1400/09/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الخمس/مستحقين الخمس /فصل في قسمة الخمس و مستحقه[1]
بررسی دیدگاه ادله ی طایفه دوم از فقها که قائل به اشتراط فقر در ایتام نیستند.
طبق آنچه که از کتاب مرحوم إبن إدریس حلی و همینطور از کتاب المبسوط مرحوم شیخ طوسی نقل شده است، در آنجا این آقایان فرمودهاند در ایتام فقر شرط نمیباشد به دو دلیل:
۱. در آیه ی کریمه، ایتام را در مقابل مساکین ذکر کرده است پس قهراً نباید در ایتام فقر شرط باشد چون اگر فقر معتبر میبود ذکر آن در کنار مساکین لغو میشد و از فصاحت قرآن به دور است چرا که در این فرض مساکین خود به خود ایتام را شامل میشد و دیگر وجهی نداشت آنها را جداگانه ذکر بکنند.
۲. روایاتی که دالِّ بر اعتبار اشتراط فقر هستند ضعیف السند هستند مثل روایت حَمّاد که مرسله است و هکذا روایت احمد بن محمد که آن هم مرفوعه بود.
پاسخ مرحوم آقای صافی(رضوان الله تعالی علیه) از ادله ی مرحوم إبن إدریس حلی و مرحوم شیخ طوسی:
ایشان در رد دلیل اول میفرماید:« تقابل بین ایتام و مساکین به جهت اعتبار و عدم اعتبار فقر نیست بلکه بخاطر اثبات عدم بلوغ و فقد الرَّب در ایتام است و حال آنکه این دو در مساکین شرط نیست».
و هکذا در ردّ دلیل دوم میفرماید:« چون مشهور به دو روایت مذکور استناد کرده اند، سبب جبران ضعف آنها میشود».
مرحوم آقای صافی در پایان بخش چهارم پس از همه ی قیل و قال ها در مقام جمع بندی از همهی اقوال میفرماید: «برای اثبات اشتراط فقر به دو روایت مذکور (مرسله حماد و مرفوعه بزنطی) نمیتوان استدلال کرد، چون -همانطور که ظاهر است- ضعیف السند هستند و معلوم نیست ضعف سندشان به صرف مطابقت با عمل مشهور جبران شود.
وهکذا برای اثبات عدم اشتراط فقرهم به آیه ی کریمه نمیتوان استدلال کرد -همانطور که گذشت- فلذا اگر ما شک در اشتراط فقر بکنیم، اقتضای اصالة البرائة عدم اشتراط است.
خلاصه اینکه ما دلیلی برای فتوا دادن اشتراط فقر ایتام نداریم فلذا میگوییم:
«أحوط اشتراط فقر در ایتام است».