1400/12/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /أقل و أکثر ارتباطی
ادامه تنبيه چهارم
در ادامه مرحوم آخوند میفرماید: تا اینجا صحبت سر میسوری بود که بر متعذر الاجزاء صدق میکرد و با صدق میسور لازم بود باقیماندهی اجزاء را بیاوریم، اینک صحبت سر مرکبی است که نسبت به برخی از شرایط آن متعذر هستیم، آیا آن روایات ثلاثه شامل متعذر الشرایط هم میشود و آنجا هم میسور صدق میکنند یا خیر؟
مرحوم شیخ ابتدائاً میفرماید: خیر، آن روایات فقط شامل متعذر الاجزاء میشود، فلذا شامل متعذر الشرایط نمیشود، لکن بعداً طبق قاعده الانصاف میفرماید: فقط روایت میسور شامل مرکبی که فاقد بعضی از شرایط (نه هر شرطی) که با مأمورٌبه متحد هستند (مثل ستر و قبله و طهارت) میشود.
لکن مرحوم آخوند میفرماید: ما اگر بخواهیم از خدشههای دِلالی این روایات ثلاثه چشم پوشی کنیم ،این روایات همانطور که شامل متعذر الاجزاء میشدند، هکذا شامل متعذر الشرایط هم میشوند و هیچ فرقی نیست.
خلاصه اینکه: ملاک ما در جریان قاعده میسور «صدق عرفی میسور» است، یعنی هرجا که عرفا میسور صادق بود این قاعده هم جاری است فلذا فرقی ندارد که متعذر الاجزاء باشد یا متعذر الشرایط باشد.
بنابراین اگر جایی عرفاً میسور صادق بود، هرچند عقلاً میسور صادق نباشد قاعده جاری است
جایی عقلاً میسور صادق بود ولی عرفاً میسور صادق نباشد، قهراً این قاعده جاری نمیباشد.
مرحوم آخوند در ادامه میفرماید: آری ما گفتیم که عرف علیالاطلاق حاکم بر میسور بودن است و عرف میتواند میسور بودن را تشخیص دهد ولی این ادعا در مقابل عقل است (که تشخیص عرف بر عقل مقدم است) نه در مقابل شرع، فلذا تشخیص عرف بر شرع و نقل مقدم نیست بلکه تشخیص شرع بر عرف مقدم است.
بیان ذلک از طریق ۲ مثال:
مثال اول: کسی که فاقد الماء میشود و نمیتواند نماز با وضو بخواند بلکه نماز با تیمم میخواند، در اینجا عرف نماز با تیمم را میسور نماز با وضو نمیداند فلذا به قضاوت عرف همین که فاقد الماء شدیم باید وجوب نماز رأساً ساقط شود و حال آنکه شرع میگوید نماز با تیمم میسور نماز با وضو است و مثل همان دارای صد درجه مصلحت است یا مثلاً أقلاً دارای نود درجه مصلحت است پس فاقد الماء نباید نماز را ترک کند بلکه باید نماز با تیمم بخواند.
مثال دوم: در برخی از روزها برای روزه گرفتن باید مثلاً ۱۵ ساعت کامل امساک کنیم که اگر شخصی بخاطر ضعف بدن یا کسالتی مثلاً فقط ۱۴ ساعت و ۵۰ دقیقه امساک کند به گونهای که اگر آن ۱۰ دقیقه باقیمانده آخر وقت را ادامه بدهد مثلاً هلاک میشود یا ضرر مهمی به او وارد میشود
در اینجا عرف آن ۱۰ دقیقه پایانی را نادیده میگیرد و آن را ناچیز میداند فلذا ۱۴ ساعت و ۵۰ دقیقه مذکور را میسور ۱۵ ساعت میداند فلذا به حکم عرف این شخص باید روزه بگیرد و همان ۱۴ ساعت و ۵۰ دقیقه را به عنوان روزه امساک بکند ولی شرع مقدس آن ۱۴ ساعت و ۵۰ دقیقه را میسور ۱۵ ساعت نمیداند و میگوید این ۱۴ ساعت و ۵۰ دقیقه واجد مصلحت ۱۵ ساعت نیست و بلکه مصلحت مطلوب مولی فقط در همان ۱۵ ساعت میباشد فلذا به حکم شرع چنین شخصی قادر به روزه گرفتن نیست فلذا از او ساقط است.
خلاصه اینکه: گاهی اوقات نقل، عرف را تخطئه میکند و چیزی را که عرف داخل در میسور میداند نقل آن را خارج میکند (مثل مثال صوم) و گاهی اوقات چیزی را که عرف خارج از میسور میداند نقل آن را داخل در میسور میداند (مثل نماز با تیمم).
اینک اگر دلیلی داشتیم که إخراج یا الحاق را از طرف نقل برای ما مشخص کند فبها المراد و همان دلیل متبع است لکن اگر دلیلی نبود رجوع به اطلاق ماده میسور میشود فلذا میگوییم اجزای باقیمانده فاقد الشرط (مثل نماز بی ستر) دارای همان درجهی مصلحت عمل واجد الشرایط (یعنی نماز با ستر) میباشد، فلذا باید اجزاء باقیمانده حتماً اتیان شوند.