیز همین صفت تکبر است کما اینکه میگویند توصیف به شئ مشعر به علیت است.
هر مصیبتی از روحیه کبر است و منشا آن حب ذات است در واقع اگر کبر را مانند یک ویروس نهفته در بدن بدانیم شرط فعال شدن این ویروس رطوبت خاص بدن است که در ما نحن فیه حب ذات شرط فعال شدن ویروس تکبر است. کما اینکه فرمود :
أعدى عدوك نفسك التي بين جنبيك.[5]
اساتید و علمای اخلاق و عرفان توصیه به تربیت نفس میکنند که اگر نفس تربیت شد شرط فعال شدن ویروس تکبر منتفی است و با انتفاء تکبر مصیبت و بلایا دفع میشوند و الا اگر نفس تربیت نشد ، هر مقدار که انسان رشد کند صفت تکبر نیز به همان مقدار در وجود انسان رشد پیدا میکند.