1400/11/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /أقل و أکثر ارتباطی[1]
تنبیهات
تنبیه دوم: این تنبیه مربوط به ماقبل تنبیه اول است که به اصل بحث برمیگردد که در اینجا بحث از «اصل جزئیت و شرطیت شیء» داشتیم مثلاً: نمیدانستیم آیا سوره جزء نماز هست یا خیر؟ مرحوم آخوند فرمودند: عقد احتیاط جاری میشود لکن بعدش نقل حاکم بر عقل شد و به وسیلهی حدیث رفع برائت از سوره ثابت شد.
اینک: در تنبیه دوم در اصل جزئیت و شرطیت شک نداریم بلکه نسبت به آنها یقین داریم ولی شک داریم آن شرط و جزء [شرط مثل: طهارت، جزء: مثل فاتحه] آیا رکنی هستند (که حتی در حال نسیان هم ترکش آن موجب بطلان است) یا این که غیررکنی هستند (که در فرض نسیان مبطل نیستند) در اینجا حکم چه چیزی است؟
مرحوم آخوند میفرماید: همان حکمی که در اصل جزئیت و شرطیت گفتیم _همان حکم_ در اینجا هم جاری است، یعنی: عقلاً باید احتیاط کنیم و اگر نماز را بی فاتحه خواندیم باطل می شود فذا باید دوباره همراه با فاتحه خوانده شود.
لکن حدیث رفع _ما لا یعلمون_ بر حکم عقلی حاکم است و حکم به برائت میکنند فلذا آن نماز بیفاتحه صحیح است و احتیاج به إعاده ندارد.
لکن مرحوم شیخ قائل به احتیاط است و حدیث رفع را اینجا کارساز نمیداند، چراکه بر فرض استفادهی از حدیث رفع در اینجا فقرهی ما لایعلمون جا ندارد بلکه فقرهی نسیان جا دارد و اگر کسی بعد از تکبیرة الإحرام بلافاصله به رکوع رفته است و فاتحه را نخوانده است و فراموش کرده است شما به او میگوئی: ایها الناسی شما به دلیل حدیث رفع که فاتحه را فراموش کردهاید ایرادی بر شما نیست و نمازتان صحیح است.
در اینجا به محض اینکه اینگونه خطاب کنید، ناسی تبدیل به ذاکر میشود و انقلاب ذات پیش میآید، فلذا دیگر فرض نسیانی نیست که حدیث رفع در فقرهی نسیان کمک بگیریم [پس برای برائت به هیچ وجه نمیتوان از حدیث رفع کمک گرفت]
از طرف دیگر دلیل اجتهادی مستقلی هم نداریم که ثابت کند که: رکنیتِ آن جزء مشکوک الرکنیة، مختص به ذاکر است و شامل ناسی نمیشود، پس به صورت مطلق هیچ دلیل شرعی برای اثبات برائت شرعی نداریم فلذا همان احتیاط عقلی حاکم است.
لکن مرحوم آخوند برای رفع دو اشکال مرحوم شیخ اینگونه پاسخ میدهد که: در خطاب به ناسی، خودِ ناسی را مخاطب قرار نمیدهیم که آن اشکال پیش بیاید، بلکه ملازم ناسی را مخاطب قرار میدهیم که یکی از چیزهایی که با نسیان ملازمه دارد بلغمی المزاج بودن است یا مثلاً کسی که رطوبت بدنش بالاست فلذا اینگونه میگوییم: أیها البلغمی المزاج، برتو که سوره را فراموش کردهای إعادهاش لازم نیست.
و در جواب اشکال دوم هم میگوییم: امکان دارد که یک دلیل جدیدی بیاید که حکم إعاده را مختص به ذاکر کند.
لایخفی که حق با مرحوم شیخ است و به تعبیر مرحوم آقای خویی بیانات مرحوم آخوند توهماتی بیش نیست.
نکته: در خطاب به ناسی _طبق اطلاق فرمایش مرحوم آخوند_ لازم نیست حتماً ملازم ناسی را استعمال کنیم بلکه اگر عنوان غیر ملازم (مثل اسم خود شخص _حسن،حسین و ..._ یا عنوان عام مثل: انسان،مسلمان و ...) استعمال شود باز هم صحیح است.